کد خبر : ۱۲۴۹۶۴
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۷
غلامرضا اعوانی:

بدون اسوه نمی‌توان به اخلاق الهی رسید

اعوانی گفت: اخلاق بدون اسوه امکان ندارد، امروز برخی اسوه را رد می‌کنند و این باعث رد حکمت‌های الهی می‌شود اما قرآن هم تأکید داشته که بدون اسوه نمی‌توان به اخلاق الهی رسید.

عقیق: غلامرضا اعوانی چهره ماندگار و استاد پیشکسوت فلسفه در نشست «حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روش‌ها» که امروز دوشنبه ۲۶ دی‌ماه از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، گفت: حکمت عملی و نظری از هم جدایی ندارند. انسان موجودی است که می‌تواند به حکمت برسد. در فلسفه جدید گرایشی ایجاد شده که فلسفه عملی را بدون مسائلی که در فلسفه نظری مطرح است مورد بحث قرار می‌دهند اما این رویکرد در گذشته سابقه نداشته است. فیلسوفان جدید مخصوصاً با استفاده از مبادی، که با حکمت الهی هم منافات دارد قصد جدایی حکمت نظری و عملی را دارند.

وی با تاکید بر اینکه وحدت میان این دو، موجب بقای ادیان بوده ادامه داد: بودا دو هزار و پانصد سال پیش زندگی کرده است و هنوز دین بودایی وجود دارد و این ناشی از هماهنگی حکمت نظری و عملی است البته فرقی بین دین و حکمت وجود دارد که دین برای عموم و مطالب فلسفی برای خواص است اما با این وجود، حکمت مشترک لفظی نیست بلکه مشترک معنوی است.

اعوانی با قرائت آیه‌ای از قرآن کریم افزود: قرآن کریم حضرت رسول (ص) را اینگونه معرفی می‌کند «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (جمعه/۲). این «یُزَکِّیهِمْ» اشاره به حکمت علمی و «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» اشاره به حکمت نظری است و این وحدت نظر و علم را نشان می‌دهد.

این استاد فلسفه در ادامه بیان کرد: ابن سینا مبادی و مسائل علوم را مشخص کرد و تعریفِ موضوع را اصل قرار داد چون تا موضوع تعریف نشود حدود و ثغور علم معلوم نیست. ابن سینا پایه‌گذار یک روش برهانی برای نخستین بار است که در ارسطو هم دیده نمی‌شود و آن ارتباط موضوع و مسائل و … است.

ابن سینا هدف حکمت عملی را پرداختن به خیر بیان می‌کند

اعوانی با تعریفی از حکمت عملی از ابن سینا ادامه داد: هدف حکمت عملی پرداختن به عمل خیر است و اختیار از خیر آمده است. حیوان دارای اراده است اما دارای اختیار نیست اما انسان اختیار دارد که خوب و بد را از هم تشخیص دهد و این ناشی از علم وی است. غایت حکمت نظری نیز شناخت حق است.

جدا کردن حکمت نظری و عملی اشتباه است

وی ادامه داد: ابن سینا در آغاز الهیات شفا، فرق بین نظر و عمل را اینگونه تعریف می‌کند که مطلوب‌ترین هدف حکمت نظری استکمال نفس است یعنی علم باید منجر به کمال نفس شود و نفس از قوه به فعل بیاید. بنابراین معتقدم کسانی که حکمت نظری و عملی را از هم جدا می‌کنند کارشان اشتباه است چون تا نظر نباشد نمی‌توان اراده کرد و قدرت هم معنا ندارد.

استاد فلسفه افزود: سوالی که وجود دارد این است که چرا در عالم اسلام، کتاب «سیاست» ارسطو ترجمه نشده است؟ آیا علت این بود که اینها به وسیله مسیحیان رهبانی شرح شده بود؟ عده‌ای می‌گویند دلایل سیاسی داشته است اما بعید است که مسلمانان همه شروح را در اختیار داشته باشند اما کتاب مهمی همانند سیاست را در اختیار نداشته باشند. مسئله دیگر اینکه فلاسفه اسلامی با نبودن کتاب سیاست ارسطو چه کار کردند؟ جواب این است که افرادی همانند فارابی و ابن رشد به افلاطون مراجعه کردند. ابن رشد، تفسیری بر کتاب «جمهور» اثر افلاطون دارد که متن عربی آن از بین رفته اما متن عبری آن موجود است. بنابراین فلاسفه مسلمان در علم سیاست به آثار افلاطون مراجعه کردند و مدینه فاضله وی با مدینه فاضله افلاطون شباهت زیادی دارد.

تطبیق دادن حکمت عملی با شریعت از بزرگترین دستاوردهای حکمای اسلامی

این استاد فلسفه با بیان بزرگترین دستاوردهای حکمای اسلامی ادامه داد: تطبیق دادن حکمت عملی با شریعت از بزرگترین دستاوردهای حکمای اسلامی بوده است. نحوه نوشتن کتاب در فلسفه اسلامی به این صورت است که از منطق شروع شده و سپس به طبیعیات و بعد از آن به مبحث نفس می‌پردازد و سپس الهیات و سیر انسان به معاد را بیان می‌کند. این را در اندیشه‌های ابن سینا، فارابی و ملاصدرا به خوبی مشاهده می‌کنیم اما در فلسفه‌های امروز بیشتر به همین دنیا پرداخته شده است.

ما معمولاً «محسن» را به معنای نیکوکار معنا می‌کنیم اما خدای متعال در قرآن کریم فرموده است «لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛» (مائده / ۹۲) این امر نشان دهنده تخلق به اخلاق الهی است و این هم با قلم حاصل نمی‌شود بلکه با سیر و سلوک حاصل می‌شود. بنابراین اخلاق هم بدون اسوه امکان ندارد. امروز برخی اسوه را رد می‌کنند و این باعث رد ادیان و حکمت‌های الهی می‌شود اما قرآن هم تأکید داشته که بدون اسوه نمی‌توان به اخلاق الهی رسید. از سوی دیگر جامع همه فضائل از دیدگاه قرآنی تقوا است.

تعریف قرآن از انسان، از حیوان ناطق بالاتر است چون قرآن فرموده هر چیزی از جمله آب و خاک دارای نطق هستند اما تعریفی که جامع و مانع باشد، تعریف قرآنی است که فرموده است «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ و خدا همه اسماً را به آدم یاد داد، آن گاه حقایق آن اسماً را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماً اینان را بیان کنید اگر شما در دعوی خود صادقید» (بقره / ۳۱).

 

منبع:مهر


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین