۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۷ : ۰۲
عقیق: یكى از طلاب كه اهل یزد بود، نقل مى كرد: كه در جوانى، سفرى پیاده از راه كویر به خراسان رفتم. در یكى از دهات نیشابور، مسجدى بود و من چون جایى را نداشتم، به مسجد رفتم.
پیشنماز مسجد، آمد و نماز خواند و بعد منبر رفت. در این بین، با كمال تعجب دیدم: فراش مسجد، مقدارى سنگ آورد و تحویل پیشنماز داد.وقتى روضه را شروع كرد، دستور داد چراغها را خاموش كردند، چراغها كه خاموش شد، سنگها را به اطراف مستمعین پرتاب كرد، كه ناگهان صداى فریاد مردم بلند شد.
چراغها كه روشن شد، دیدم سرهاى مردم مجروح شده است و در حالیكه اشكشان مى ریخت، از مسجد بیرون رفتند.
رفتم نزد پیشنماز و به او گفتم: این چه كارى بود كه كردى؟!
گفت: من امتحان كرده ام، كه این مردم با هیچ روضه اى گریه نمى كنند، و چون گریه كردن بر امام حسین، اجر و ثواب زیادى دارد و من دیدم كه راه گریاندن اینها، منحصر است به اینكه سنگ به كله شان بزنم، از اینراه اینها را مى گریانم!
این منطق افرادى است كه عملا معتقدند: هدف وسیله را مباح مى كند. هدف ، گریه بر امام حسین (ع ) است ولو اینكه یك دامن سنگ به كله مردم بزند!
رسول
خدا (ص) فرمود:
إیّاكَ أنْ تَسُنَّ سُنّةَ بدعةٍ ؛ فإنَّ العبدَ إذا
سَنَّ سُنّةً سیّئةً لَحِقَهُ وِزْرُها ووِزْرُ مَن عَمِلَ بها
مبادا سنّتى را بدعت بگذارى ؛ زیرا اگر بنده سنّت بدى را
پایه گذارد گناه آن و گناه كسى كه به آن عمل كند به گردن اوست.
منبع:جام
211008