۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۰۶
عقیق:حجت الاسلام محمدحسین انصاری نژاد از شاعران کشورمان در پاسخ به شاعر شیرین سخن هند «بلرام شکلا» که غزل بلندی در مدح حضرت امام علی(ع) سروده است، شعری سروده و این شعر برای انتشار در اختیار قرار گرفته است:
این باد گلفروش چه پیغام میبرد؟
برگ از کدام باغ به هر گام میبرد
پیغام تا سپیده دم از این پرندگان
بر برگ برگ سنجد و بادام میبرد
در کوچه سار میکده حافظ این نسیم
شب خوانی پرندهای از بام میبرد
شاخ نبات حافظ از این سو مگر غزل
در بزم شاهدان گل اندام میبرد
باد سحر به جنگلی از رنگ رنگها
با خود مرا به عزّ و به اکرام میبرد
در رهگذار «تاج محل» ناگهان مرا
این سان شگفت در مه ابهام میبرد
با خود مرا کجای بنارس نسیم صبح
در این سماع، سر خوش و پدرام میبرد
دستی به سیر «شاه جهان» با اشارهای
فارغ مرا ز هلهله عام میبرد
آنجا چقدر جلوه طاووس، پیش روست
دل از من آن مناظر گلفام میبرد
گویی برهمنی ست که لبیک در گلو
دل را سپید پوش در احرام میبرد
از شور یا علی است که با آفتاب صبح
این نور در معابد اصنام میبرد
میبینمش به هلهله، گلچرخ در افق
چشمی به سوی آینه جام میبرد
اینسان به تحفه، جانب هندوستان به شوق
شعر از کدام شاعر گمنام میبرد
از من خطی شکسته به گاه سپیده دم
غرق غبار، یکسره آرام میبرد
یارب کدام باد گل افشان درین پگاه
از من سلام جانب «بلرام» میبرد؟!
از من همین چکامه در این صبح رازناک
لبریز استعاره و ایهام میبرد
هنگامهای است در دلش از شور حیدری
این جذبهاش به کعبه سرانجام میبرد
تا نخلهای کوفه سراسیمه میرود
غمگین از آن مکاشفه الهام میبرد
نهج البلاغه ست که گسترده پیش رو
او را به بی کران چه بهنگام میبرد
شاد آن برهمنی که به گلچرخ این چنین
با جذبه از ولی خدا نام میبرد
گویی که مشق لهجه ترتیل میکند
او را ورای ابر، «الف، لام» میبرد
یک شب به رغم آن همه ناقوسهای کفر
در جذبه اش تجلی اسلام میبرد
تا کوچههای کوفه شبانگاه میرود
او را کدام شعشعه هر شام میبرد
دارالخلافه است و امیری که ناشناس
انبان نان به کوچه ایتام میبرد
بر خانه علی دل مجروح را بر آن
دارالشفای یکسره آلام میبرد
باد از تو هر سپیده دمان مدح بوتراب
تذهیب بر صحیفه ایام میبرد
چشم تو را به سوی افقهای باز عشق
آسوده از تهاجم اوهام میبرد
این شاعر از ولایت مولاست کاین چنین
با چشم تر قصیده به اتمام میبرد
گفتنی است شعری که بلرام شکلا در مدح حضرت علی (ع) سروده بود به شرح زیر است:
به من رساند نسیم سحر سلام علی
برهمنام که شدم چون عجم غلام علی
من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه کامل کلام علی
چو کودکی که محبت ز مادر آموزد
خوشم که نکته میآموزم از مرام علی
ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چون مرغکی به دام علی
مساز بطن خودت را چو گور جانداران
مرا غلام کند این صدا ز کام علی
علی علی و علی عالی و علی أعلا
پر است هفت ممالک ز عطر نام علی
سلام ما به علی آن وصی پیغمبر
سلام ما و رسولان به احترام علی
علی امیر خرابات عشق و توحید است
تمام خلق به مستی کشند جام علی
چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
بود قیام همه سجده و قیام علی
خوشا که شعر من این بوی بوتراب دهد
صباح و شام معطر شد از مشام علی
خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
علی امام من است و منم غلام علی
منبع:فارس
211008