کد خبر : ۱۱۶۷۹۸
تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۲

پاسخ به شبهه‌ای در دفاع از شهادت حضرت زهرا(س)

کسانی که تا دیروز در صف اول نماز جماعت با پیامبر(ص) بودند، به یکباره سخنان ایشان را فراموش کردند و برای تصاحب مقام دنیوی، دین و آخرت خود را به آتش کشیدند.

عقیق:برخی از حوادث و وقایع تلخ تاریخی آنقدر دردناک و جانسوز هستند که بعد از هزاران سال هم جای زخم آنها التیام نیافته و داغ آنها کهنه نمی‌شود، چرا که جان و قلب میلیون‌ها انسان آزاده و مصلح را به درد می‌آورد. یکی از این رویدادهای ناگوار تاریخی، حمله ناجوانمردانه عده‌ای به‌ ظاهر مسلمان است که به خانه عزیزترین و نزدیک‌ترین شخص به آخرین پیامبر الهی یورش بردند و در و دیوار آن را به آتش کشیدند.

کسانی که تا دیروز آنها را در صف اول نماز جماعت با پیامبر(ص) می‌دیدند، و سخنان گوهربار ایشان را دربارۀ صدیقه طاهره حضرت زهرا (س) و همچنین مقام منزلت امام علی علیه‌السلام به‌کرّات شنیده بودند. انگار به یکباره تمام سخنان رسول مهربانی را به دست فراموشی سپردند و برای تصاحب مقام و منزلت دنیوی، دین و آخرت خود را به آتش کشیدند.

آخرت خود را به دنیای دیگران نفروشیم
نزدیک به چند ماه بعد از واقعه بزرگ و فراموش‌نشدنی غدیر خم و تنها چند روز بعد از رحلت جانگداز پیامبر مهربانی‌ها، عده‌ای که خود را صحابی و از یاران رسول خدا صلی‌الله علیه و اله معرفی می‌کردند، بدون هیچ‌گونه احترام به مراسم دفن و کفن رسول اکرم پیکر مطهر او را رها کردند و برای تثبیت موقعیت سیاسی و اجتماعی خود به دنبال حذف چهره‌های شاخص و مورد تأکید و سفارش رسول خدا(ص) همچون امام علی علیه‌السلام در معادلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی افتادند.

هرچند آن زمان عده‌ای معلوم‌الحال تصمیم گرفتند که آخرت خود را فدای دنیای خود کنند و خانه‌ای که محل عبور و مرور ملائکه مقرب الهی بود را آتش بزنند، اما در زمان کنونی افرادی مجهول‌الحال بیشتر به دنبال این هستند که آخرت خود را فدای دنیای دیگران کنند، چراکه این دسته افراد با القاء و طراحی شبهات بی‌اساس تلاش دارند، حق به یغما رفتۀ خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام را برای تطهیر فرومایگانی که خانه وحی را به آتش کشیدند، بر باد دهند.

شبهه‌ای برای انکار شهادت فاطمه زهرا (س)
یکی از شبهاتی که بسیاری از رسانه‌های وهابی روی آن مانور می‌دهند، این‌چنین طراحی شده است: اگر برخی از صحابه به خانه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها یورش بردند و خانه او را آتش زدند، چرا امام علی علیه‌السلام از ایشان دفاع نکردند و دست به شمشیر نبردند؟

پاسخ این شبهه را در ذیل چند نکته بیان می‌کنیم:
نکته اول: دفاع شجاعانه امام علی علیه السلام درمنابع روایی
نوعاً شبهه‌افکنان به گونه‌ای القاء می‌کنند که گویی کسانی که در منزل حضور داشتند هیچ‌گونه واکنشی در برابر هجوم معاندان به داخل منزل نداشته‌اند، این در حالی است که چنین تصور و برداشتی از روز حادثه در هیچ‌یک از منابع تاریخی و روایی نقل نشده است. آنچه در منابع روایی نقل شده این است که، مولی‌الموحدین امام علی علیه‌السلام با غیرت و شجاعت تمام به کسانی که با گستاخی تمام خانه صدیقه طاهره سلام‌الله‌عیلها را آتش زدند و وارد منزل حضرت شدند، حمله کردند و با مهاجمان تا حد مصلحت، برخورد شجاعانه‌ای داشتند.[1]

نکته دوم: مأموریت ویژه امام علی علیه‌السلام
نکته دومی که دربارۀ ضربت خوردن صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها باید به آن توجه داشت این است که بر اساس اسناد روایی امام علی علیه‌السلام بعد از رحلت پیامبراکرم (ص) مأمور به صبر و بردباری هوشمندانه در برابر اوضاع و احوال پیش آمده بودند، از این رو در حوادث ناگواری که بعد از رحلت پیامبر اکرم بر حضرت تحمیل شد، ایشان صبر و بردباری را اتخاذ کردند. بر کسی پوشیده نیست که امام علی علیه‌السلام شخصیتی نبودند که بر اساس تعصب، احساسات، و خشم و غضب تصمیم‌گیری کنند؛ ایشان مطیع محض فرامین الهی و دستورات و سفارشات ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی (ص) بودند «وَصَبَرْتُ عَلَى أَمَرَّ مِنَ الْعَلْقَمِ، وَآلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ حَزِّ الشِّفَار».[2] و بر چیزى تلخ‌تر از عَلْقَم (گیاهى تلخ) صبر کردم؛ و بر چیزی دردآورتر از تیغ برای قلب، صبر کردم».

نکته سوم: حفظ کیان اسلامی از آشوب و تضعیف
یکی دیگر از دلایل بسیار مهمی که موجب شد امام علی علیه‌السلام صبر و بردباری را اتخاذ کنند و مهاجمان را به هلاکت نرسانند این بود که حضرت نمی‌خواستند که با این اتفاق، کیان اسلامی دستخوش تضعیف، سستی، آشوب و تفرقه شود. این مطلب را به‌خوبی می‌توان از عبارات و سخنان حضرت نیز که در منابع روایی به‌یادگارمانده مشاهده کرد: «وَ اَیْمُ اللَّهِ لَوْلا مَخافَةَ الْفُرْقَةِ بَیْنَ الْمُسْلِمینَ وَ اَنْ یَعُوْدَ الْکُفْرُ وَ یَبُورَ الدّینُ لَکُنَّا عَلَی غَیْرِ ما کُنَّا لَهُمْ عَلَیْهِ ...»[3] (سوگند به خدا اگر از اختلاف مسلمانان و بازگشت آنان به کفر و الحاد، و از فرسودگی دین نمی‌ترسیدم، ما روش مبارزاتی‌مان با غاصبان غیر از این راه بود که موجود است).

نکته چهارم: فقدان یاران و انصار کافی برای نجات جامعه اسلامی
شواهد و قرائن به طور روشن گواه بر این است که حضرت یاران و انصار کافی برای دفاع از مقام ولایت و خون‌خواهی از صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها نداشت. فقدان یاران و انصار کافی در این باره را حضرت در موارد مختلفی متذکر شده است. برای نمونه در خطبه 217 نهج‌البلاغه از امام علی علیه‌السلام چنین نقل شده است: «فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ وَ لَا ذَابٌّ وَ لَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَیْتِی‏ فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِیَّةِ فَأَغْضَیْتُ عَلَى الْقَذَى وَ جَرِعْتُ رِیقِی عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ مِنْ کَظْمِ الْغَیْظِ عَلَى أَمَرَّ مِنَ الْعَلْقَمِ وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ وَخْزِ الشِّفَار؛[4] در آن هنگام دیدم مرا جز اهل بیتم یار و مدافع و هم‏یارى نیست، که روا نداشتم آنان را به ورطه مرگ اندازم، پس چشم خاشاک رفته را برهم گذاشتم، و با استخوان مانده در گلو آب دهن فرو دادم، و براى فرو بردن خشم بر چیزی صبر کردم که از حنظل تلخ‌‏تر، و دردش براى قلب از بریدن کاردهاى بزرگ سخت‌‏تر بود».
* حجت‌الاسلام علی بیرانوند استاد حوزه علمیه قم
=================
پی‌نوشت:
[1]. بحار الأنوار، ج‏28، ص269.
[2]. کشف المحجة لثمرة المهجة، ص249.
[3]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏1، ص307.
[4]. نهج البلاغة، ص336، خطبه217.

منبع:تسنیم


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین