عقیق: ۱۹ فروردینماه سالروز شهادت آیتالله سیدمحمدباقر صدر است. عالمی که پیش از چهل سالگی به مرجعیت رسید و محبوبیت خاصی بین شیعیان جهان پیدا کرد.این شهید عزیز با اینکه بیشتر عمر چهل و چند سالهاش را مشغول مبارزه بود، اما بالاترین مدارج علمی را گذراند و آثار فاخر و ماندگاری خصوصاً در حوزه اقتصاد از خود بر جای گذاشت. اما رژیم جلاد بعث آیتالله صدر و خواهرش بنتالهدی صدر را در سال ۱۹۸۰ میلادی بیرحمانه به شهادت رساندند و پیکر شهدا شبانه و به طور مخفیانه در محلی نامعلوم که بعدها مشخص شد این محل قبرستان وادیالسلام است به خاک سپرده شد.
«عباس بلاش» یکی از گورکنان قبرستان وادیالسلام است که هنگام خاکسپاری پیکر آیتالله صدر حضور داشت و در واقع او تنها کسی بود که از محل مرقد شهید خبر داشت، اما با تهدید بعثیها هیچگاه درباره این موضوع سخنی به میان نیاورده بود و قبر شهید مخفی مانده بود.بعد از انتفاضه شعبانیه شیعیان علیه صدام، رژیم بعث تصمیم گرفت با تخریب گورستانها از شیعیان انتقام بگیرد، یکی از گورستانها وادیالسلام نجف بود بخشهایی از آن به بهانه ساختن چند خیابان تخریب شد که قبر شهید صدر هم با این تخریبها صاف شد. اما عباس بلاش دوباره قبر شهید را پیدا کرد یک نشانه هم روی آن گذاشت.
مرقد اول شهید صدر و بیرون آوردن پیکر برای جابجایی
عباس بلاش در سال ١٩٨۶ و در دوران جنگ ایران و عراق، برای گذراندن سربازی احضار شد. او چون میترسید در جنگ کشته شود و یا محل قبر دوباره تخریب شود، برای اینکه محل قبر سیدصدر گمنام نماند، نزد دو نفر به نامهای هلال حسین المختار و پیرمردی به نام رویضی رفت و موضوع را به آنها اطلاع داد و وادارشان کرد که در حرم حضرت امام علی(ع) قسم یاد کنند که این راز را فاش نکند تا محل قبر را به آنها نشان دهد و پس از قسم خوردن آنها، در نیمههای شب، محل قبر را به آنها نشان داد.
در سال ۱۹۹۴ یعنی ۱۴ سال پس از شهادت آیتالله صدر، سیدکامل عمیدی از شاگردان آیتالله صدر وقتی خبر تخریب قبور قبرستان وادی السلام را شنید خود را به نجف رساند و به تحقیق درباره محل دفن آیتالله صدر پرداخت تا اینکه دریافت شخصی به نام عباس بلاش از محل قبر خبر دارد و از طریق یکی از دوستانش برای بلاش پیام فرستاد و پس از چند دیدار نشانی محل دفن و نشانیهای پیکر را از او گرفت و به نزد خانواده شهید صدر رفت و اجازه انتقال پیکر را از آنها گرفت.
همچنین وی اجازه نبش قبر را هم از آیتالله سیدبحرالعلوم و چند مرجع دیگر گرفت.به این ترتیب سیدکامل به همراه عباس بلاش و چند نفر دیگر در برای نبش قبر و جابجایی پیکر اقدام کردند. البته او پیش از این کار با کمک چند نفر زمینی را برای محل قبر جدید تهیه کرده بود و حتی تابوت هم آماده بود.
بیرون آوردن پیکر سالم شهید پس از ۱۴ سال و تعویض کفن
پس از کندن و باز کردن قبر، عباس بلاش و سیدکامل وارد قبر شدند. آنها سید صدر را دیدند که انگار به تازگی دفن شده بود. جسد سیدصدر طبق نشانههای عباس بلاش رو به حرم حضرت علی(ع) قرار داشت و در کنار وی جسد یکی از شهدا که رو به بیابان بود قرار داشت.
سید کامل خاک را از روی جسد سید صدر که طبق رویه معمولی دفن نشده بود کنار زد و یک کفن دیگر زیر پیکر قرار دادند و آن را از قبر خارج کردند.
عباس بلاش ماجرای دیدن پیکر تازه شهید صدر را اینگونه روایت میکند: به صورت سید صدر نگاه کردم و دیدم که از پشت سر، گردنش را بریدهاند. همچنین سوراخی روی ابروی راستش مشاهده کردم که در آن پنبه پر شده بود و جای سه ضربه چاقو نیز در سینهاش دیده میشد و نصف محاسن وی سوخته بود. قطعه پنبه را از روی ابرویش برداشتم ناگهان قطرات خون جاری شدند. پس از اینکه جسد را در لبه قبر گذاشتیم، خاکهای آغشته به خون و پنبههای آغشته به خون را برداشتم.
عباس بلاش هنوز هم این خاک و پنبههای آغشته به خون را دارد و یکبار بخشی از آن را برای آزمایش در اختیار خانواده شهید قرار داد. همچنین مقداری از محاسن شهید صدر که در کفن مانده بود نزد حاج علی حلی یکی از حاضران در برنامه جابجایی پیکر نگهداری میشود.
انتقال پیکر شهید به حرم امام علی(ع) برای طواف
به این ترتیب پیکر تازه شهید در تابوتی قرار گرفت و از آنجایی که پیکر تازه بود او را به عنوان فردی که تازه فوت شده به حرم امام علی(ع) بردند و سه بار دور حرم طواف دادند، بر پیکر زیارت امین الله خواندند و به محل جدید برای دفن منتقل کردند و دوباره خاکسپاری کردند.
سیدکامل هم نام پدر خودش را روی قبر نوشت تا کسی به آن شک نکند.حجتالاسلام مؤذنی معاون پژوهشگاه شهید صدر درباره انتقال دوباره پیکر آیتالله صدر به فارس گفت: چند سال پس از خاکسپاری محل دفن شهید لو رفت. ظاهراً افراد حاضر در برنامه جابجایی جای قبر را چند نفر نشان داده بودند و اینگونه بسیاری از مقلدان و ارادتمندان شهید صدر از جای محل دفن او مطلع شدند.
طواف پیکر شهید در حرم امیرالمؤمنین(ع) به صورت ناشناس
سیدکامل که این وضعیت را دید تصمیم به جابجایی دوباره پیکر گرفت، زیرا چیزی نمانده بود که بعثیها از ماجرا مطلع شوند و اینگونه قبر را نبش میکردند و به پیکر شهید بیحرمتی کرده و آن را از بین میبردند. پس بدون اینکه به کسی حتی عباس بلاش بگوید پیکر شهید را دوباره به محل دیگری منتقل کرد.
او قبر را هم بازگذاشت تا مردم گمان کنند که بعثیها قبر را باز کردهاند و پیکر را بردهاند تا اینگونه دیگر کسی به دنبال محل جدید دفن نگردد.سیدکامل پیکر را در همان نزدیکی و چند قبر آن طرفتر دوباره دفن کرد، اما اینبار محل دفن را مخفی نگه داشت و پس از سقوط صدام محل دفن شهید صدر را به شیعیان نشان داد. البته او هنگام جابجایی دوم یک انگشتری و یک گلوله که با پیکر شهید بود را برداشت و جالب است هنگامی که انگشتری را برای خانواده شهید برد، همسر شهید صدر قبل از اینکه انگشتر را ببیند مشخصات دقیق انگشتر را به او گفت و انگشتر را به پاس این زحمات و خدمات به او بخشید.
تدفین شهید برای بار دوم در وادیالسلام
این پایان کار نبود و پیکر شهید یک بار دیگر هم جابجا شد. ماجرا از این قرار است که پس از سقوط صدام، مریدان و مقلدان شهید صدر میخواستند برای ایشان مقبرهای احداث کنند، اما از آنجایی که پس از جابجایی دوم اطراف قبر شهید فضایی برای احداث بارگاه وجود نداشت، امکان ساخت مقبره فراهم نشد. از این رو تصمیم به جابجایی پیکر گرفتند اما اینبار علما اجازه نبش قبر ندادند. پس تصمیم بر این شد که قبر را بدون بیرون آوردن پیکر جابجا کنند.
قبر چهارم و کنونی شهید صدر
برای این کار اطراف قبر را حفر و در آن بتنریزی کردند و پس از محکم شدن بتن، قبر را به صورت قالبی با خاکهایش بدون باز کردن جابجا کردند، اینگونه پیکر شهید البته این بار با قبر برای بار سوم جابجا شد و به محل کنونی در ورودی نجف منتقل شد و بارگاه و مجموعهای فرهنگی به نام شهید در محل احداث شد.
منبع:فارس