۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۰۷
برخی نکات سخنان حجت الاسلام رفیعی پیرامون فلسفه نماز:
*محمد بن سنان از حضرت رضا(ع) پرسید: «فلسفه نماز چیست؟». حضرت پاسخ دادند: «نخستین فلسفه نماز، اقرار به ربوبیت خدا و دور کردن شرک و بت پرستی است». بنابراین نماز یک دوره توحید و نفی شرک است.
*آغاز همه دعاهای قرآن با کلمه «رب» و «ربّنا» است؛ از مقام ربوبیت خدا حاجت می خواهیم چرا که ربوبیت همه عالم به دست خداست.
*درطول تاریخ، مبارزه با شرک در رأس برنامه های انبیا بوده است؛ همه پیامبران بدون استثنا مأمور به دعوت به توحید و پرهیز از بت پرستی و شرک بودند.
*در اسلام، هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ هم هدف باید خوب و صحیح باشد و هم وسیله.
*دومین فلسفه نماز از دیدگاه امام رضا(ع)، اظهار فقر و خشوع در برابر خداوند است؛ فقر سه نوع است: مادی، اخلاقی و إلی الله. پیامبراکرم(ص) به فقر إلی الله افتخار می کردند.
*امام سجاد(ع) آرامش را مرهون سه امر می دانند: خود را عبد خدا دانستن، خدا را مدبر دانستن و تقوا داشتن(هرجا خداوند امر کرده، حاضر وهر جا نهی کرده، غایب باشیم).
* طلب آمرزش و جلوگیری از نسیان از دیگر فلسفه های نماز از منظر امام رضا(ع) است؛ البته فراموشی در مواردی چون مصیبت، خدمت به دیگران و بدی دیگران خوب است اما فراموشی خدا خطرناک است چرا که انسان را به خودفراموشی دچار می کند(ولا تکونوا کالذین نسوالله فتنسون انفسهم)و کسی که خود را فراموش کند دچار بحران هویت می شود.
*جوانان! نماز نخوانید خودتان ضرر می کنید؛ درست مانند این که از خورشید قهر کنید، او چه ضرری می بیند؟ این شما هستید که خود را محروم و دچار آسیب می کنید.
*مربیان آموزش و پرورش دقت کنند نماز را نباید با امر ونهی، قانون و نمره انضباط برپا کنند بلکه علاقه، لذت و حلاوت نسبت به آن ایجاد کنند.
*والدین نماز را نزد فرزندان مبغوض نکنند؛ به حداقل ها اکتفا کنند به تدریج درست و کامل می شود اما اگر سخت بگیرند فرد، زده می شود و اصل نماز و دین را رها می کند.
اشعار مداحی حاج محمذ رضا طاهری:
ای بردن نامت شفا، آقای خوبم
یادت به درد ما دوا آقای خوبم
هرگز نخواهم زد گره گر بمیرم
جز درگه لطف شما آقای خوبم
تو لطف و احسان می کنی ما ظلم بر تو
تو باوفا ما بی وفا آقای خوبم
یابن الحسن، آقای خوبم
شما ارباب زاده ما رعیت
آقا شمایی ما گدا آقای خوبم
ماندم چگونه با تو گردم رو در رو
از بس که آزردم تو را آقای خوبم
امشب دعا کن که نگردد این دل ما
یک لحظه از یادت جدا آقای خوبم
یک شب بیا همراه مادر از مدینه
ما را ببر تا کربلا آقای خوبم
در رثای عبدالله بن الحسن(ع):
گذر ثانیه ها هر چه جلوتر می رفت
بیشتر بین حرم حوصله اش سر می رفت
تا دل عمه شود نرم به هر در می زد
با گل اشک به پابوسی معجر می رفت
دید از دور که سرنیزه عمو را انداخت
مثل اسپند به سپنددان مجمر می رفت
بغض می کرد یتیمانه به خود می پیچید
در عسل خواستن آری به برادر می رفت
دید از دور که یوسف ز نفس افتاد
و پنجه گرگ به پیراهن او ور می رفت
سویی گودال بلا از حرم افتاد به راه
یازده ساله چه مردی شده ماشاء الله
دید یک دشت پی کشتن او آماده
تیر و سرنیزه و سنگ از همه سو آماده
دید راضی ست به معراج شهادت برود
مطمین است و به خون کرده وضو آماده