۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۱۰
عقیق: بیست و هفتمین یادواره شهدای پایگاه عاشورای مسجد پنبه چی در عملیات کربلای پنج با حضور خانواده معظم شهدا ، ایثارگران و اقشار مختلف مردم برگزار شد.
به گزارش عقیق به دلیل عملیات عمرانی در ساختمان این مسجد، مراسم در حسینیه قائم آل محمد (عج) برگزار شد.
وارد خیابان که میشوی تابلو های عکس شهیدان را میبینی. جلوی درب حسینیه حال و هوای دیگری داشت. همه دغدغه خدمت به مهمانان شهدا را داشتند از پسر بچه پنج شش ساله تا مرد 60 ساله. نوای سوی دیار عاشقان آهنگران برای کسانی که کربلای ایران را درک کرده بودند تداعی کننده لحظه های پیش از عملیات بود.
قبل از شروع برنامه مراسم زیارت عاشورا برپا بود. عبارت «بابی انت و امی» خوانده میشود و در ذهن کوچکت رابطهای میان عاشورای 61 هجری و عاشورای 1407 هجری در شلمچه بهشت ایران برقرار میکنی.
شروع برنامه با قرائت قرآن توسط استاد سعید طوسی بود.چه زیبا تلاوت کرد آیاتی از سوره احزاب را که بیانگر عاهدان به عهد الهی بود «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»
اجرای برنامه توسط سید جواد هاشمی بود. صحبت هایش قطراتی از عشق را بر چهره مهمانان جاری کرد.فضا آماده شده بود برای حضور کسی که پایش را در زندان¬های عراق جا گذاشته بود؛سید ناصر حسینی پور نویسنده کتاب«پایی که جاماند»
ناصر حسینی پور در ابتدای سخنان خود گفت: امام خمینی(ره) دو گروه داشت. گروهی از یاران امام(ره) یاران سیاسی بودند و گروهی دیگر یاران نظامی. گروه سیاسی همان علمایی بودند که مکتب جمهوری اسلامی را بوجود آوردند و گروه نظامی کسانی بودند که از دل همین مساجد و حسینهها به جبههها رفتند مکتب دفاعی حضرت امام را شکل دادند
این راوی دفاع مقدس ریشه این مکتب دفاعی را در واقعه عاشورا دانست و افزود: مکتب دفاعی حضرت امام خمینی(ع) از روز عاشورا نشات میگیرد. شاگردان این مکتب ویژگیهایی داشتند که من معتقدم باید برای فهمیدن این ویژگیها بهتر است از خاکریز خودمان به خاکریز عراقیها پلی بزنیم تا درک آنان را از رزمندگان خودمان بدانیم.
وی ادامه داد: من به عنوان کسی که بهترین روزهای عمرم را در زندانهای مخفی عراق بودم وقتی نکاتی را از زبان عراقیها میشنیدم از عظمت بچههای خودمان تعجب میکردم.کینههای کسانی که آنطرف خاکریزها در مقابل ما ایستاده بودند کافی است که ما بفهمیم بچههای ما چه کار کردند.
حسینی پور در قسمت دوم صحبتهای خود به خاطرهای اشاره و تشریح کرد: دو روز بود که پای راستم تقریبا قطع شده بود.بیست روزی هم بود که کرم گذاشته بود. ما را در گرمای تیرماه در حیاط روی زمین مینشاندند.برای اینکه گرما اذیتم نکند هر ده،پانزده ثانیه خودم را از طرف راست بدن به طرف چپ میبردم تا اندکی خنک شوم. بعد از چند روز پای من قطع شد. بعد از اینکه محل قطع شده را بخیه زدند من را شکنجه کردند.
راوی کتاب «پایی که جاماند» ادامه داد:در شکنجهها به من میگفتند که ایرانیها،مگسها و یهودیها سه گروهی هستند که بهتر بود خدا آنها را خلق نمیکرد. من این کینه را در رفتار 15 فرمانده عراقی دیدم.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: بچههای رزمنده یک سری ویژگیهایی داشتند که عملیات را پیش میبرد. چرا میگویند که سپر گوشتی باعث پیشرفت عملیاتها شد؟ رزمندگان ما میدانستند که پیروزی خون بر شمشیر به چه معناست زیرا عاشورا را باور داشتند اما صدام نمیدانست.
حسینی پور ویژگی دیگر شهدا را ارادت آنان به اهل بیت دانست و تصریح کرد: بر طبق تحقیقاتی که انجام دادیم بیشترین شهید مفقود الاثر در عملیاتهایی بوده است که با نام حضرت زهرا(س) شروع میشد.بچههای ما پلاک خود را در میآوردند تا همچون حضرت زهرا(س) بی نام و نشان باشند و ما چقدر در گرداب دنیا هستیم.
این رزمنده دفاع مقدس افزود: این مکتب دفاعی تمام محاسبات نظامی را به هم ریخت. این مکتب دفاعی باعث شد که صدامی که روزی میگفت من سه روز دیگر در اهواز مصاحبه خواهم کرد،بعد از جنگ بر صورت فرماندهان خود آب دهان بیاندازد.
وی از عشق به اسلام به عنوان رمز پیروز رزمندگان یاد و تشریح کرد: روزی یک فرمانده عراقی به من گفت که شما چطور از اروند رود عبور کردید؟اروند رود وحشی است. او متعجب بود از اینکه بچههای ما حاضر بودند روی مین بروند و میگفت که من به عنوان یک با تجربه از مرگ می¬ترسم.من در جواب به این فرمانده گفتم چطور از مرگ نترسیم در حالی که میدانیم مرگ ما آغاز زندگی است.
حسینی پور در پایان صحبتهای خود با انتقاد از کسانی که میخواهند آثار دفاع مقدس را از بین ببرند گفت: متاسفانه امروز هرچه که از آثار جنگ توی شهری مثل خرمشهر بود را بردهاند. دیگر بویی از جنگ در این شهر به مشام نمیخورد.ما باید اسناد جنایت دشمن را به جوانان خودمان نشان دهیم تا این جوانان بدانند که رزمندگان ما چه کار با عظمتی کردند.
حاج سید مهدی میرداماد: حضورم در یادواره شهدا تکلیف و واجب عینی است
حاج سید مهدی میرداماد نیز مداح این مراسم بود. این مداح اهل بیت در گفت و گو با عقیق درباره اهمیت برگزاری چنین یادواره هایی گفت: به اعتقاد من جلسات ویژه شهدا جدای از فیض و اجر معنوی که دارد جلسه متفاوت تری از مراسم های دیگر است. نگاه من به یادواره های شهدا صرفا نگاه جلسه و مجلس دعوتی نیست از نظر من برگزاری و حضور در این مراسم ها نوعی تکلیف است و باید در زمان فعلی نسبت به آن نگاه ویژه ای داشت.
سید مهدی میرداماد ادامه داد: با اینکه سال ها از دوران جنگ می گذرد ، همین یاد شهداست که بسیاری از خطر ها و آفت ها را از جامعه ما دور کرده است و تاثیر زیادی بر روی جوانان دارد. اینگونه فعالیت ها سنگر استرتژیکی است که طبق فرموده حضرت آقا در زمان فعلی زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست. به همین خاطر فکر می کنم حضور در این یادواره ها برای امثال بنده با همه مشغله هایی که دارم یک تکلیف و واجب عینی است و هفته ای نیست که در چنین مراسم هایی شرکت نکنم. این تکلیف به نوعی باری است که بر دوش ماست و باید آن را ادا کنیم.
حمید گودرزی: برپایی این برنامه ها برای معرفی شهدا به نسل
فعلی ضروی است
یکی دیگر از مهمانان برنامه حمیدگودرزی بازیگر سینما و تلویزیون بود.
وی نیز در گفت و گو با عقیق انگیزه اش از حضور دراین مراسم را ادای دین به شهدا و خانواده های معظم آنان دانست و گفت : علی رغم برخی تصورات هنرمندان کشور برای شهدا احترام زیادی قائلند و به نظرم حضور در جبهه و فدا کردن جان به هیچ وجه شوخی بردار و تعارف بردار نیست و همین موضوع احترام برانگیز است به همین دلیل فکر می کنم احترام و قدرشناسی شهدا متعلق به هیچ جناح و باند و صنفی نیست و با افتخار در این مراسم حضور پیدا کردم و آن را وظیفه خود می دانم.
وی درباره برگزاری چنین یادواره هایی گفت: برپایی این برنامه ها به منظور شناساندن راه و رسم فداکاری شهدا به جوانان نسل فعلی از ضروریات است.
گودرزی درباره حضورش در هیئات نیز گفت: در مناسبت های مختلف تلاش کرده ام حتما در هیئت شرکت کنم بیشترین هیئتی هم که می روم حسینیه ریحانه الحسین (ع) با مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه است.
مهمان دیگر برنامه سید حمیدرضا برقعی شاعر آیینی بود که به خواندن اشعاری در رابطه با واقعه کربلا پرداخت. میتوان گفت شاه بیت اشعار او همین بیت بود که روایتگر رابطه ای میان مادران کربلای ایران و صحرای کربلاست.
«بنازم ام وهب را
به پارهء تن گفت:
برو
به معرکه با سر ولی میا با سر»
در پایان برنامه حاج سید مهدی میرداماد به روضه خوانی پرداخت.
پایان بخش مراسم عکس یادگاری بربچه های فعال بسیج مسجد پنبه چی بود.
یعنی چه؟
از این مداح ولائی بعید است...