۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۰۵
عقیق:مساله گسترش سریع اسلام ، یكى از مسائل مهم تاریخى جهان است كه درباره علل آن بحث و گفتگو مى شود . اسلام از آن جهت كه از سرزمین خودش خارج شد و افقهاى دیگرى را گشود مانند مسیحیت ؛ چرا كه اسلام در جزیرة العرب ظهور كرد و امروز ما مى بینیم كه در آسیا ، آفریقا ، اروپا ، آمریكا و در میان نژادهاى مختلف دنیا پیروانى دارد .
ولى اسلام از نظرگسترش ، خصوصیتى ویژه دارد كه همان سرعت گسترش آن است . اسلام چه در سرزمین عربستان و چه در خارج عربستان ، چه در آسیا ، چه در آفریقا و چه در جاهاى دیگر فوق العاده سریع پیشروى كرده است . . .
لامارتین - شاعر معروف فرانسوى - مى گوید : اگر سه چیز را در نظر بگیریم ، احدى به پای پیامبر اسلام نمیرسد: یكى فقدان وسائل مادى ، دیگری سرعت پیشرفت یا همان عامل زمان و سوم بزرگى هدف . مردى ظهور می كند و دعوتى را ارائه می دهد ؛ در حالى كه هیچ قدرت و نیرویی ندارد و حتى نزدیكترین افراد و خویشاوندان خودش با او به دشمنى بر مى خیزند.
او تنها ظهور مى كند و هیچ همكار و همراهی ندارد . اما
دعوت او از خودش شروع مىشود و تدریجاافراد دیگر ایمان مىآورند و به او می پیوندند
ولی با وجود چه سختیها و مشقتهائی . . . ! اگر اهمیت هدف او را با وجود
فقدان وسائل مادی به همراه سرعتى كه به آن هدف رسیده است در نظربگیریم ،
پیامبر اسلام به گفته لامارتین در دنیا شبیه ونظیری ندارد .
اما سرّ این نفوذ و توسعه پر شتاب در چیست ؟ حقیقت این است
كه در بین همه عوامل ، عامل اول نفوذ و توسعه اسلام در هر جا ، خود قرآن و محتوای
آن است . ولى
از قرآن كه صرف نظر كنیم ، شخصیت رسول اكرم (ص)، خلق وخوى و طرز رفتار پیامبر ،
سیره رسول خدا و نوع رهبرى ومدیریت آن حضرت ، عامل دوم نفوذ و توسعه اسلام است .
حتى بعد از وفات پیامبر اكرم(ص)
هم تاریخ زندگى و سیره آن حضرت ، خود عامل بزرگى براى پیشرفت اسلام بوده است.
اما مگر پیامبر اكرم (ص)چگونه بود ؟ پیامبر در سلوك فردى و در امور شخصی اش، فردی مهربان و در منتهای بردباری بود، ولى در تعهدها ومسؤولیتهاى اجتماعى نهایت درجه صلابت را داشت . به عنوان نمونه :
زمان ، زمانی است كه رسول خدا(ص)در مسند رهبری جامعه مسلمین در شهر مدینه قرار دارد. پیامبر مى خواهد در نماز جماعت حاضر شود كه شخصى در كوچه می آید و جلوى پیامبر را مى گیرد و مدعى مى شود كه من از توطلب كارم و طلب مرا همین الان باید بدهى.
پیغمبر به او مى گوید : اولا تو از من طلبكار نیستى و بی جهت ادعا مى كنى و ثانیا الان پول همراهم نیست ، اجازه بده تا بروم . اما او یك قدم هم نمی گذارد تا رسول خدا(ص) آن طرف تر برود.
هر چه پیغمبر با او نرمش نشان مى دهد ، او بیشتر خشونت مى ورزد تا آنجا كه با پیامبر گلاویز مى شود و رداى پیغمبر را دور گردن ایشان مى پیچد و می كشد كه در اثر آن گردن رسول خدا(ص) سرخ می شود.
مسلمین به دنبال دیر كردن پیامبر، به دنبال آن حضرت می آیند و مى بینند یك یهودى چنین ادعایى دارد مى خواهند تا با او با خشونت برخورد كنند، اما رسول خدا(ص) مى گوید كارى نداشته باشید، من خودم مى دانم با رفیقم چه كنم آنقدر نرمش نشان مى دهد كه یهودى همان جا مى گوید : " اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انك رسول الله"و مى گوید تو با چنین قدرتى كه دارى این همه تحمل نشان مى دهى ؟ ! این تحمل ، تحمل یك فرد عادى نیست ، بلكه تحملی پیامبرانه است . . .
اما از سوی دیگر فردی از اشراف قریش(1) دزدى كرده است . وقتى قضیه ثابت و مسلم شد و آن فرد اقرار كرد كه دزدى كرده ام ، باید حكم درباره او اجرا مى شد. اینجا بود كه توصیه ها و وساطتها شروع شد . یكى گفت : یا رسول الله ! اگر مى شود از مجازات او صرف نظر كنید، این فرد فرزند فلان شخص است كه مى دانید چقدرمحترم است ، با مجازات او ، آبروى یك فامیل محترم از بین مى رود.
پدرش آمد ، برادرش آمد و . . . اما هر چه گفتند ، پیامبر (ص) فرمود : محال است ، آیا مى گوئید من قانون اسلام را معطل كنم ؟! اگر همین شخص یك فردی بى كس بود و وابسته به یك فامیل اشرافى نبود ، همه شما مى گفتید بله دزد است و باید مجازات بشود. لذا ابدا شفاعتها و وساطتها را نپذیرفت .
پس پیامبر اكرم (ص) در مسائل اصولى هرگز نرمش نشان نمى داد
در حالى كه در مسائل شخصى فوق العاده نرم و مهربان بود و بسیار عفو داشت و
به راحتی می گذشت . همین نرم خوئی ، از مهم ترین عوامل گسترش سریع اسلام است
پی نوشت:
1_قریش از بزرگترین و مهمترین قبائل مكه است كه چه در
دوران جاهلیت و چه پس از آن در بین مردم از جایگاه بالائی برخوردار بود . قریش
طوائف مختلفی داشت و رسول اكرم (ص) نیز خود از یكی از طوائف آن به نام "بنی
هاشم" می باشند
منبع:تبیان
211008