۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۲۱
عقیق:دکتر محمدحسین ریاحی شب گذشته در برنامه بیست و یکم ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما به بیان ابعاد مجاهدتهای علمی «شهید آیت الله نورالله حسینی» معروف به «شهید ثالث» یا «قاضی نورالله» پرداخت.
ریاحی در ابتدای سخنان خود با اشاره به ویژگیهای شهر شوشتر، زادگان آیت الله نورالله حسینی اظهار داشت: شوشتر یک شهر بسیار تاریخی است و اساساً خوزستان یکی از جایگاههای تمدنی و فرهنگی تاریخ اسلام در قبل و بعد از اسلام بوده است.
وی افزود: شوشتر یکی از شهرهایی است که در سال ۱۷ هجری قمری، سپاه اسلام وارد آن میشود؛ شوشتر همواره به عنوان یک مرکز اقتصادی و کشاورزی به دلیل وجود آب و جاری شدن رودخانهها قابل توجه بوده است. همچنین این شهر از حیث منسوجات نیز معروف بوده و آثار تاریخی فوقالعاده ای نیز دارد که مسجد جامع خلیفه معتز یکی از آنهاست.
ریاحی خاطرنشان کرد: شوشتر همچنین مأمن علمای بزرگی همچون تقی الدین شوشتری، عبدالطیف شوشتری و علامه و رجال شناس ارزشمند شیخ محمدتقی شوشتری بوده است. شوشتر را باید هم مهد علم و هنر و اقتصاد دانست و هم به عنوان یک شهر شاخص در تاریخ ایران و خوزستان.
مهمان برنامه ضیافت با اشاره به پیشینه شهید قاضی نورالله گفت: خاندان قاضی، از سادات مرعشی طبرستان یا مازندران هستند. سید شریف الدین، پدر قاضی نورالله یکی از علمای نقلی و عقلی و مورد توجه مردم زمان خودش بوده و از شخصیتهای ممتاز در اوایل دوران صفوی شناخته میشد.
این استاد دانشگاه بیان داشت: سیدنورالله بخشی از علوم دینی را در نزد پدر تحصیل کرد و از عالمان و اندیشمندان منطقه مانند عمادالدین، صفی الدین و جلال الدین صدر علاوه بر علوم دینی یا فقهی، برخی دیگر از دانشها همچون طب را فراگرفت.
ریاحی گفت: فضای مناسب شوشتر، برای سیدنورالله زمینه خوبی برای فعالیتهای علمی و دانش پژوهشی او فراهم کرد و ایشان را به رتبههای ارزشمندی رساند. با روی کار آمدن دولت صفوی و در دوره شاه طهماسب، وی در سن ۲۳ سالگی به مشهد رفت. در همین دوران برخی شخصیتهای شوشتری را داریم که از علمای شاخص در فقه و علوم اعتقادی هستند و در مشهد مشغول به کار بودند. مانند ملأ عبدالله شوشتری که شاه عباس از او میخواهد حوزه علمیه اصفهان را دایر کند.
وی افزود: مشهد یک کانون ارزشمند مورد استقبال و علاقه شیعیان بود و بسیاری از جوانان علاقه مند به علوم اهل بیت به آنجا میآمدند. سید هم در این فضا پرورش یافت. ایشان در مشهد در جلسات درس و بحث علامه محقق، مولانا عبدالواحد شوشتری حاضر شده و بیشترین بهره علمی خود را در زمینه فقه، اصول، کلام، حدیث و تفسیر را از وی آموخت. در کنار این علوم، وی از محضر مولانا محمد ادیب قاری شوشتری ادبیات عرب و تجوید قرآن را فرا گرفت و در ادامه تحصیل از بزرگانی همچون مولانا عبدالرشید شوشتری و مولانا عبدالوحید توستری اجازه روایت کسب کرد.
ریاحی خاطرنشان کرد: متأسفانه با توجه به اینکه ایران از دو ناحیه شمال غرب و شمال شرق توسط ازبکها و عثمانی مورد تهاجم بود، مشهد هم مورد حمله واقع میشد و در آن زمان هم حملات ازبکها بسیار زیاد شده بود، لذا امنیت مردم و شهر مشهد خدشه دار شده و همین مسئله امکان کار برای سید نورالله را سلب کرد؛ ضمن اینکه برادر ایشان در حملات ازبکها به شهادت رسید.
این پژوهشگر و مؤلف تاریخ شبه قاره هند، بیان داشت: این عدم امنیت و بی ثباتی سیاسی مشهد باعث شد، جناب سید نورالله در سال ۹۹۳ قمری با توجه به دعوتی که از سوی علما و اندیشمندان ایرانی هند از وی شد، به هند مهاجرت کند.
وی در خصوص هجرت سیدنورالله به هند و پیشرفتهای ایشان در آن دیار اظهار داشت: ایران تأثیر قابل توجهی در فرهنگ، ادبیات، هنر و معماری هند پیش از دوران صفویه داشت و از قرن دوم و سوم و بعد از آن، جای پای ایران در شبهه قاره باز شده است. به طور مثال شخصیتی مانند ابوریحان بیرونی، کتاب «تحقیق المال الهند» را مینویسد و با حاکمانی از سلسله غزنویان در هند نفوذ داشتند.
ریاحی افزود: علاوه بر این برخی چهرههای ایرانی در قرون و مناطق مختلف هندوستان تأثیرات قابل توجهی داشتند و توانستند اسلام را به هند ببرند. بنابراین ساختار فرهنگی و معنوی ایران در هند قابل توجه بوده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه دولت گورکانی به فرهیختگان ایرانی متکی بود، گفت: پدر اکبر شاه مردی بوده است که به هنر ایرانی علاقه مند بود؛ چون ایشان یک بار به ایران پناهنده شد و این زمینه علاقه مندی او به فرهنگ و ادب و هنر ایرانی را در او فراهم ساخت. به طوری که دانشمندان، ادیبان و حتی امرای لشکر و اصناف هندوستان از ایرانیها هستند. اگر استعمار انگلیس نبود، جمع زیادی از شبهه قاره با زبان و ادبیات فارسی بیشتر آشنا بودند.
وی ادامه داد: به این ترتیب هجرت سیدنورالله شوشتری توسط ایرانیهایی همچون حکیم ابوالفتح گیلانی، ابوالفضل علامی و طبیبی به نام علی گیلانی داده شد و اکبر شاه زمینه ورود او را به هند فراهم کرد.
ریاحی با اشاره به شرایط مساعد دربار اکبر شاه برای حضور سیدنورالله بیان داشت: بسیاری از شخصیتهای ایرانی در دربار اکبر شاه که بزرگترین پادشاه گورکانی محسوب میشود، نفوذ داشتند. هندوستان در آن زمان یکی از آرام ترین دوران خود را سپری میکرد؛ شاید این آرامش به روحیه اکبر شاه بر میگشت؛ وی علاوه بر علاقه به عمران و آبادی و ترویج مسائل علمی و فلسفی، عقیده چندان محکمی به دین خاصی نداشت.
مهمان برنامه ضیافت اظهار داشت: دو سال بعد از حضور سیدنورالله در هند، اکبر شاه او را به عنوان قاضی لاهور که پیر و فرتوت شده بود، منصوب میکند؛ با اینکه قاضی نورالله تقیه نمیکرد و به احکام تشیع عمل میکرد، به دلیل آگاهی و دانش بی نظیر او به فقه و حدیث اهل سنت، با اینکه شیعه بود ولی اکبر شاه او را به این سمت انتخاب کرد و به این وسیله به قاضی نورالله مشهور شد.
وی گفت: نقل است که اگر در کشمیر مشکلی پیدا میشد، شاه برای رفع اختلاف، سید را به آن منطقه اعزام میکرد یا رفع اختلافات لشکر را که به ایشان سپرده بود که به همین دلیل به ایشان «قاضی عسکر» هم میگفتند.
ریاحی با بیان اینکه قاضی نورالله اشراف فوقالعاده ای به مذاهب چهارگانه داشت، افزود: ایشان به فقه تسلط زیادی داشته است؛ حاشیههایی بر کتاب علمای گذشته نوشته و همین کتابها و آثار ایشان بود که موجب حساسیت عدهای شد و زمینه شهادت ایشان را فراهم کرد.
وی با اشاره به تألیفات قاضی نورالله گفت: ایشان کتاب مشهوری دارد به نام «مجالس المومنین» که بارها تجدید چاپ شده و دارای ۱۲ فصل یا مجلس است. در این کتاب جناب سید شوشتری سعی کرده است علما، بزرگان شهرها، طوایف، صحابه، تابعین، شعرا و ادبای شیعه را معرفی کند و حتی در مورد برخی دیگر معتقد است که شیعه بودهاند اما تقیه میکردند. ایشان کتاب دیگری در بحث اثبات حقانیت و اعتقادات شیعه دارد به نام «احقاق الحق» که در رد کتابی به نام «ابطال نهج الباطل» نوشته شده است و همین کتاب نیز خود ردی بر کتاب علامه حلی است. در واقع سیدنورالله در یک مقایسه علمی واسطه بین این دو نفر است و قضات میکند.
این مؤلف با بیان اینکه شهید قاضی مفسر هم بود، گفت: ایشان در بیان و تبیین برخی تفاسیر شیعه و سنی هم کوشیده است و تفسیر ۵ جلدی از ایشان چاپ شده که ادبیات قوی ایشان را به نمایش گذاشته است؛ همچنین در علوم دیگر همچون نجوم، رساله دارد؛ در ریاضیات شرحی بر یکی از کتب جناب خواجه نصیر نوشته است و در طب هم استادی داشته و در این حوزه نیز صاحب نظر بوده است.
ریاحی آغاز مشکلات و دوران انزوای قاضی نورالله را بعد از مرگ اکبر شاه خواند و بیان داشت: در این دوران کسانی هستند که به دنبال بهانهای بودند تا جناب قاضی را خلع ید کرده موجب انزوای وی را فراهم کنند. لذا همین کتابهای ایشان را بهانه قرار دادند و زمینه شهادت قاضی را فراهم کردند.
وی ادامه داد: بعد از اکبر شاه، جهانگیرشاه بر تخت نشست و اطرافیانش بسیار حیله کردند تا قاضی نورالله را از چشم او بیندازند. لذا فردی به عنوان شاگرد و یک شیعه به حلقه اطرافیان شهید نورالله وارد شد و از قاضی کتاب «مجالس المؤمنین» وی را خواست که نسخهای از آن تهیه کرده به نزد شاه بردند و فتنه انگیزی کردند که ایشان لازم الحد است. شاه نیز دستور حد صادر کرد. به این ترتیب قاضی نورالله که هفتاد سال داشته است، در اثر ضربان شلاق و چوب خاردار در حالی به شهادت میرسد که بدنش قطعه قطعه شد.
ریاحی گفت: شهادت ایشان که یکی از شخصیتهای مهم تاریخ شیعه است در فرهنگ شیعه و در بین ما بسیار مورد توجه است. مزار او اکنون در اکبرآباد یا آگره محل عبادت مؤمنان به شمار میرود. این شخص با شهادت خودش زمینه توسعه و ترویج فرهنگ و مبانی تشیع را فراهم کرد.
گفتنی است، «ضیافت» عنوان ویژه برنامه ایست که به مدت سی شب در ماه مبارک رمضان، نود دقیقه پیش از افطار با اجرای سیدعلی قوامی از شبکه قرآن و معارف سیما پخش میشود.
منبع:مهر