۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۵
عقیق: حتماً قصه دوستی خاله خرسه را شنیدهاید. دین و آموزههایش گاهی در معرض خاله خرسهایی قرار میگیرند که نیت پاکی دارند و هدف صاف؛ اما عمل ناشایست و غیر اصولی آنها موجب بدنامی خود و ضربه به اصل دین میشود. آنچه که در ادامه میخوانید، بخشی از «کتاب آسیبشناسی دینی» به خامه محمد اسفندیاری، در این رابطه است.
شما مشغول مطالعه بخشهایی از این کتاب هستید
تبلیغ سوء یا سوء تبلیغ!
کیست که نداند تبلیغ سوء درباره اسلام در جهان کم نیست اما معدودی میدانند که سوء تبلیغ بیشتر است و خطرش نیز بیشتر. منظور از تبلیغ سوء، مخالفت با دین و موج منفی فرستادن در برابر آن است و مقصود از سوء تبلیغ عرضه ضعیف دین است و معرفی بد و دفاع ناشیانه از آن. به دیگر گفته مقصود از سوء تبلیغ، بد تبلیغ کردن است و منظور از تبلیغ سو، تبلیغ بد کردن علیه دین. از تبلیغ سوء درباره اسلام نباید هراسید البته باید آن را جدی گرفت و به آن پاسخ جدی داد؛ اما هیچ ترسی نباید به خود راه داد. آن که به حقانیت اسلام اطمینان دارد هیچ نمیهراسد که علیه آن، کتابها بنویسند و به سخنها بپردازند. میداند که مخالفان کارنامه خود سیاه میکنند و عِرض خود میبرند و بر دامن دین، گردی نمینشیند. کسی از مخالفخوانی میهراسد که یقین علمی به حقانیت دین نداشته باشد و نداند که پشت آن فرهنگی است بس غنی و قوی.
از این گذشته هر حقیقتی هنگامی که در معرض حمله قرار میگیرد، حقانیتش آشکارتر میشود و چهرهاش درخشانتر. حقیقت یا دین، مانند کوه یخ است، بخشی از آن نمایان است و بیشترش در زیر آب. مردم فقط آن قله را میبینند و نمیدانند که چه دامنهای دارد. هنگامی عظمتش معلوم میشود که در آن تردید شود. مثلاً مردم میشنوند که قله دین توحید است؛ میشنوند، میگذرند و نمیدانند که زیر این قله چیست. هنگامی که علیه آن سخنپراکنی میشود و در مقابل گروهی عهدهدار پاسخ شوند، معلوم میشود که آن قله چه دامنهای دارد و چه موشکافیهایی شده تا یک کلمه توحید از آن بیرون آمده است.
مخالف با ردّ حقیقت آن را ثابتتر میکند
تاریخ فرهنگ اسلام، گواه این مدعاست. هرگاه اصل یا اصولی از آن، هدف تعرض قرار گرفت، مستحکمتر شد. مخالفتها هم بر عدد دلایل افزود و هم بر عمق آن. مخالفان رفتند و دلایلشان بر باد رفت اما دلایل موافقان برجا ماند و دین پابرجاتر شد. در واقع مخالف با ردّ حقیقت آن را ثابتتر میکند، زیرا او با مخالفتش عدهای را برمیانگیزد تا به اثبات حقیقت بپردازند و با اثبات آنها، حقیقت ثابتتر میشود.
شاید مشکل ما از سوء تبلیغ باشد
اما امان از سوء تبلیغ! هرچقدر از تبلیغ سوء نباید ترسید، از سوء تبلیغ باید هراسید. اینکه عدهای از سوء تبلیغ نمیهراسند از آن روی است که این آفت را نمیشناسند و خود دچار این بلیه هستند. بنگرید که در جامعه ما یکسری شکایت از تبلیغ سوء درباره اسلام است. روشنفکران و دگراندیشان متهم میشوند که تبلیغ سوء میکنند یا چنین مینمایند که در جهان اسلام همه نامسلمانان دست به دست هم دادند تا تبلیغ سوء درباره اسلام کنند. گویا دیگران هیچ ذکر و فکری ندارند جز توطئه علیه اسلام و مسلمانان! این همه سخن که از تبلیغ سوء گفته میشود، کلمهای درباره سوءتبلیغ گفته نمیشود، هیچ میاندیشیدند که شاید مشکل ما از سوء تبلیغ باشد.
اولاً سوء تبلیغ آفتی است خطرناک؛ هرکه عهدهدار آسیبشناسی دینی است باید این آفت را جدی بگیرد. ثانیاً از دیرباز تا این روزگار، سوء تبلیغ بیش از تبلیغ سوء بوده است. ثالثاً خطر سوء تبلیغ بیشتر از تبلیغ سوء است. رابعاً سوء تبلیغ زمینهساز تبلیغ سوء است. یعنی عدهای از آن رو به مخالفت با دین برخاستند که دین به آنها غلط عرضه شد.
دوستی خاله خرسه با دین
هر پدیدهای آفتی دارد و بدترین آفت هر پدیده، بدل آن است. بدل هرچیز، چنین مینمایاند که همان چیز است حال این که نه آن، بلکه قلب آن است. به عبارت دیگر بدل هر چیزی نام آن را دارد و اثرش را ندارد و در نتیجه اصل را بدنام میکند. سوء تبلیغ، بدل تبلیغ و شبه تبلیغ است. پنداشته میشود که تبلیغ است حال اینکه ضد تبلیغ است و تخریب آن. هدف از تبلیغ، رسانیدن پیامی به مخاطب است بدان امید که پذیرفته شود؛ اما در سوء تبلیغ این پیام دگرگون و تخریب میشود و نتیجه عکس میدهد.
دین در معرض دو آسیب است: عرضه ضعیف یعنی دفاع بعد از آن و رد قوی، یعنی حمله خوب به آن یا تبلیغ سوء. تاریخ گواه است که دین با حمله خوب عقب نرفته است بلکه جلوتر آمده است. اگر از آن سود دهها ردّیه بر آن نوشته شد از این سو صدها دفاعیه و رد بر ردیه تألیف گردید، هیچ ردی بدون پاسخ نماند. دین ماند با دو چندان برهان. اگر به دین خوب حمله شود، شک نکنید که از آن خوبتر دفاع میشود. آنچه دین از آن زیان دیده دفاع بد از آن است و عرضه ضعیف آن. کسی که به دین حمله میکند دشمن است حساسیت در برابر آن بسیار، ولی آن که از دید بد دفاع میکند و یا آن را بد عرضه میدارد نامش دوست است و نیتش نیک، در حالی که همین عرضه بد چهره دین را زشت مینماید و موجب میشود بر آن خردهگیری شود. در واقع دوست نادان دین دشمن ساز دین است.
منبع:فارس