۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۱۷
عقیق:ذکر و دعا جایگاه ویژهای در سبک زندگی مؤمنانه دارد و هر اندازه انسان با خدای متعال و اهل بیت علیهم السلام انس و الفت بیشتری داشته باشد، با ذکر و دعا مأنوستر خواهد بود. در عین حال بسیاری از ما راهحل بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای دنیایی و معنوی خود را در میان ذکرها جستجو میکنیم تا از این طریق راهی برای قرب الهی و استجابت دعای خود پیدا کنیم و البته میدانیم که گرهگشای مسائلمان توصیههای عالمان دینی است که انس بیشتری با ذکرها داشته و دعاهای راهگشا را بهتر از ما آموخته و میدانند.
با مرور بخشهایی از سخنان ارزشمند عالم وارسته و عبد صالح خدا، آیتالله العظمی محمدتقی بهجت رحمهالله علیه، بخشی از ذکرهایی که معظم له به طور عمومی به مردم توصیه میفرمود را مورد بازخوانی قرار دادیم. لازم به توضیح است که این مطالب به تائید دفتر آن عالم کمنظیر و دانشمند رسیده است.
ذکری که از جواهرها و مرواریدها قیمتیتر است
از حضرت آیتالله العظمی بهجت قدسسره درخواست کردم: «یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید.» گفتند: «ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوههای دنیا و مروارید همه دریاها قیمتیتر باشد؟»
گفتم: «بله!» و منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛ که گفتند: «استغفار... استغفار... استغفار! اگر بدانید در این استغفار چه گنجهایی نهفته است؛ روح را صیقل میدهد، راهها باز میشود و حاجتها برآورده میشوند.»
بزرگترین ذکر خدا
برای تحصیل حضور قلب در نماز، عمداً و اختیاراً روی [دلِ] خود را بر نگرداند. بالأخره یک آن، متوجّه میشود که برای خدا نماز میخواند. آن را اختیاراً از دست ندهد! این، خیلی آسان است. برهان این مطلب را کسی میداند که عمل کند و نتیجه بگیرد. شیطان هم قبول ندارد که کسی بدون اختیار، عبادتش کند.
بزرگترین ذکر خدا، ذکر در نماز است. «وَلَذِکرُ اللَّهِ أَکبَرُ» [عنکبوت: آیۀ 45].
الهام ذکر از سوی خداوند
ذکر خدا حدی دارد؟ نه. حدش را از قلب خودت سؤال کن. کی از روی حضور قلب ذاکر میشوید؟ ذکر هم مختلف هم است. «اَسئَلُکَ... [و] اَن تُلْهِمَنی ذِکرَک»؛ در جاییکه گیر افتادم، مرا الهام کنی که با ذکر نجات مییابی. الهام کنی، با آن ذکر خاص، نجات مییابی.
هر ذکری، مناسبش را باید شما مناسب حال و وقت [بگویی]. نه مطلقالذکر. مثلاً فقیر است، «یا شافی» میگوید! مناسبت ندارد، بگو «یا رزاق». [یا مثلاً] مریض است، «یا رزاق» بگویی! نه، باید «یا شافی» بگویی. ملاحظه فرمودید؟ اینها را امام بلد است، کاملاً و همچنین اولیاء و مبادی عالیه، فضلاً از مبدأ اعلی. اصل ذکر و خصوصیت ذکر را الهام میکند، به قلب میاندازد. آدم خیال میکند نه، به فکرش رسید، طوری نیست. بابا، الهام الهی است؛ نمیشود از این روبرگردان باشید، بگویید نهخیر، خودمان فکرمان به هر جا رسید.
رؤیت اغیار، مانع از ذکر خدا است
روایت عجیبی، به گمانم در کتاب «غررالحکم» آمده است که از آن استفاده میشود: «انسان غافل از ذکر خدا، به یاد عمرو و بَکر است». پس منظور از اغیار که مانع از ذکر خدا هستند، همین آدمهای خوب هستند. البته عدهای هستند که ذکر آنها ذکرالله است، بلکه شرطیت دارد و یزیدُ الذاکرَ تَنْویراً (به نورانیت ذاکر میافزاید).
آیا ممکن است مقصود از «یذَکرُکمُ الله رُؤیتُهُ؛ دیدارش شما را به یاد خدا میاندازد» رُؤْیةُالناسیلله (دیدن غافل از یاد خدا) که مقابل ذکر خداست باشد؟ خیر، فَقَهْراً رُؤْیتُهُ وَ ذِکرُهُ لله یزیدُ فِی ذِکرِ الله، فَالذاکرُ لله مُذَکرٌ رُؤْیتُهُ، لَا الناسی لَهُ تَعالی (پس قهراً دیدن و یاد او از خدا، موجب افزایش ذکر خدا برای بیننده میشود، پس رؤیت کسی که ذاکر خداست، مذکِّر است؛ بر خلاف کسی که از یاد خداوند متعال غافل است).