۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۴ : ۰۴
عقیق:حجت الاسلام انصاریان در حرم مطهر حضرت معصومه(س) سخنانی با موضوع «امید» ایراد کرد.
چکیدهای از این سخنان را در ادامه میخوانید:
امید باید با زلف عمل گره بخورد. کسی که امید به عالم شدن دارد، امیدی الهی و انسانی است. کسی که قصد عالم شدن دارد، باید زلف این امید را با زلف درس خواندن معقول، زحمت کشیدن برای خواندن، نوشتن و فهمیدن گره بزند. امیدِ بدون کار و زحمت، حالتی بیارزش و سراب است. امیدی که از باطن، دستش در دستان عمل است، میوه و نتیجه دارد. اسلام که دین زنده، حیات، رشد و تکاملدهنده است، مردم را از امیدِ بدون عمل نهی میکند؛ اینکه با خود بگوییم خداوند هم رحمت دارد و هم مغفرت و بهشت را ارزانی ما کرده، امید خطرناکی است. اگر با خود بگوییم خداوند کریم است و از خزینۀ رحمتش میبخشد، کریم هم که بخیل نیست، پس ما چرا به خودمان زحمت کسب ایمان و اعتقاد و دستگیری از مردم و انفاق بدهیم، این نوع امید، یقیناً امید شیطانی است.
در ادبیات فارسی هم شعرای حکیم مردم را در همین زمینه به سلسله نکات با ارزشی توجه دادند. سعدی میگوید «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.» مثلاً بر حسب وظیفۀ شغلی، به من گفتهاند که نزدیک این کوه، یک معدن طلا است. من باید 2 هزار کیلومتر را طی کنم، ابزار ببرم و در آن مکان، دل کوه را بشکافم تا طلا به دست بیاورم. اما اگر پای کوه بنشینم و با خود بگویم امیدوارم به این معدن طلا دست یابم، هیچگاه این امر حاصل نمیشود. برای تحقق این امید، حرکت و کوشش لازم است.
البته انسان مؤمن امید و کوشش مثبت را باید با توکل بر پروردگار گره بزند، وجود مقدس او را وکیل خود قرار دهد و با لطف و رحمتش به ما کمک دهد تا جادۀ امید را با مرکب عمل طی کنیم.
از آن سو، نباید ناامید شد. شما عمری عبادت کردید و در حد خودتان خدمت کردید و یا از گناه اجتناب کردید. آیا حق دارید ناامید باشید؟ با خود بگوییم آیا معلوم است خداوند بر اعمال ما، زیارت رفتنهای ما، حضور در جلسات روضۀ ما محل بگذارد؟ اگر این حالت در ما باشد، خداوند میگوید مانند حالت گمراهان است «قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ؛ گفت: «چه کسى -جز گمراهان- از رحمت پروردگارش ناامید مىشود؟» این حالت، حالت انسانهای معقول نیست. خداوند مدام به زنان و مردان مؤمن وعدۀ مغفرت و بهشت داد و مدام فرموده من وعدهشکن نیستم. «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعاد».
اگر با وجود این همه کثرت رحمت خدا، انسان دلسرد، کسل و ناامید باشد، به جایی نمیرسد. اگر مؤمنی مدام با خود بگوید تصور میکنم خداوند با وجود اهلبیت علیهمالسلام، شهدا، صالحان و انبیاء در قیامت به من محل نمیگذارد، چنین فردی به وعدۀ خدا و انبیای الهی یقین ندارد. میگوید نماز میخوانم و روزه میگیرم، اما هنوز دلم نسبت به وعدههای خدا و پیامبران یقین کافی ندارد. نباید چنین حالتی به ما دست دهد. باید تا آخر عمر نشاط داشته باشیم، شاد باشیم، سر حال باشیم و کسل نباشیم. حالا در گذشته هم چندین بار گناهانی مرتکب شدیم. باشد؛ اما خداوند بارها در قرآن فرمود گناهان مؤمن را با توبه و پشیمانیاش میبخشم. یعنی جای دلسردی برایمان نگذاشته است. این خیلی مهم است که انسان به وعدۀ راستگوترین موجود که خدا باشد، دل ببنند؛ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً؛ چه کسى در سخن، از خدا صادقانهتر است؟
منبع:تسنیم