۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۷ : ۰۵
عقیق:برای رسیدن به پاسخ ابتدا باید معنای استخاره را دانسته بعد هم به شرایط استخاره توجه داشت.
معناي
استخاره
استخاره به معناي درخواست و طلب خير است و اين درخواست
وقتي از خداوند متعال طلب شود، خود نوعي دعا و توجه به ذات اقدس است. در كتب حديثي
شيعه و سني به حد تواتر از معصومين ـ عليهم السّلام ـ روايت شده كه استخاره نوعي دعا
در موقع ترديد در امري كه داراي وجوه متعدد است و يا ترديد در انجام دادن و انجام
ندادن امري وارد مي باشد كه در اين حال انسان طلب خير و صلاح از خدا مي كند. و در
واقع انسان از خداوند ميخواهد كه آنچه به خير و صلاح او است در دل او اندازد و
تصميمش را بدان استوار دارد و آن را برايش ميسّر و ممكن سازد.(1)
شرايط و مواقع استخاره:
در تفكرات اسلامي، عقل به عنوان نعمت بزرگي كه خداوند
متعال به بشر ارزاني داشته، مطرح است. و انسان با چراغ عقل ميتواند خيلي از راههاي
تاريك زندگي را به سهولت طي كند. هر كس كه چراغ عقل را در خود فروزان نگه داشت دنيا
و آخرت او روشن و پرفروغ است. در قرآن كريم سفارش زيادي به باروري عقل شده است، به
طوري كه بدترين موجودات، آنهايي معرفي شدهاند كه انديشهگر نيستند: إِنَّ شَرَّ
الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ(2)
بدترين جنبندگان كساني هستند كه تعقّل و انديشه نميكنند.
اساساً يكي از علل مهم بعثت پيامبران نيز همين بوده است
كه عقلهاي آدميان را شكوفا سازند و دفينههاي آن را استخراج كنند. چنان كه امام
علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «و يثيرُوا لهُم دَفائنَ العُقول».(3) پيامبران
آمدند تا گنجهاي پنهاني عقلها را آشكار سازند. خلاصه اين كه تار و پود فرهنگ و باورهاي
ديني ما با تعقّل و انديشه ورزي در هم تنيده شده است، به طوري كه هيچ روزنهاي را
براي ورود عوامل انديشهسوز، باقي نگذاشته است.
باز در اعتقادات اسلامي به عواملي كه در تصميم سازي
خردمندانه دخيلند و عقل را در حقيقتيابي و شفاف انديشي، مدد ميرسانند تأكيد
فراوان شده است كه مهمترين آنها «مشورت» است. مشورت كه همان «انديشة جمعي» است
بسياري از گرههاي كور را كه عقل فردي، قادر به گشودن آنها نيست به راحتي ميگشايد
و بر نقاط تاريك، نور ميتاباند. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «لا ظهيرَ
كَالمُشاورة».(4) هيچ پشتيبان و عامل دلگرمي مانند مشاوره نيست.
مشورت ادراك و هوشياري دهد
عقلها مر عقل را ياري دهد(5)
امّا بسيار اتفاق ميافتد كه پس از تفكر و مشورت، باز هم
ترديد باقي ميماند و توان تصميم قاطع را در خود نميبينيم، در اين هنگام، و در
اين حالت شكّ و دودلي، عقل و شرع توصيه ميكنند كه به مشورتي ديگر دست بزنيم.
ولي اين بار با عقل بينهايت و آگاه مطلق و خداوندگار
هستي. همو كه بر نيك و بد بندگان، آگاه است و خير همگان را ميخواهد و ما با اين
كار طلب خير و صلاح از خدا ميكنيم و دست نياز به درگاه او برده و دعا ميكنيم و
طالب صلاح و سعادت و خير خود هستيم و خداوند هم به مقتضاي حكمت و عظمت و بزرگي خود،
دست ما را ميگيرد.(6)
و لذا در استخاره به چند مطلب بايد توجه داشت. اول اين
كه ما كار را واگذار به خدا كردهايم و صلاح و خيركارها را از او طلب ميكنيم:
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ
بَصِيرٌ بِالْعِبادِ(7) تفويض ميكنم
كارم را به خداوند تعالي همانا او بندگان خود را ميبيند.
نكته دوم اين كه، استخاره كننده نبايد نفع ظاهري و آشكار
موضوع را در نظر گرفته باشد، بلكه به نفس استخاره و نتايج پنهان آن توجه كند، يعني
در واقع طلب خير از خداي متعال نموده است نه محاسن ظاهري آن امر، بنابراين چه بسا ممكن
است پاسخ استخاره در امري بد باشد، ولي نفع ظاهري داشته و استخاره كننده غافل از
عاقبت و پايان كار باشد، لذا او نفع ظاهري را ديده و شايد در بدي پاسخ استخاره
ترديد نمايد، در حالي كه در حقيقت خير او در آن بوده است.(8)
قرآن كريم ميفرمايد: «چه بسا از كاري كراهت داريد كه
خير و خوبي شما در آن است و چه بسا چيزي را دوست داريد كه شرّ و بدي شما در آن است
به درستي كه خداوند ميداند و شما نميدانيد.(9)
بزرگان دين و علماي شيعه دربارة استخاره مباحث متعدد و
گستردهاي داشتهاند و اصل استخاره را همه قبول دارند و ميفرمايند: استخاره همان
طلب خير و سعادت از خدا كردن است.
مرحوم آيت الله دستغيب ميفرمايد: استخاره يعني طلب خير
از خدا كردن. يعني پروردگارا من حيرانم و نميدانم اين كار، مورد رضايت توست يا
نه، تو خود رضاي خويش را برايم پيش آور. و صلاح و مصلحت مرا جاري ساز و مرا از
ترديد رهايم كن.(10)
خلاصه اين كه استخاره در جائي است كه انسان از طريق تعقل
و مشورت به جائي نرسد و براي طلب خير و رفع ترديد با خداوند مشورت كرده و خير و
صلاح خود را از او جويا ميشود و اين كار بسيار ممدوح و جزء سيرة بزرگان دين بوده
است.
البته براي اگاهي از چگونگي استخاره وارد شده در شرع به
كتابهاي نگاشته شده دراين موضوع ، ازجمله مفاتيح الجنان مراجعه كنيد.
پی نوشت ها:
1. حسيني دشتي . سيد مصطفي . معارف و معاريف . ج 2 . ص 133 . چاپ
دانش . 1376 .
2. انفال:22 .
3. نهج البلاغه . خطبه اول . ترجمه شهيدي . سازمان
انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي . 1368 .
4. همان . كلمات قصار . ش 54 .
5. مثنوي . دفتر اول .
6. طريقهدار . ابوالفضل . استخاره و تفأل . ص 14 ـ 15 .
مركز انتشارات مركز تبليغات اسلامي حوزه علميه قم . 1377 .
7. غافر:44 .
8. مجلسي . محمد باقر . مفاتح الغيب . ص 31 ـ 33 .
انتشارات فوژان . 1374 .
9. بقره:216 .
10. به نقل از طريقهدار . ابوالفضل . استخاره و تفأل .
ص 93 . مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم . 1377
.
منبع:جام
211008