۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۰۱
عقیق: یکی
از مسایل بسیار مهم و اساسی قرآن پژوهی، بحث تحریف ناپذیری قرآن است. اگر
از گروهی از حشویه و اهل حدیث بگذریم که جمود فکری و قشری نگری، آنها را به
اظهارنظرهای ناصحیح وادار کرده است، تقریباً میان تمام فرق مسلمان اتفاق نظر است
که قرآن موجود همان است که در طی مدت 23 سال و بتدریج بر قلب پاک پیامبر(ص) نازل
شد و آن حضرت(ص) به کاتبان وحی دستور داد تا آیات و سور نازل شده را بنویسند و
بسیاری از صحابه که به طور قطع از صدها نفر هم تجاوز میکرد. همه یا بخش اعظم قرآن
را از حفظ داشتند.
بنابراین،
آنچه امروزه در بین مسلمانان به عنوان آخرین کتاب آسمانی دایر و مرسوم است، دقیقاً
همان است که بر پیامبر(ص) نازل گردیده، بدون این که حتی یک کلمه در آن کم یا زیاد
شده باشد و این صرف ادعا نیست؛ بلکه در جای خود با دلایل فراوان عقلی و نقلی به
اثبات رسیده است.
باید
توجه داشت که تحریف بر دو قسم است: لفظی و معنوی. تحریف معنوی همان تفسیر به رأی
است که وقوع آن انکارناپذیر است، این مسئله به محتوای قرآن کاری ندارد و نقصی بر
آن محسوب نمی شود. تحریف لفظی نیز یا با اضافه کردن است یا با کاستن.
از
آیات تحدی و مبارزطلبی قرآن معلوم می شود که هیچ کس نمی تواند، لفظی را همپای قرآن
بسازد و به گونه ای که معلوم نشود در آن جای دهد. در این مورد همه علمای شیعه و
سنی اتفاق نظر دارند. در مورد کاستن نیز آیات تحدی اینگونه است که تمام قران را
شامل می شود و به مقدار موجود تحدی نمی کند، چنانکه در آیه "وَلَوْ کَانَ
مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفًا کَثِیرًا"(نساء،
82) آمده است هماهنگی به کل قرآن باز می گردد و در کل کتاب اختلافی نیست. در صورت
کاسته شدن، شخصی می تواند در مورد تحدی یا هماهنگی نسبت به همان حذفیات مناقشه کند
و این با اعجاز قرآن منافات دارد و مردود است.
خود
قرآن نیز هر گونه تحریف را به صورت قطعی نفی می کند. آیه "إِنَّا نَحْنُ
نَزَّلْنَا الذِّکْر وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ" (سوره حجر، آیه 9) با چند
تاکید پیاپی احاطه کنف الهی بر قرآن را بیان می کند و از روایاتی مانند ثقلین،
روایات عرضه(عرضه قرآن با احادیث) و رجوع به قرآن در فتنه ها و دیگر روایات نیز
همین معنا برمی آید.
حضرت
رسول(ص) در حجه الوداع، در خطبه مشهور خود در مسجد خیف فرمودند: من دو چیز
گرانبها در میان شما می گذارم و می روم، یکی قرآن و دیگری اهل بیتم(ع)،
که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند و اگر شما به هر دو تمسک کنید، هرگز گمراه
نخواهید شد. این حدیث، یعنی حدیث ثقلین گواه دیگری بر سلامت قرآن است.
در
برخی روایات ائمه معصوم(ع) نیز بحث تحریف ناپذیری قرآن بیان شده است، به عنوان
مثال امام باقر(ع) به سعد الخیر نگاشته اند: "و پشت سر انداختن کتاب یکی به
این است که حروف و کلمات آن را برپا دارند(و بخوانند) ولی حدود و احکام آن(و
مقرراتش) را تحریف کنند(و تغییر دهند.) در این روایت شریف، از دستبرد به معانی و
تفاسیر منحرف به میان آمده است، ولی الفاظ و عبارات قرآن هم چنان دست نخورده است.
در
روایتی دیگر آمده ابوبصیر از امام صادق(ع) می پرسد، مردم می گویند چرا خداوند
فرموده است:
"... أطیعوالله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم
...» ولی نامی از علی(ع) و خاندان او نبرده است؟ حضرت(ع) فرمودند:
در قرآن فریضه نماز نازل گردید، ولی از رکعات و شرایط آن نامی برده نشد تا آنکه
پیامبر(ص) خود بیان نمود. در این روایت شریف، این اصل تثبیت شده است که قرآن، جای
بیان اصول و کلیات فرائض و احکام است و بیان فروع و جزئیات بر عهده پیغمبر(ص)
است. در نتیجه امام(ع) تقریر فرمودند که در قرآن هرگز نامی از علی(ع) و خاندان او
برده نشده است؛ زیرا این وظیفه پیغمبر(ص) بوده تا مانند بیان رکعات و شرایط نماز،
آن را نیز بیان کند؛ لذا هر گونه روایت ضعیف السند که حاکی از بودن اسم علی(ع) و
خاندان او در قرآن و سپس ساقط شدن آنها از قرآن است، طبق این روایت مردود شناخته
شده است.
:پی نوشت ها
1- قرآن؛
2- نسیم اندیشه، آیت الله جوادی آملی، دفتر دوم؛
3- تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی.
منبع:قدس آنلاین