عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۸۹۵۰
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۶
وقتی حضرت علی(ع)، مالک اشتر نخعی از یاران خود را به امارت مصر منصوب نمود، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت. این نامه بی تردید از مهمترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی و شیعی است.

عقیق:این نامه به روشنی رویکرد مترقی امام علی(ع) به مسأله حکومت را در عصر جاهلیت نشان می‌دهد. فرازهای نگاه بلند الهی و انسانی اولین پیشوای شیعه را در نامه ایشان به مالک اشتر طی گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی طباطبایی استاد اخلاق و معارف اسلامی مورد بررسی قرار داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

  جناب طباطبایی! حضرت علی(ع) در آغاز حکومت پنج ساله خویش برای اداره جامعه اسلامی نامه هایی را برای کارگزاران خود در شهرهای مختلف ارسال کردند که در میان آنها نامه مالک اشتر شهرت ویژه دارد، این امام همام در این نامه چه توصیه هایی را به مالک ارایه کردند؟

-  حضرت علی(ع) در این نامه قانون اساسی اسلامی را برای مالک اشتر نخعی به عنوان کارگزار خود در مصر ارسال کردند که طی این نامه ویژگی‌های حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و... به خوبی تبیین شده است.در میان نامه هایی که از مولای متقیان یه یادگار مانده است، نامه ایشان به مالک جایگاه برجسته ای دارد، چرا که در آن تمامی حقوق آحاد جامعه در برابر رهبر جامعه اسلامی و برعکس مطرح شده و یکی از پر محتواترین فرمانهای ایشان محسوب می‌شود.

 

  آن حضرت در تبیین مسأله رهبری جامعه مسلمانان چه توصیه هایی به مالک داشتند؟

-  همان طور که می‌دانید، مولای متقیان(ع) در ابتدای این نامه به مالک اشتر، با ذکر  نام خداوند متعال، این نکته را گوشزد کردند که حکومت بر مردم ودیعه و امانتی الهی است که در مدتی کوتاه در اختیار انسان قرار می‌گیرد و فانی است. آن حضرت مالک را به ترس از خدا و برگزیدن طاعت او بر دیگر کارها و پیروی از هر چه در کتاب خود بدان فرمان داده است، توصیه کردند. ایشان تأکید داشتند که رهبر جامعه اسلامی باید بر نفس خویش مسلط باشد و خود را در برابر شیطان نفس و شهوتها محافظت کند، زیرا نفس همواره به بدی فرمان می‌دهد. مولای متقیان تأکید داشتند که حکومت نباید انسان را در اسارت نفس قرار دهد، بلکه باید فرصتی برای خدمت به خلق باشد.

 

  و دیدگاه ایشان در مورد توسعه حقوق شهروندی چه بود؟

-  همان طور که می‌دانید مسأله حقوق شهروندی آن قدر اهمیت دارد که رسول خدا(ص) نیز در صدر اسلام این مسأله را در متن جامعه اسلامی تبیین و توسعه دادند و اعتقاد ایشان حفظ حقوق انسانی بدون در نظر گرفتن دین و اعتقادات مردم بود. همین رویه نیز در حکومت کوتاه و پر برکت علوی هم به خوبی دنبال شد و ایشان با ارایه قوانین مشخص حقوق همه آحاد جامعه را در برابر حکومت و برعکس تبیین کردند. ایشان در نامه به مالک اشتر بسیار به حفظ حقوق شهروندی تأکید داشته و به مالک توصیه کردند که حق تک تک مردم بر گردن حاکمیت است و باید با حفظ حقوق انسانی، از همه امکانات جامعه مدنی به صورت مساوی برخوردار باشند.

چنانکه ایشان در نامه خود به مالک در این زمینه فرمودند: «ای مالک! بر تو باد حفظ حقوق شهروندی مردم و توسعه کرامت انسانی باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمن ترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران عیب جوی مردم است. زیرا در مردم عیبهایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است. ای مالک! از مردم گره هر کینه‌ای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشته‌اند، به تغافل زن و گفته سخن‌چین را تصدیق مکن.»

 

  اما موضع مولای متقیان علی(ع) در مورد مسأله حاکمیت چگونه در فرمانشان به مالک اشتر تبیین شده است؟

-  برای پاسخ به این پرسش باز هم به بخشی از نامه ایشان اشاره می‌کنم، ایشان در بخشی از نامه به مالک این چنین نوشتند: «ای مالک! در حکومتداری برای مردم حاکمی امین باش و با قدرت نمایی خود را برای جنگ با خدا بسیج مکن که تو را در برابر خشم او توانی‌ نیست و از عفو و بخشایش او هرگز بی‌نیاز نخواهی بود. هرگاه کسی را بخشیدی، ازکرده خود پشیمان مشو و هرگاه کسی را عقوبت نمودی، از کرده خود شادمان مباش. هرگز به خشمی که از آن امکان رهایی هست، مشتاب و مگوی که مرا بر شما امیر ساخته‌اند و باید فرمان من اطاعت‌شود. زیرا، چنین پنداری سبب فساد دل و سستی دین و نزدیک شدن دگرگونی‌ها در نعمتهاست. هرگاه، از سلطه و قدرتی که در آن هستی، در تو نخوتی یا غروری پدید آمد، به عظمت ملک خداوند بنگر که برتر از توست و بر کارهایی تواناست که تو را بر آنها توانایی نیست.»

در بررسی این فرازها از کلام امیرالمؤمنین(ع) به روشنی مشهود است که حکومت داری و اقتدار سیاسی با نفوذ در قلبهای مردم محقق می‌شود نه با توسعه اجبار و زورگویی و آن حضرت تأکید دارند که نباید قدرت سیاسی فرصتی برای ظلم و ستم به مردم باشد و ما نمونه عینی آن را در حرکت انقلابی حضرت امام خمینی(ره) دیدیم که این پیر فرزانه با نفوذ در قلوب ملت ایران انقلابی عظیم و شگرف را در تاریخ بشریت رقم زد.

بر اساس این نگاه، حضرت علی(ع) همه آحاد جامعه در برابر حکومت برابرند و به نوعی جناح بندی‌های سیاسی یا انتساب به کانونهای قدرت و ثروت نباید فرصت برتری برخی از مردم نسبت به سایرین باشد.

از دیدگاه بلند حضرت علی(ع) که بر گرفته از مکتب وحی است، هیچ یک از افرادی که به کانونهای قدرت و ثروت انتساب دارند، بر سایر مردم برتری ندارند و وجه تمایز و برتری هر فردی با دیگری بر اساس تقوای الهی تعریف می‌شود.

آن حضرت تأکید دارند، دلبستگی به دنیا و قدرت طلبی ممکن است حاکم اسلامی را درگیر رانتها و سیاستهای دنیوی کند و این امر موجب تغافل وی از رسیدگی به زندگی سایر مردم شود که زنگ خطری برای حاکمیت خواهد بود.

ایشان تأکید دارد، بیت المال به عنوان حق همه مردم باید به صورت مساوی تقسیم شود و حق درماندگان و مستمندان به صورت ویژه مورد توجه حاکم اسلامی باشد.

 

  آیا این نگاه حضرت تبیین کننده همان توسعه عدالت اجتماعی است؟

-  بله، یکی از حقوق مردم که بر گردن حاکمیت قرار دارد، توسعه عدالت اجتماعی در میان آحاد مردم است، از این روی حاکم جامعه اسلامی باید متصل به ذات حق باشد و از پیروی هواهای نفسانی خود را محفوظ کند تا مبادا در ارایه حق مردم جامعه دچار افراط و تفریط شده و با برخی از مردم متمایز با سایرین برخورد کند که در این شرایط عدالت اجتماعی کمرنگ خواهد شد.

ایشان در ذیل نامه خود به مالک به این مسأله هم اشاره داشتند و چنین فرمودند: «ای مالک! با هر یک از مردم چنان رفتار کن که او خود را بدان ملزم ساخته است و بدان، بهترین چیزی که ‌حسن ظن والی را نسبت ‌به رعیتش سبب می‌شود، نیکی کردن والی است در حق رعیت و کاستن است از بار رنج آنان و به اکراه وادار نکردنشان به انجام دادن کارهایی‌که بدان ملزم نیستند.»

 

   اما یکی از بخشهای نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر به توصیه های ایشان به قاضی محکمه اسلامی به عنوان یکی از افراد نقش آفرین در تحقق عدالت اختصاص دارد، در این زمینه چه نکاتی قابل طرح است؟

-  به نکته خوبی اشاره داشتید، زیرا توسعه عدالت در پرتو ارایه صحیح قوانین محقق می‌شود، یعنی اگر قاضی رأی سالم داشته باشد، قطعاً حق مردم نیز مستفاد خواهد شد. ایشان تأکید دارند که برای احقاق حق مردم قاضی باید با رجوع به خدا، گرفتن محکمات کتاب و رجوع به رسول و سنت‌ جامع او داوری کند.

ایشان در نامه خود به مالک در این زمینه می‌گویند: «ای مالک! قاضی تو باید، از هر کس دیگر موارد شبهه را بهتر بشناسد و بیش از همه به‌ دلیل متکی باشد و از مراجعه صاحبان دعوا کمتر از دیگران ملول شود و در کشف حقیقت، شکیباتر از همه باشد و چون حکم آشکار شد، قاطع رأی دهد. از تشویق و ترغیب دیگران به یکی‌ از دو طرف دعوا متمایل نشود.»

این همان نکته ظریفی است که از سوی ایشان مطرح شده که قضات جامعه اسلامی باید رهیده از نفس و قاطع در برابر صاحبان قدرت و ثروت باشند تا حق مردم محقق شود. که در چنین شرایطی عدالت  در جامعه توسعه پیدا خواهد کرد و جرایم از زندگی مردم دور خواهند شد.

 

منبع:قدس

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین