۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۱۰
بعد از مدتی دیدم به من چیزی نمی گویند و قیافه هایشان هم عوض شده، شک کردم که نکنه همت شهید شده باشد. به برادر رشید گفتم اگر همت شهید شده به من بگو! رشید گفت: نه، مسئله خاصی نیست، ظاهرا همت کمی مجروح شده و بردندش اورژانس لشکر تا یکی دو ساعت دیگر هم میاد خودش برایتان توضیح می ده. من شکم بیشتر شد چون احساس کردم نمی خواهند شهادت همت را به من بگویند. چند دقیقه بعد نمی دانم به حاج رحیم یا رشید گفتم: چرا از من چیزی را پنهان می کنید؟ یکی از دوستان گفت: بله، همت شهید شده. من خیلی متاثر شدم و نشستم روی زمین. دوستان می دانستند در چنین حالتی اگر من گریه نکنم ممکن است برایم مشکلی پیش بیاید به همین خاطر تلاش کردند من گریه کنم گفتم: بگویید یکی از مداح ها بیاید. اتفاقا حاج منصور ارضی آن نزدیکی ها بود . ایشان آمد و مداحی خوبی هم کرد که من و دوستانم حسابی گریه کردیم.