عقیق:حجتالاسلام حامد کاشانی این بار در برنامه سحرگاه "ماه من" درباره ساختار حکومت امیرالمؤمنین (ع) سخن گفت؛ در ادامه گزیدههای از این تحلیل را میخوانید.
امیرالمؤمنین (ع) دستگاهی عدالتمحور با ساختاری مردمی ایجاد کرد. یکی از این ساختارها، بازرسان ویژهای بودند که فعالیتهای کارگزاران را رصد میکردند. این بازرسان از دل مردم بودند.
غیر از آن، امیرالمؤمنین به گونهای برخوردِ باز داشتند که به گزارشات موثق مردم ترتیب اثر میدادند. زنی به آن حضرت گزارش تخلفی از یک مسئول حکومتی داد. زمانی که گزارش او اثبات شد، امیرالمؤمنین حکم عزل آن مسئول را به خود آن زن داد تا به او ابلاغ کند. بنابراین اگر مردم جامعهای احساس کنند مسئولانشان عادلاند، در چنین کارهایی مشارکت میکنند.
امیرالمؤمنین در زمانی حکومت کرد که فرهنگ، آداب و رسوم جاهلی مردم مثل فرهنگ قومیتگرایی از یک طرف و نیز حضور اشراف و خواص که یادگار حاکمان قبلی بود از سوی دیگر، بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود.
یکی از اولویتهای رفتاری امیرالمؤمنین در حکومتشان، اینچنین بود که با مسائل و مظالم و ستمهایی که مردم نسبت به آن درک داشتند، برخورد میکردند. ایشان با مردمی سر و کار داشتند که شیعه نبودند، اما دزدی از بیتالمال را خوب درک میکردند. در انتخاب کارگزار، فردی را که سابقه بد اقتصادی داشت یا به فساد اخلاقی مشهور بود، انتخاب نمیکرد.
گاهی نیاز بود امیرالمؤمنین (ع) برای اقداماتی ابتدا افکار عمومی را آماده کنند. مثلاً در جنگ جمل شاهد چنین ماجرایی بودیم. آن زمان که در پشت نقاب به ظاهر مسلمانی خود هتک حرمت و فحاشی میکردند، حکومت با آنها کاری نداشت، اما زمانی که مسئله بَغی و کشتار مسلمین از سوی آنها شکل گرفت، حضرت افرادی را در دل کوفه فرستاد تا قضیه آنها را تبیین کنند؛ پس از آن با آنها وارد نبرد شد.
امیرالمؤمنین با آداب و رسوم مردم همراهی میکرد. همانطور که اشاره کردم عمده مردم به دین خلفای قبلی بودند. نسبت به بازپسگیری فدک اقدام نکرد، چرا که آنها چیزی به نام غصب را قبول نداشتند. یا با نماز تراویح که بدعت محسوب میشد، اما مردم آن را مستحب میدانستند، مخالفت نکرد. لذا برخورد با برخی احکام شرعی را که بدعت بود، اما مردم قبول داشتند، در اولویت سوم قرار داد تا در وقت خودش به اصلاح آنها بپردازند که البته دست قضای الهی بر آن شد که آن حضرت به شهادت برسد.
منبع:تسنیم