۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۱۶
عقیق: زکیه سعیدی/ برای اثبات معارف شیعه در خصوص حضرت فاطمه(س) بالاترین سند ما قرآن کریم است. مثلا در آیه تطهیر، پیامبر(ص) روی سر اهل بیتشان چیزی شبیه پتو انداختند و دعا کردند که هرگونه رجس و ناپاکی از آنها دور شود. معتقدم این آیه برای حفظ حرمت صدیقه طاهره نازل شده. زيرا بحث سوره احزاب درباره نساءالنبی است. خداوند به آنها میگوید چون شما به پیامبر انتساب دارید، کار خوب و بدتان دو برابر حساب میشود.
دقت کنید كه آیه گفته یا «نساءالنبی»، نگفته «زوجات النبي». حال اينكه چرا میگوییم فاطمه زهرا(س) در شمار نساءالنبی است، بهدلیل آیه مباهله است. وقتی پیامبر(ص) فرمودند زنانتان را بیاورید و ما زنانمان را میآوریم، پیامبر(ص) حضرت زهرا(س) را آوردند. پس ایشان طبق آیه مباهله (آل عمران، ۶۱) از نساء پيامبر(ص) است و در آیات سوره احزاب در مورد نساء نبی سخن گفته شده و آنها را مورد خطاب قرار داده که این کار را بکنید و این کار را نکنید.
اگر دنیا را میخواهید، پیامبر شما را رها میکند. اینها سخنانی است که با زنان معمولی ممکن است گفته شود اما در میان این سخنان برای حفظ حرمت صدیقه طاهره که بهدلیل آیه مباهله در شمار نساءالنبی است، یک جمله گفته شده که به اصطلاح ما جمله میان دو خط تیره یا داخل پرانتز است و در آن از عصمت صدیقه طاهره و عصمت همه اهل بیت سخن رفته و از طریق ایشان عصمت اهل بیت(عليهمالسلام) ثابت میشود.
آیه مباهله هم بینظیر است. میفرماید: «فقُلْ تعالوا ندْعُ أبْناءنا و أبْناءکُمْ و نِساءنا و نِساءکُمْ و أنْفُسنا و أنْفُسکُمْ ثُمّ نبْتهِلْ فنجْعلْ لعْنت الله علی الْکاذِبین». در این آیه سخن از جمعی دروغگوست. ناگزیر در برابر این جمع راستگویان خواهند بود و جمع راستگو یعنی پیامبر(ص)، فاطمه زهرا(س)، امیرالمومنین و حسنین(عليهمالسلام) به میدان مباهله میآیند.
امام حسن(ع) در آن روزگار حدودا پنج ساله بودند و سیدالشهدا(ع) تقریبا چهار ساله. واقعا این دو طفل چه حرفی برای گفتن داشتند که جزو صادقین قرار گرفتهاند؟ پاسخ روشن است؛ حرف هر پنج نفر یکی بود. چه دلیلی بالاتر از این برای آنکه بگوییم حرف فاطمه(س) عین حرف پیامبر(ص) است؟ پیامبر سخنگوی پروردگار است و اهل بیت، مبلّغين درجه اول آن. هر کسی غیر از اهل بیت مبلّغ درجه دو محسوب میشود. از سلمان و ابوذر گرفته تا مبلّغين معاصر ما. مبلّغ درجه یک باید معصوم باشد و حرفش با پیامبر(ص) فرقی نکند. این شأن را ما فقط برای اهل بیت(عليهمالسلام) و در رأس آنها فاطمه زهرا(س) قائلیم. اتفاقا در تاریخ مواردی هم در این خصوص ذکر شده. مثلا وقتی قرار شد پیامبر(ص) پیغام آیه برائت را به حاجیان برسانند، ایشان ابوبکر را مامور کردند اما جبرئیل نازل شد و گفت یا رسولالله! پیغام را به کسی بسپار که حرفش مثل تو باشد. پیامبر(ص) ماموریت را از ابوبکر گرفتند و به مولا علی سپردند. مبلّغ درجه اول یعنی این. يعني فردی که هیچکس نمیتواند کارش را انجام دهد. چنين شخصي در رأس جریان تبلیغ، تفسیر و حفظ دین است. با این حال، خدا را شکر كه قرآن توطئه دشمنان را خنثی کرده. اصلا قرآن بالاترین منبع شیعیان برای اثبات اصول آنهاست. البته بهشرط آنکه در کتاب خدا دقت و تدبر کنیم. خداوند فرموده: «أفلا یتدبّرُون الْقُرآن».
مفسرين هم باید در این خصوص دقت بیشتری کنند. مثلا وقتی به آیه اکمال دین میرسند، نباید سهلانگارانه عبور کنند. باید موشکافانه همه جوانب را ببینند و تفسیر کنند تا در روز قیامت شرمنده پیامبر(ص) و اهل بیت ايشان نشوند. ما که میدانیم سر این آیه دعواست، پس باید اصولمان را از طریق آن ثابت کنیم. البته عدهای هم هستند که نمیخواهند حرف حق را قبول کنند. با ظهور «سلفیت» این نگاه بیمار تشدید شد. مثلا درباره آیه تطهیر میگویند خب! پیامبر(ص) میخواهند اهل بیتشان را به تقوا دعوت کنند. این چیزی را ثابت نمیکند. غافل از اینکه چشمان خود را بر حقیقت بستهاند. در چنین وضعی وظیفه ما این است که با دقت تلاش کنیم.
متاسفانه رسانههای ما درباره معرفی حضرت فاطمه(س) به مردم کمکاری کردهاند؛ هنرمندان هم همینطور. خود ما هم مقصریم. شاهد بودهام که عدهای از ارداتمندان در ایام فاطميه عروسی گرفتهاند! این از سر جهل است نه عداوت. باید همگي تلاش کنیم تا با زبانهای مختلف، معارف فاطمی را به مردم منتقل کنیم.