کد خبر : ۱۸۴۲۱
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۹

شفیع واسطه فیض است نه شریک در مقام خدایی

کسی با طلب شفاعت از پیامبر (ص) و ائمه (ع)، ایشان را خدا، الله، رب و مدبر خود نمی داند بلکه معتقد است آن حضرات مقامی از سوی خدا دریافت کرده اند که می توانند در دنیا و آخرت شفیع افراد باشند.
عقیق:یکی از شبهاتی که نسبت به عقائد برخی مسلمانان از جمله شیعیان از سوی سلفی و وهابی مطرح می شود، مسئله شفاعت است. از این رو، در گفتگویی با حجت الاسلام عزالدین رضا نژاد، رییس پژوهشکده علوم اسلامی پژوهشگاه بین المللی المصطفی (ص) به برخی از شبهات مطرح شده از این جریان انحرافی و بیان پاسخ آنها پرداخته ایم. متن زیر حاصل گفتگوی ما با این کارشناس است:

آیا شفاعت به عنوان اصل اعتقادی در میان مسلمانان مورد پذیرش است یا خیر؟
قدر متقن این است که اصل مساله شفاعت به پیروی از آیات قرآن و روایات مورد قبول همه طوایف و فرقه های اسلامی است؛ به عبارت دیگر شاید میان حدود و نتیجه شفاعت در بین فرقه های مسلمان اختلاف باشد اما اصل آن در نزد همگان پذیرفته شده است و این هم به دلیل آیات قرآن و روایاتی است که در کتب روایی شیعه و سنی وارد شده است. از جمله در مسند احمد، جلد 1، صفحه 301 و صحیح بخاری، جلد 1 ، صفحه 91 (چاپ مصر) روایت شده که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند:« أُعْطِیتُ خَمْسًا لَمْ یُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلِی‌: جُعِلَتْ لِیَ الَارْضُ مَسْجِدًا وَ طَهُورًا، وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ، وَ أُحِلَّ لِیَ الْمَغْنَمُ، وَ اُعْطِیتُ جَوَامِعَ الْکَلِمِ، وَ أُعْطِیتُ الشَّفَاعَةَ؛ به‌ من‌ پنج‌ چیز عنایت‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ هیچکس‌ قبل‌ از من‌ داده‌ نشده‌ است‌: زمین‌ برای‌ من‌ سجده‌گاه‌ و پاک‌ کننده‌ شد، و با ترس‌ در دل‌ دشمنان‌ یاری‌ شدم‌، و غنیمت‌ برای‌ من‌ حلال‌ شد، و جوامع‌ کلمات‌ به‌ من‌ اعطاء شد، و شفاعت‌ به‌ من‌ داده‌ شد.»
پس اصل شفاعت طبق این روایت وارد شده در کتب اهل سنت از سوی مسلمانان پذیرفته شده و شفاعت مقامی است که یکی از افراد دارای این مقام پیامبر اسلام (ص) است.

اعتقاد وهابیت در این باره چگونه است و چرا آنها کسانی را که به شفاعت معتقدند تکفیر کرده و مشرک می دانند؟
آیاتی در قرآن ذکر شده است که خداوند به عده ای اذن شفاعت داده و آن را منحصر در خود نکرده است. در این زمینه وهابیت به آیاتی استناد می کنند که شفاعت را منحصر به خدا می کند:« قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ بگو شفاعت ‏یکسره از آن خداست فرمانروایى آسمان ها و زمین خاص اوست‏سپس به سوى او باز گردانیده مى‏شوید»(زمر، آیه 44)
اما آیاتی در قرآن هم وجود دارد که این امر را منحصر به پروردگار نکرده است:« لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا؛ [آنان] اختیار شفاعت را ندارند جز آن کس که از جانب [خداى] رحمان پیمانى گرفته است»
این آیه دلالت دارد بر این که گروه یا عده ای می توانند شفاعت کنند که علاوه بر قرب معنوی به خدا، از سوی او اذن داشته باشند. اما اینکه اجازه داشتن را قرآن مطرح می کند، نشان می دهد اصل کار مورد تایید خدا است و اگر انحصار در پروردگار داشت، اجازه به عده ای و شفاعت آنها را مورد پذیرش قرار دادن، قبول نبود.
علاوه بر این در آیه 255 سوره بقره مشاهده می کنیم که:« مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ؛ کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند». بنابراین حضرت محمد (ص) و هر کس که از سوی خدا مأذون باشد می تواند شفاعت کند.

وهابیت مطرح می کنند که شفاعت از اموری است که مربوط به روز قیامت است و در این دنیا معنا و جایگاهی ندارد؛ چطور این مساله را توجیه می شود؟
بله و در این زمینه به آیاتی از جمله آیه 109 سوره طه استناد می کنند:« یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا»؛ اما آیاتی در قرآن وجود دارد که بیانگر شفاعت پیامبر (ص) در دنیا است؛ از جمله می توان در این زمینه به آیه 64 سوره نساء اشاره کرد:« وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا؛ و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهى از او اطاعت کنند و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند پیش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پیامبر [نیز] براى آنان طلب آمرزش مى‏کرد قطعا خدا را توبه‏پذیر مهربان مى‏یافتند»
در این آیه خداوند، پیامبر (ص) را شفیع معرفی کرده و آمرزش خود را منوط به طلب آمرزش پیامبر (ص) می کند. البته آیات دیگری هم وجود دارد که شفاعت دنیوی را ثابت می کند مانند آیات 97 و 98 سوره یوسف آن زمان که برادران یوسف (ع) از پدر خود حضرت یعقوب (ع) می خواهند که برای آمرزش گناهانشان، آن حضرت () به پیشگاه خدا شفیع شود. در اینجا مشاهده نمی شود که حضرت یعقوب (ع) روی برتابد و بگوید این درخواست شما شرک است و بروید از حرف خود توبه کنید. بنابراین این آیه دو نکته را در بردارد: نخست اینکه طلب شفاعت از غیر خدا شرک نیست و دوم اینکه شفاعت هم در دنیا هم در آخرت جایگاه دارد.

در صحبت های خود اشاره کردید به اینکه طلب شفاعت از غیر خدا شرک نیست؛ یکی از شبهات مهمی که وهابیت مطرح می کنند این است که شیعیان با شفاعت از غیر خدا، مرتکب شرک می شوند و در واقع آنها با این عمل، مشرک هستند؛ پاسخ این شبهه چیست؟
درخواست از غیر خدا منافاتی با توحید ندارد و شرک نیست. در ابتدا باید دید مقصود از شرک چیست. آیا شرک در ذات خدا است و کسی درخواست شفاعت از غیر او کرد، شریک در ذات و پرستش خدا قرار داده یا شرک در خالقیت یا شرک در تدبیر پروردگار است؟
شبهاتی که از سوی وهابیت در این راستا مطرح می شود، شرک در عبادت و پرستش خدا را مورد هدف قرار می دهد. در پاسخ به این مساله باید گفت با مراجعه به قرآن مشاهده می کنیم چنین درخواست هایی شرک نیست؛ در آیات 72 و 73 سوره ص مشاهده می کنیم که خدا از سجده فرشتگان بر آدم سخن به میان می آورد و این عمل شرک در عبادت خدا نبود. یا در جریان حضرت یوسف (ع) طبق آیه 100 سوره یوسف ملاحظه می کنیم که حضرت یعقوب (ع) و فرزندانش بر ایشان سجده کردند و این اظهار خضوعی بود که ربطی به عبادت ندارد. بنابراین همان گونه که این سجده نمی تواند معنای عبادت را به دنبال داشته باشد، طلب شفاعت هم از غیر خدا شرک نیست چرا که در عبادت دو رکن اساسی داریم یکی اعتقاد و دیگری عمل؛ عبادت آن گاه عبادت نامیده می شود که شخص نسبت به کسی که او را معبود قرار می دهد برای او جنبه الوهیت و خالقیت و ربوبیت و مدبّریت قائل باشد و با این اعتقاد نسبت به آن معبود خضوع کند. بنابراین کسی با طلب شفاعت از پیامبر (ص)، ایشان را خدا و الله و رب و مدبر خود نمی داند بلکه معتقد است آن حضرت مقامی از سوی خدا دریافت کرده است که می توانند در دنیا و آخرت شفیع افراد باشند.

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین