۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۱۴
عقیق:امیرحسین کسائی: نوع عدالتخواهی و بیان و افشای فسادهای موجود در کشورها این روزها باب محافل است و بسیاری این سوال را دارند که اگر از فساد یا خطایی خبردار شدیم، چگونه باید آن را بیان کنیم که مطابق مبانی دینی و اصول قانون اساسی باشد. موضوعی که بعد از سخنان حجتالاسلام محمدجواد حاج علیاکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در خصوص نوع بیان افشاگریهای فساد و عدالتخواهی در تریبون نماز جمعه، سر زبانها افتاد و مبانی آن را از حجتالاسلام حمیدرضا مهدویارفع از اساتید حوزه و دانشگاه جویا شدیم. ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
در اسلام، مطالبه عدالت، تکلیف یک مومن است
مطالبهگری و عدالتخواهی در فرهنگ دینی ما به ویژه در کلام امیرالمومنین(ع) دارای چه جایگاهی است؟
افشاگری به معنای خاص امروزی در اسلام جایگاهی ندارد اما مطالبهگری، عدالتخواهی، پیگیری تا رسیدن به سرانجام، احقاق حق، تظلمخواهی و ... در اسلام موجود است که با معنای عرفی افشاگری بسیاری متفاوت است. افشاگری موجود در فرهنگهای دیگر به این معناست که فردی برای نشان دادن قدرت یا اطلاعات خود، حرفهایی را فاش میکند که اصلاً صلاح نیست ولو اینکه حق هم باشد.
مکتب اسلام و حکومت و جامعه اسلامی خطوط قرمزی دارد که هر فرد یا نهادی از این خطوط خارج شد، جامعه باید نسبت به آن حساسیت نشان دهد. جامعه مُرده جامعی است که نسبت به جابجایی ارزشها و وقوع ظلم حساسیت خود را از دست داده باشد. امیرالمومنین(ع) در حکمت ۳۷۴ نهجالبلاغه نسبت به چنین فرد و جامعهای فرمودند: مُردهای است که در میان زندهها زندگی میکند. بنابراین اصل این موضوع جای بحث ندارد که انسان مومن، باید نسبت به هر فرد و مجموعهای که نزدیک این حریمها میشود، حساس باشد. همانطور که در حوزه فردی نسبت به کسی که معروفی را ترک کرده و یا منکری را مرتکب شده است، تذکر میدهد، در کلان آن و در عرصه اجتماعی مخصوصاً در نگاه حاکمیتی نیز باید این حساسیت را داشته باشد.
این اصل در کلام امیرالمومنین(ع) هم موجود است که تمام مردم باید ناظر حکومت باشند و ایشان نظارت همگانی را انتظار دارند البته این مهم دارای قواعد و چارچوبی است.
در مجموع اسلام نه تنها به عموم جامعه حق میدهد که مطالبه نسبت به عدالت و سایر ارزشها داشته باشند بلکه این را تکلیفی برای آنها میداند و اگر از این تکلیف عدول کنند، هربلایی سرشان بیاید تقصیر خودشان است. امیرالمومنین(ع) در آخرین وصیت خود که در قالب نامه ۴۷ نهجالبلاغه آمده است میفرمایند: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که اگر کردید، بدترینها بر شما حاکم میشوند و هرچه دعا کنید، استجابت نخواهد شد.»
ایشان در حکمت ۳۷۴ نهجالبلاغه میفرمایند: «همه اعمال نیکو در برابر امر به معروف و نهى از منکر، همانند دمیدنى است بر دریاى مواج، امر به معروف و نهى از منکر نه مرگ کسى را نزدیک مىسازد و نه از روزى کسى مىکاهد. از همه اینها برتر، سخن از دادگرى گفتن، رو در روى حاکمى ستمکار است» یعنی مطالبهگری از حاکم ستمکار از امر به معروف به معنای عرفیش بالاتر است.
امروزه در موضوع عدالتخواهی افراط شدید و تفریط داریم
آن چه امروز در کشور به عنوان عدالتخواهی در حال رخ دادن است، عمل به این تکلیف دینی است؟
در هر حق و ارزشی ۳ خط وجود دارد، نخست خط اعتدال و درست رفتن، دوم افراط و سوم تفریط است. خوبی اسلام از نگاه قرآن کریم این است که بنا دارد امتی را تحویل بشریت دهد که امت وسط هستند. امت وسط یعنی دقیقاً بر مسیر درست حرکت میکند و اهل افراط و تفریط نیست. عدالتخواهی یکی از ارزشهای پرهیجان و پرطرفدار است. تمام امتها فارغ از اسلام، عدالت را دوست دارند و نسبت به خدشهوارد شدن به ارزشها حساس هستند. بنابراین در این مسیر هم افراط و هم تفریط میتواند رخ دهد.
در مجموع، اسلام نه تنها به عموم جامعه حق میدهد که مطالبه نسبت به عدالت و سایر ارزشها داشته باشند بلکه این را تکلیفی برای آنها میداند و اگر از این تکلیف عدول کنند، هربلایی سرشان بیاید تقصیر خودشان است
تفریط در مسیر عدالتخواهی این است که اینقدر بر طبل مصلحت نظام و آرامش جامعه بدمیم که هیچکس نسبت به مطالبهگری و عدالتخواهی اقدام نکند و افراط هم این است که فقط مفهوم کلی را بفهمیم ولی در نوع پیادهسازی آن اخلاق، شرع، عقل، مصلحت، موقعیت، دشمن و ... را رها کنیم و صریح و مستقیم سراغ این مسائل برویم. امروزه متاسفانه در موضوع عدالتخواهی هم افراط شدید و هم تفریط داریم. با افرادی مواجه هستیم که بیتفاوت نسبت به مسائل جامعه هستند و افراد حساس هم اصلاً تحلیل و مبنای درستی ندارند و تصور میکنند وقتی از فسادی خبردار شدند، بدون ملاحظه هیچ موضوعی باید فریاد بزنند ولو اینکه این فریاد به تضعیف اصل نظام و از بین رفتن برخی اصول و ارزشها هم بینجامد.
آنچه امروز در جامعه در موضوع عدالتخواهی رخ میدهد عملاً مصداق افراط است و افرادی که بنا دارند ابرو را اصلاح کنند، چشم را هم کور میکنند. گاهی اوقات گل به خودی میزنیم و شخصیتهای خدوم و فداکار نظام را محکوم میکنیم که اینها حداقل نشان دهنده ضعف دینی و نداشتن مبناست. در موضوع واکسن به گونهای ورود شده است که انگار بناست به هر قیمتی تجمع راه بیافتد و شلوغی ایجاد شود تا حرف ما به کرسی بنشیند که این نه تنها ماجرا را حل نمیکند بلکه باب انحرافی را ایجاد میکند تا دیگرانی هم برای رسیدن به حرف و خواسته ناحق خود از همین مسیر اقدام کنند. این روزها دیدم که در فضای مجازی تبلیغ میکنند تا روز ۱۳ آبان، ساعت ۱۳ جلوی دفتر رئیس جمهور تجمع کنند. آیا متوجه هستند که روز ۱۳ آبان چه روزی است؟ این بیدقتی است که درست روز استکبارستیزی این کار را میکنند؟ این نشان میدهد یا نفوذی در میان ماست یا واقعاً جاهل هستیم!
آیات ۱۱ تا ۲۱ سوره نور چراغ راه عدالتخواهی در شرایط امروز
عدالتخواهی و مطالبهگری ما برای تحقق کامل این تکلیف دینی باید براساس چه قواعد و چارچوب مبنایی باشد؟ چگونه باید عدالتخواهی بدون مصداق کنیم؟
مکتب نورانی اسلام میگوید اگر در مورد کسی خبری را شنیدید باید مسیری را در این خصوص طی کنید. اول باید بررسی کنید او را میشناسید؟ اگر میشناسید سابقهای از او در ذهن دارید؟ سابقه او در ذهن شما خوب است یا بد؟ دوم اگر نمیشناسید در محیط صلاح، ایمان و .. زندگی میکند یا در محیط کفر، فساد، مکر و حیله حضور دارد.
تفریط در مسیر عدالتخواهی این است که اینقدر بر طبل مصلحت نظام و آرامش جامعه بدمیم که هیچکس نسبت به مطالبهگری و عدالتخواهی اقدام نکند و افراط هم این است که فقط مفهوم کلی را بفهمیم، ولی در نوع پیادهسازی آن اخلاق، شرع، عقل، مصلحت، موقعیت، دشمن و ... را رها کنیم و صریح و مستقیم سراغ این مسائل برویم
اینها همه براساس مبانی دینی و خطبه ۱۴۱ نهجالبلاغه است. اگر در مورد کسی، حرفی به ما رسید و دیدیم او را میشناسیم و سابقه او در ذهن ما خوش است و او را به ایمان، انقلابیگری و پاکدامنی میشناسیم، دین اسلام میگوید اگر ۵۰ فرد عادل در طراز آیتالله بهجت(ره) هم علیه او چیزی بگویند، حرف آنها را نباید پذیرفت. این عین آیه قرآن در سوره نور است که داریم: اگر در خصوص مومنی به شما حرفی زدند، شمایی که شنونده بودید و حتی نقل کننده هم نبودید، مستوجب عذاب علیم هستید. دلیل چیست؟ برای اینکه در دهان طرف نزدید و نگفتید: «هذا افک مبین؛ این دروغی است آشکار»
در حالت دوم، در خصوص کسی که میشناسیم و سابقه بدی هم از او سراغ داریم، قرآن میفرماید: تبین کنید، به راحتی نپذیرید و رد هم نکنید. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا؛ اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید» یعنی در خصوص فردی با سابقه بد اگر حرفی زده شد، حداکثر کار ما تبین و تحقیق است که امیرالمومنین(ع) فرمودهاند: حتی اگر در مقام قضاوت نیستید، حق تبین و تحقیق را هم در محیط ایمانی ندارید.
در شرایط سوم فرد را میشناسیم اما سابقهای از او نداریم، دستور به ما این است که باید با او همچون فرد با ایمان و خوش سابقه عمل کنیم زیرا ما بدی از او ندیدهایم. روایتهای متعدد داریم که در خصوص گفتار و رفتار یک مومن، تا ۷۰ توجیه درنظر بگیرید و در خصوص کسی هم که نمیشناسید، امیرالمومنین(ع) میفرماید: شرایط و موقعیت او را در نظر بگیرید. اگر در آن شرایط صلاح، پاکی و ... حاکم است، حق ندارید نسبت به فردی به خاطر شنیدن حرفی، گمان بد ببرید. اگر محیط غلبه مکر، حیله، فریب و ... است، خوشبینی نکنید.
در ماجراهای امروز که در فضای مجازی به سرعت درحال معصیت کردن هستیم، ۳ موضوع را باید درنظر گرفت. کسی که درباره او حرفی زده میشود، یک تکلیفی دارد. دوم کسی که حرفی را تولید کرده است و سوم کسی که این حرف را میشنود. اینها هرکدام تکالیف جداگانهای دارند که ما در خصوص شنونده تکالیف را عرض کردیم. در این زمینه باید به آیات ۱۱ تا ۲۱ سوره نور مراجعه کرد که مسیر را دقیقاً برای امروز فضای مجازی ما خداوند ترسیم کرده است.
خداوند از اینجا شروع میکند، شمایی که شنیدید در خصوص کسی تهمتی زده شد، شماها چرا برخورد نکردید و جلوی فرد نقل کننده را نگرفتید؟ و میفرماید: اگر فضل و رحمت خدا نبود، شما مستحق عذاب عظیم بودید. در خصوص کسی که این حرف را نقل کرده است و یا دهان به دهان کرده که در اصطلاح امروزی همان فوروارد کردن است، خداوند بدون هیچ قیدی میفرماید: او قطعاً مبتلا به عذاب عظیم میشود.
در خصوص کسی که خبر را تولید کرده است و دوست دارد پخش شود، میفرماید: در دنیا و آخرت به عذاب علیم مبتلا خواهد شد. یعنی خداوند راضی نیست در خصوص مومنی خبر بدی منتشر، پخش و شنیده شود. آبروی مومن برای خدا، مرز غیرتی است.
البته این دستورات نباید موجب شود که از سوی دیگر بیفتیم و بگوییم نمیتوان در خصوص کسی حرف زد! اصلا اینگونه نیست. این در خصوص مومن با سابقه خوش است که حال چه مسئول و چه غیرمسئول باشد. البته باید بدانیم اگر فرد مسئول باشد شدت احتیاط در حکومت اسلامی بیشتر است زیرا او در دایره ولایت خدمت میکند و جایگاه او بالاست.
مقام معظم رهبری امامان جمعه را از ورود مصداقی منع کردند
آیا تریبونهای مختلف از جمله نماز جمعه، ظرفیت فنی اثبات جرم را دارند که فساد را آشکارا و با ذکر جزییات و نام افراد مطرح کنند؟
عدالتخواهی مصداقی به صورت مطلق نفی نشده است. اینکه چه کسی و از چه جایگاهی نسبت به چه موضوعی مصداقی ورود میکند جای بحث دارد. مثلا دانشجویان اگر تحقیق کنند و به یقین برسند که فلان ظلم و زمینخواری و یا فامیلبازی در حال انجام است یک مصداق است که باید پیگیری شود. اما گاهی یک امام جمعه از تریبون نماز جمعه به صورت مصداقی به موضوعی وارد میشود که قطعی نیست و در محکمه هم به حکم نرسیده است و حتی اگر هم رسیده باشد، طرح آن در خطبه نماز جمعه متفاوت است. همین امام جمعه اگر روز شنبه در مسجد خود همین حرف را بزند اشکالی ندارد اما زمانی که از تریبون نماز جمعه استفاده میکند، اشکال دارد.
خداوند راضی نیست در خصوص مومنی خبر بدی منتشر، پخش و شنیده شود. آبروی مومن برای خدا، مرز غیرتی است
گاهی اوقات ما فریب میخوریم، اطلاعاتی به دست ما میرسد و تصور میکنیم که تمام اطلاعات همین است، درحالی که شاید موارد دیگری هم باشد. بنابراین باید احتمال دهیم موضوعاتی باشد که ما نمیدانیم. زمانی که ابراهیم فرزند پیامبر(ص) از دنیا رفت، فردی به ایشان فرمود: ناراحت نباشید در حقیقت او فرزند شما نبود و فلانی نعوذ بالله با همسر شما ارتباط پیدا کرد و این بچه از او بود. پیامبر(ص) امیرالمومنین(ع) را مامور کردند تا تحقیق کند. حضرت سراغ آن فرد رفت، او تصور کرد حضرت میخواهد او را بکشد و بالای درخت رفت و از آن بالا به زمین افتاد. بعد از این اتفاق اصلاً معلوم شد او مرد نیست. حضرت این موضوع را به پیامبر(ص) اطلاع دادند و نسبت به افرادی که تهمت زدند، آیاتی نازل شد.
ممکن است مسئولی که اقدامی داشته و در حوزه عدالتطلبی به مذاق ما خوش نیامده باشد، اطلاعاتی دارد که از لحاظ اخلاقی، اطلاعاتی و سازمانی امکان توضیح در این خصوص را ندارد، حال وظیفه ما چیست؟ فرضاً اعلام میشود او را به فلان برنامه تلوزیونی دعوت کردیم اما نیامد بنابراین حرف او باطل است. چرا احتمال نمیدهیم داستان چیز دیگری است و این فرد به هر دلیل موجهی نمیتواند آن را بیان کند و برای همین سکوت کرده است.
بنابراین مبنای دین این است که دنبال آبروی مومن نروید. ممکن است گفته شود اینها در خصوص یک فرد است اما مخاطب ما مسئولین هستند. در خصوص مسئولین حرف سادهای نیست زیرا به یقین رسیدن در خصوص اینکه فردی فساد کرده و فساد او در چه حدی است و چه مجازاتی باید برایش در نظر گرفته شود، به قدری سخت است که خداوند به قاضی استقلال مطلق داده است و حتی رهبر جامعه نمیتواند در قضاوت قاضی دخالت کند، مگر اینکه مصلحت جامعه در پیش باشد.
مبنای دینی در این زمینه توجه به سابقه فرد است. در خصوص رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه که این روزها در مظان اتهام است همه سابقه ایشان را میشناسیم. در ابتدای دولت نهم مقام معظم رهبری به ایشان فرمودند من زمانی که دور میز هیأت دولت شما را میبینم، قلبم آرام میشود. عماد مغنیه و دیگر بزرگان شاگرد و ارادتمند ایشان بودند. این فرد از ۲۵ سالگی امام جمعه بوده است. اصلاً فرض کنید تحلیل من اشتباه است اما اطاعت از ولی چه میشود؟ مقام معظم رهبری چندین مرتبه در جمع امامان جمعه و نمایندگان ولی فقیه در استانها فرمودند: «به هیچ وجه ورود مصداقی نکنید» و یک مرتبه در خصوص دلیل این حرف فرمودند: ورود میکنید و اشتباه در میآید، در حالی که جایگاه نماز جمعه بسیار بالاست.
آیا یک امام جمعه در هر شهر یا استان تنها ظرفیتش برای پرداختن به فساد تریبون نماز جمعه است؟ در ساختار اداری حکومت ما، شورای مدیران استان مرید و زیر دست امام جمعه هستند. این امکانات وجود دارد! چرا با مدیران رو در رو صحبت نمیکند؟ چرا دادگستری را فعال نمیکند؟ خطبه نماز جمعه در حکومت اسلامی، تریبون رسمی حکومت است. تصور کنید ما در روز جمعه همزمان ۹۰۰ تریبون نماز جمعه، هرکدام مصداقی به یک فساد ورود کند، در این صورت اولاً دل امت خالی میشود که تمام حکومت فاسد است و ثانیاً مجانی برای دشمن خوراک تولید میکنند.
امیرالمومنین(ع) که بعد از ۲۵ سال صبر، مردم حکومت را دو دستی به او تقدیم کردند، اولین سخنرانیاش شدیدترین مواضع در خصوص عدالت میگیرد.ایشان میفرماید: بیتالمالی که در دولتهای قبلی کابین زنان شده را از حلقومتان بیرون میکشم. چرا ایشان در یک خطبه نماز جمعه نامی از مسئول فاسد نمیبرد؟ ما ۲۴۱ خطبه در نهجالبلاغه داریم چرا در هیچکدام نام مسئولی برده نشده است اما در نامهها تا دلتان بخواهد استاندار خائن و فاسد و ... داریم و افراد را توبیخ کردهاند اما آنها را مهر و موم شده به خود او میدادند.
تضعیف اصل نظام خط قرمز اصلی در افشاگریهاست
برای یک عدالتخواهی اصولی و صحیح چه مبانی و خط قرمزهایی را باید مدنظر داشته باشیم؟
خطبه نماز جمعه، تریبون رسمی حکومت است. تصور کنید ما در روز جمعه همزمان ۹۰۰ تریبون نماز جمعه، هرکدام مصداقی به یک فساد ورود کنند؛ در این صورت اولاً دل امت خالی میشود که تمام حکومت فاسد است و ثانیاً مجانی برای دشمن خوراک تولید میکنند
اول باید مبانی در اختیار ما باشد. نتیجه این است که حق نداریم مجتهد شویم و باید فردی با نگاه اجتهادی وارد شود. دوم اینکه خط قرمزها را در نظر بگیریم که روشن است. اول اصل نظام که تضعیف این اصل به هر دلیلی حرام است حتی اگر پروندهای قطعی باشد و ظلم مسلمی شده باشد، نباید افشا شود زیرا اصل نظام آسیب میزند.
امیرالمومنین(ع) حاکم میشود همه به ایشان فشار میآورند که پرونده قتل خلیفه سوم که معتقد بودی، غلط است، رو کن! اما حضرت تا آخر عمر هم رو نمیکند زیرا آن افراد به دنبال تضعیف نظام بودند. دوم تضعیف جایگاههای نظام، گاهی نقد یک شخص مسئول، نقد خود اوست و گاهی هم نقد جایگاه اوست. امام(ره) اجازه نمیدادند کسی بنیصدر را بزند، یعنی همان فردی که ایشان فرمودند من از اول او را میشناختم و به او رأی ندادم زیرا جایگاه به او بند بود و رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود بنابراین اجازه نمیدادند کسی او را تخریب کند. مقام معظم رهبری هم از اشخاصی همچون حججاسلام هاشمی رفسنجانی، خاتمی، روحانی و ... که بر مسند بودند حمایت میکردند و مانع تخریب جایگاه میشدند.
سوم وحدت جامعه خط قرمز است. ما میتوانیم عدالتخواهی کنیم اما چرا به وحدت و آرامش جامعه آسیب میزنیم؟ امام علی(ع) در بند دوم خطبه ۱۲۷ فرمودند: هرکس شما را به شعار تفرقه دعوت کرد بکشیدش، حتی اگر زیر این عمامه علی باشد. تفرقه به هیچ دلیلی پذیرفته نیست. در شورای ۶ نفره ظلم به امیرالمومنین(ع) شد و شخص دیگری خلیفه سوم شد اما حضرت در همان جلسه میفرماید: نگران نباشید تا وقتی در این حکومت و جامعه تنها به شخص علی(ع) ظلم شود، از من رفتاری نخواهید دید.
چهارم پیشی گرفتن از محکمه، یعنی تا زمانی که قاضی حکمی نداده است ما نمیتوانیم وارد شویم و حکم صادر کنیم. البته نباید این خطوط قرمز و احتیاطکاریها، اصل مطالبهگری را خاموش کند و مردم بیتفاوت شوند.
در خصوص مصلحتاندیشی برخی از نهادها باید مطالبهگری کرد
چگونه میشود پیگرد قانونی و رسمی فساد را از نهاد ناظر مطالبه کرد؟ آیا الآن مسیر این کار مسدود است؟
این تصور مسدود شدن متاسفانه به دو دلیل امروز وجود دارد اول بد عمل کردن برخی از ما در موضوع مطالبهگری و دوم اینکه مسئله مصلحت نظام چوبی شده است که برخی از آن سوء استفاده کردهاند و معمولاً هم در پشت پرده آن را به مقام معظم رهبری یا دفتر ایشان متصل میکنند. حل این قصه در بیانات رهبری شفاف وجود دارد. ایشان در موضوع مطالبهگری، تعریف، حدود، تشویق، آسیبشناسی و مدل اجرای آن کلی مطلب دارند.
وقتی امیرالمومنین(ع) حاکم میشود همه به ایشان فشار میآورند که پرونده قتل خلیفه سوم که معتقد بودی، غلط است، رو کن! اما حضرت تا آخر عمر هم رو نمیکند، زیرا آن افراد به دنبال تضعیف نظام بودند
در جلسهای از ایشان سوال شد که از سویی میفرمایید مطالبهگری کنید و نقد دولت داشته باشید و از سوی دیگر میفرمایید تخریب دولت نکنید. ما چگونه باید عمل کنیم و این صراحت انقلابی که میفرمایید به چه معناست؟ ایشان فرمودند: چیزی که یقین ندارید، نگویید و چیزی را که یقین دارید، به گونهای نگویید که موجب تضعیف جایگاه شود. توهین نکنید و تخریب هم نکنید، حق را بگویید.
در خصوص مصلحتاندیشی برخی از نهادها باید مطالبهگری کرد و باید فریاد زد تا با تیغ مصلحت، عدالت را ذبح نکنید. مصلحت جامعه روشن است که امام جامعه و قانون اساسی روشن کرده است و نباید با این حرف، عدالتخواهی را خفه کرد البته این خیلی سخت است. دوم باید جریان عدالتخواه را با فکر و گفتمان غربال کرد. برخی الفبای این کار نمیدانند اما با شانتاژ رسانهای پیش هستند. افراد دلسوز عدالت باید این رفتارها را مدیریت کنند. گاهی از رفتارهای برخی از اینها بوی گروه فرقان به مشام میرسد. گروه فرقان، به زعم خود افراد دلسوز و انقلابی بودند که قرآن، دین و اسلام را تنها در جهاد میدیدند. مسیر عدالتخواهی امروز به این سمت است و میبینیم که این افراد روزی مقام معظم رهبری را هم انکار و تکفیر خواهند کرد بنابراین افراد دست به قلم باید جلوی این انحرافات را بگیرند.
باید نهادها را با استناد به بیانات امام خمینی(ره) و قانون اساسی، به جایگاه اصلی خود برگرداند. راهش این است که برخی از نهادهای حساس را از طریق شخص مقام معظم رهبری و دفتر ایشان باید جلو برد تا آسیب نزنیم.
جامعه ما بیدار، حساس و سیاسی است که به همان قدر که نظام را صیانت میکند، اگر دقت نباشد و عقلانی عمل نکنیم، آسیبزاست. از تمام افراد دغدغهمند عدالت خواستارم اولاً به مبانی مسلط شوند، ثانیاً اخلاق و تقوا را به شدت بر نگاه خود حاکم کنند و ثالثاً حد و مرز و خط قرمز قانون و مصلحت نظام که امام تشخیص داده است، مدنظر داشته باشند.
منبع:فارس