۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۶ : ۲۳
«آلفرد فلوپ سانگولا» یکی از افرادی است که با تحقیق دین اسلام را پذیرفت، وی از کشور کنگو است که در سال 2003 به دلیل وقوع حادثهای به کما رفت و در بیمارستانی بستری شد. در آنجا با پرستاری مسلمان آشنا و پس از گذشت زمانی به وی علاقهمند شد. این علاقهمندی مقدمهای شد برای آگاهی از دینی کاملتر تا اینکه پس از آشنایی با مبانی اعتقادی اسلام سعی کرد بیشتر تحقیق کند تا بتواند شرط پرستار مسلمان برای ازدواج را عملی سازد.
در این راه کوشش بسیاری کرد و برای دستیابی به اصول اسلام و شناختن آن به سفرهای متعددی رفت تا اینکه 14 آبان ماه سال جاری بود که برای تحقیق بیشتر درباره اسلام به ایران آمد. سفر به ایران برای او یک حادثه تکرار نشدنی را رقم زد تا جایی که به گفته خودش ساده زیستی مراجع تقلید و همچنین ارتباط صمیمانه مردم ایران او را بیش از پیش به اسلام علاقهمند کرد و این علاقهمندی سبب شد تا در محضر آیتالله صافی گلپایگانی شهادتین را بخواند و نام «حسین» را برای خود برگزیند.
آلفرد فلوپ سانگولا ملقب به «حسین» برای رسیدن به اسلام تلاش بسیاری کرد، به طوری که تحقیقات او از سال 2003 تا 2013 به طول انجامید، اما در این راه هیچگاه خسته نشد و همواره در پی کشف حقیقت بود.
حسین همسرش را وسیلهای برای به کمال رسیدنش میداند و میگوید: اگر من به دلیل همسرم میخواستم به اسلام گرایش پیدا کنم، همان سال مسلمان میشدم، اما من دوست داشتم با تحقیق و آشنایی دینم را تغییر دهم، به همین خاطر حدود 10 سال تحقیق کردم تا اینکه اسلام واقعی را در ایران شناختم.
ماحصل گفت و گو با «آلفرد فلوپ سانگولا» تازه مسلمانی از کشور کنگو در ادامه آمده است:
خودتان را معرفی کنید و بگویید چگونه با اسلام آشنا شدید؟
-«آلفرد فلوپ سانگولا» هستم که افتخار میکنم که نامم را پس از گرایش به اسلام به «حسین» تغییر دادم. من در خانواده مسیحی کاتولیک در کشور کنگو متولد شدم. از دوران کودکی همواره در پی تحقیق و پژوهش بودم و دوست داشتم چیزهای نوین را یاد بگیرم. در سال 2003 به دلیل اتفاقی به کما رفته و در بیمارستانی بستری شدم. هر روز پرستاری بالای سر من میآمد و با حالتی خاص برایم دعا میکرد. یک روز خانم پرستار که بعدها فهمیدم مسلمان است به من کتابی داد تا مطالعه کنم و من نیز چون علاقه بسیاری به یادگیری داشتم آن کتاب را خواندم و با دینی جدید آشنا شدم. بعد از گذشت چند روز به این خانم پرستار علاقهمند شدم و به او پیشنهاد ازدواج دادم اما او شرط گذاشت که باید با تحقیق مسلمان شوم تا او درخواست ازدواج من را بپذیرد.
پس از بهبود و مرخصی از بیمارستان شروع به تحقیق و آشنایی با دین اسلام کردم. پس از ورود به عرصه تحقیق درباره اسلام کمکم به آن علاقهمند شدم اما هنوز نمیتوانستم آن را قبول کنم. برای رسیدن به حقایق به سفرهای متعددی نیز رفتم تا اینکه در پنجم نوامبر(14 آبان) به ایران آمدم و با دیدن ساده زیستی مراجع تقلید ایرانی با حقایق اسلام بیشتر آشنا شدم و در 9 نوامبر 2013(18 آبانماه) در محضر آیتالله صافی گلپایگانی شهادتین را خواندم.
خانواده شما مخالفتی درباره تحقیقات درخصوص دین اسلام نداشتند؟
-خانواده من میدانستند که من فردی علاقهمند به یادگیری مسائل جدید هستم، بر همین اساس مخالفتی نداشتند. البته گاهی نیز نصیحتهایی به من میکردند، اما من در راه تحقیق و پژوهش درباره دین اسلام استوار بودم، چرا که مطالب جالبی از آن خوانده بودم که مرا ترغیب به تحقیق بیشتر میکرد.
پس از تحقیقات گسترده درباره اسلام من خانوادهام را درباره مطالعاتم آگاه کرده بودم و به آنها میگفتم که من در حال تحقیق هستم و فکر میکنم دینی حقیقی و کاملتر وجود دارد.
نظرشان درباره ادعای شما چه بود؟
-قبول نداشتند و میگفتند تو اشتباه میکنی، اما من تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که اسلام دین حقیقی، کامل و راه حقی است که باید در آن وارد شد، بنابراین دوست دارم خانوادهام نیز در مسیری که من گام برداشتند حرکت کنند و به دین اسلام گرایش پیدا کنند، چرا که در اسلام اطمینان و آسایشی است که در سایر ادیان وجود ندارد.
گفتید که علاقه به پرستار مسلمان باعث گرایش شما به اسلام شد، اکنون که مسلمان شدید، چه احساسی دارید؟
-خیلی خوشحالم که خدا مرا مورد لطف خود قرار داده تا هدایت شوم و به دینی کامل گرایش پیدا کنم. من اکنون با آن خانم مسلمان کوموری نامزد هستم و خیلی خوشحالم که با تحقیق اسلام را شناختم و به آن ایمان آوردم و مطمئنم اگر نامزدم از این موضوع باخبر شود بسیار خوشحال میشود و ما میتوانیم به صورت رسمی ازدواج کنیم. البته باید بگویم که با تحقیق اسلام را پذیرفتم و به خاطر نامزدم مسلمان نشدم، بلکه وی تنها وسیله هدایت من و شناخت دین الهی بود، چرا که قبل از ازدواج با من شرط گذاشت که باید درباره اهمیت دین اسلام و مبانی آن تحقیق کنم تا به نتیجه کاملی برسم.
چرا 10 سال برای پذیرش دین اسلام زمان گذاشتید؟ آیا علاقه به همسرتان انگیزه خوبی نبود که زودتر تصمیم بگیرید؟
-نامزدم مسلمان بود و من به تشویق وی به تحقیق دین اسلام پرداختم، اما این تحقیق زمان زیادی گرفت تا اینکه من به نتیجه برسم، چرا که اکنون 10 سال است من در حال تحقیق و پژوهش درباره دین اسلام هستم، اما اگر قرار بود به خاطر نامزدم مسلمان شوم، از همان سالها به اسلام ایمان میآوردم، اما من میخواستم تحقیق کنم و برترین را برگزینم، بنابراین من به خاطر کسی مسلمان نشدم، بر همین اساس هم از سال 2003 تاکنون به بسیاری از کشورهای اسلامی سفر کردم تا به نتیجه جامعی برسم. البته من در اوایل تحقیق شک داشتم و فکر میکردم اسلام ناقص است و دین من یعنی کاتولیک از همه ادیان برتر است، اما با سفرهای مختلف به کشورهای اسلامی و نحوه برخورد و تحقیقاتی که داشتم به جامعیت و نیکو بودن دین اسلام رسیدم، البته باز هم تصمیم نهایی را نگرفته بودم، چون هنوز ندایی در قلبم مرا به تحقیق بیشتر وامیداشت تا اینکه به ایران سفر کردم.
-قبل از سفر به ایران درباره این کشور چیزی شنیده بودید؟ چه دیدگاهی نسبت به ایران داشتید؟
-بله! یکی از دوستان من برای یادگیری علوم دینی به ایران آمده بود و من از او چیزهایی شنیده بودم، بر همین اساس تصمیم گرفتم به ایران نیز سفر کنم، چرا که میدانستم ایران کشوری اسلامی است که بیش از سایر کشورها به مبانی اعتقادی اسلامی اهمیت میدهد و در اجرای آن میکوشد.
-چرا پس از اینکه به ایران آمدید، تصمیم نهایی خود را برای گرایش به اسلام گرفتید؟ در سفر به سایر کشورهای اسلامی چه نقص و کمبودی حس میکردید؟
-برخی از کشورهای اسلامی همچون کاتولیکها هستند به طوری که فکر نمیکردم اسلام دینی کامل باشد، اما زمانی که به ایران آمدم و سادهزیستی مراجع دینی ایران را دیدم، حس کردم که اسلام دین ساده زیستی و محبت است نه تجملات، بر همین اساس جذب اسلام شدم. ساده زیستی مراجع ایرانی و مهرورزی آنها آن قدر زیبا بود که اسلام مرا بیشتر از هر چیزی مجذوب خود کرد، در حالی که سایر کشورهای اسلامی همچون عربستان و بحرین مرا مجذوب اسلام نکرده بودند.
-از رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران چیزی میدانید؟
-بله! من علاقه بسیاری به ایشان دارم، وقتی که میخواستم به ایران بیایم و مسلمان شوم، تعریفهای زیادی از ایشان شنیده بودم، همچنین میدانم ایشان انسانی معنوی و چهرهای برجسته است که مبانی اسلامی را پیاده میکند، من حتی سخنان ایشان را نیز گوش دادم و دوست دارم که از نزدیک ایشان را ببینم تا از معنویات وجودشان بهرهمند شده و لذت ببرم چرا که رفتار و فرمایشات رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس اسلام است.
-اگر ایشان را ببینید دوست دارید چه چیزی بگویید؟
-اگر من بتوانم رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران را ببینم، اول خدا را شکر میکنم که چنین توفیقی به من داده است و بعد برای رهبر انقلاب اسلامی ایران دعا میکنم و از خدایی که جهان را خلق کرده و به ما نعمتهای بسیاری داده است، میخواهم که با طول عمر و سلامتی به ایشان قدرتی دهد که جهان را مملو از مسلمانان کند تا آن چیزی که اسلام واقعی است در جهان پیاده شود و در نهایت از ایشان میخواهم برای من دعا کند تا بتوانم مسلمانی واقعی باشم و راه بزرگان دین را ادامه دهم.
شما پس از اسلام نام «حسین» را برای خود برگزیدید، چرا این نام را انتخاب کردید و چه شناختی به امام حسین(ع) دارید؟
-من قبلاً از امام حسین(ع) چیزی نمیدانستم و در تحقیقاتم نیز از این انسان بزرگوار چیزی به دست نیاورده بودم، به همین جهت است که میگویم در سایر کشورها نتوانستم به الهی بودن دین اسلام پی ببرم، اما زمانی که در محضر آیتالله صافی گلپایگانی رفتم و با خواندن شهادتین به اسلام مشرف شدم، ایشان امام حسین(ع) را برایم معرفی کردند و نام من را حسین برگزیدند، چون در ماه محرم به اسلام گرایش پیدا کردم که البته از این بابت به خود میبالم، وقتی نامم به حسین تغییر کرد بسیار خوشحال شدم چون فهمیدم که امام حسین(ع) از خاندان پیامبر(ص) است که در راه زنده نگه داشتن اسلام به شهادت رسیده است. بنابر این شناخت، به امام حسین(ع) علاقهمند شدم و سعی دارم این امام مظلوم و بزرگوار را الگوی خود قرار دهم.
چه برنامه برای آینده و گسترش اسلام در کشورتان دارید؟
-اول میخواهم اصول و عقاید اسلام را در ایران به خوبی یاد بگیرم و بعد به کشورم باز میگردم و سعی میکنم سایر مردم را به اسلام دعوت کنم، بر همین اساس به کشورم باز میگردم و با همسرم به ایران میآیم تا بتوانم مبانی اسلامی را در کشوری اسلامی که به آنها عمل میکند یاد بگیرم.
چگونه میخواهید مردم کشورتان را با اسلام آشنا کنید؟
در اسلام برای هر کاری برنامهای وجود دارد، بنابراین من سعی میکنم رفتار و گفتارهایی که در مبانی اسلام آمده است به درستی اجرا کنم تا سایر مردم نیز به دین اسلام علاقهمند شوند، چرا که من با مشاهده ساده زیستی و واقعیات اسلام به این دین کامل گرایش پیدا کردم.
در بین ائمه کدام را بیشتر دوست دارد؟
-من امام حسین(ع) را خیلی دوست دارم، اما به امام رضا(ع) ارادت خاصی دارم، چرا که من در این مدتی که در ایران بودم، به مشهد و زیارت این امام بزرگوار رفتم و از کرامات ایشان چیزهای بسیاری شنیدم.
چه توصیهای به مسلمانان دارید؟
-اسلام دین بزرگی است که باید برای زنده نگه داشتن و ترویج آن از تمام زندگی گذشت، مسلمانان باید مبانی اسلام را به درستی اجرا کنند و برای ایجاد اتحاد بیشتر تلاش کنند، چرا که دین اسلام دین انس و دوستی است، مسلمانان با این اتحاد باید به جهانیان نشان دهند که اسلام دین صلح و عشق است و همواره انسانها را از نفاق و دشمنی برحذر میدارد.
منبع:فارس