۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۱۱
عقیق:مسعود معینیپور (کارشناس حوزه دین و اندیشه): شاید بتوان فلسفه ارسال رسل، انزال کتب و اعطای ولایت به معصومان بعد از پیامبر خاتم(ص) را در یک کلام خلاصه کرد و آن، ارائه مدل زندگی مؤمنانه ذیل حکومت خداست. دین، منشور زندگی مؤمنانه است و پیامبران و اهل بیت پیامبر خاتم، الگوی عملی زندگی مؤمناناند.
زندگی مؤمنانه را شاید بتوان به عنوان جایگزین سبک زندگی به کاربرد و ابعاد مختلف آن را برای جایگزینی به جای سبک زندگی واکاوی کرد. زمانی که انسان خود بسنده به این نتیجه رسید آن منشور و این الگوها دست و پا گیر او هستند، تصمیم گرفت دایره مأذونات را از بین ببرد و تمام مقدورات و بلکه هواهای خود را در این عالم به فعلیت برساند.
بنابراین باید دین را ناکارآمد جلوه میدادند، عقل بشر جدید را فعال مایشاء میخواندند و به جای دین مینشاندند و البته علم را جایگزین دیگری در عرض یا در طول عقلانیت به فعلیت رسیده انسان قرار میدادند، برای تمام ساحات زندگی انسان جدید و براساس هواها و غرایز او محصولات متنوع تولید کردند و میکنند، محصولاتی که نهایت لذت را در این عالم برای انسان محقق میکند و اختیار انسان را در حداکثر خود به فعلیت میرساند.
تفکر بر ساخته از تحول غرب مدرن برای ساختن تمدن نو، به باز آفرینی انسانی جدید مبتنی بر مبانی و منابع و روشهای جدید پرداخت و برای نیل به این مقصود برای تمام ساحات زندگی انسان برنامه ارائه داد، در حوزه بینشها، گرایشهای و رفتارهای او و این همان lifestyle معروف شد. از سوی دیگر و برای اینکه سیطره خود را بر عالم بگستراند و دنیا را مسخر این انسان جدید کند، سبک و سیاق بینشی و گرایشی و رفتاری خود را در قالبهای مختلف و با رعایت اقتضائات اقلیمی و فرهنگی و تربیتی به تمام دنیا صادر کرد.
در این میان اما عدهای میخواهند دین را برپا دارند و ذیل حکومت خدا زندگی کنند. آنان قائلند که عقلانیت انسان مادام که به منبع وحی متصل نباشد، قابلیت تشخیص مصالح و مفاسد را ندارد و راه کمال و پیشرفت او را نیل به سوی غایت قصوی الهی میدانند.
ادعایشان این است که زندگی مؤمنانه آنان میتواند همزمان سعادت دنیا و آخرت را برایشان فراهم کند؛ سعادت حقیقی و پنداری را. اما در بسیاری از موارد و در پاسخگویی به بسیاری از نیازهای انسان از ارائه راهکارهای این دنیایی که آخرت را هم تأمین کند، ضعف دارد. این جمع، راه را در زندگی مؤمنانه ذیل سلوک اهل بیت(ع) میدانند تا این امکان را داشته باشند که به مدلی از زندگی مؤمنانه دسترسی داشته باشند که میتواند سعادت دنیا و آخرت آنها را تأمین کند و در برابر رقبای دنیای مدرن قابل رقابت و ارائه باشد.
زندگی مؤمنانه ذیل سلوک اهل بیت(ع) این قابلیت و مزیت را برای رقابت ایجاد میکند؛ در باب زندگی مؤمنانه و مراجعه به مکتب اهل بیت(ع) برای کشف سیره آنان در زندگی روزمره و نگاه دنیایی و فرا دنیایی آنان نکاتی در این میان به ذهن میرسد که سخن از آنها خالی از فایده نیست.
زندگی را محدود به معاش اقتصادی و اجتماعی کردن، توقف در زندگی جاهلانه این دنیایی است؛ زندگی را باید گسترش مفهومی داد؛ زندگی مجموعه بینشها، گرایشها و رفتارهای ما در ساحات مختلف فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی است. پس وقتی سراغ مکتب اهل بیت که مجموعهای از بینشها، گرایشها، رفتارها و گفتهها و تقریرات آنان است میرویم، باید برای تمام ساحات وجودی خود، یعنی عقل و قلب و رفتارمان الگوبرداری و مناطسازی کنیم.
زندگی مؤمنانه ذیل سلوک اهل بیت(ع) ملائم با فطرت و خمیر مایه انسان است و مبتنی بر سطوح مختلف معرفتی، اخلاقی و ابزاری عقلانیت وحی محور؛ سلائق و غرایز و اقالیم مختلف جغرافیایی و البته توجه به قاعده تدریج را نیز دربردارد.
نکاتی چند ذیل این مقدمه:
برای استخراج زندگی مؤمنانه ذیل سلوک اهل بیت(ع) باید اصول ثابت و متغیر این مکتب را استخراج کرد تا به بهانه رعایت اقتضائات زمان و مکان و نیازهای روز افزون انسان معاصر، اصول را زیر پا نگذاریم و از سر جهل یا جمود، متغیرات را به جای ثابتات اخذ نکنیم تا دین ناکارآمد نمایانده شود.
اهل بیت(ع) را برخی محکوم به رفتارها و گفتارهای متناقض یا متضاد میکنند، حال آنکه اگر مناطات اهل بیت(ع) در مواجهه با مسائل مختلف کشف شود و روش شناسی واحد اهل بیت(ع) در فرآیند حل مسأله استخراج شود، این تناقضات یا تضادهای ظاهری رنگ میبازد و صبغه الهی فعل و قول معصومین رخ نما میشود.
تطبیق این مناطات و روششناسیها با موضوعات مستحدثه از جمله مهمترین نکات است و البته در معرض نقد و بررسی قرار دادن این تطبیقها بین مجتهدان متخصص و آنگاه ارائه نتیجه نهایی به جامعه هدف. افراط و تفریط در مواجهه با جنبههای مختلف زندگی اهل بیت(ع) آفتی بزرگ است که از زمان اهل بیت(ع) تا امروز در مدلهای مختلف با آن مواجه بودیم و همچنان هستیم.
آنان که متولی اصلی ارائه مکتب اهل بیت(ع) به مردماند، بیشتر جنبههای قدسی و کمتر قابل دسترس اهل بیت(ع) را برای مردم بیان و برجستهسازی میکنند ؛ حال آنکه اهل بیت(ع) در زمین و بین مردم زندگی کردهاند و میکنند و تمام ساحات وجودی انسان و نیازهای روزمره انسان را برخوردارند و مسلمانانی که میخواهند ذیل سلوک آنها زندگی کنند حق دارند و بلکه مکلفاند تمام ابعاد زمینی و آسمانی زندگی ایشان را خوب بشناسند. عمل اهل بیت(ع) در روزمرهترین نیاز انسان مطابق با عالیترین سطح از معارف وحیانی و عقلانی است و این سطح از تحلیل در مواجهه با زندگی اهل بیت حلقه اتصال زندگی آسمانی و زمینی آنان است.
نکته مهم در این میان و بعد از مراجعه به اهل بیت(ع) شناخت نوع مواجهه رقبا با این موضوعات است و کشف علت مقبول افتادن پاسخ رقبا به نیازها و مزایای نسبی که آنها برای برتری یافتن محصول خود ایجاد کردهاند. باید از اهل بیت(ع) بخواهیم این توفیق را عطا کنند تا تمام حرکت فکریمان را ذیل سلوک و مکتب اهل بیت(ع) تنظیم کنیم، البته تحقق این مهم توسل، عقلانیت برآمده از مکتب اهل بیت(ع) و البته تعبد نیاز دارد از باب اینکه «العقل ما عبد به الرحمن» است.
منبع:فارس
211008