۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۰۱
عقیق:معیّت و همراهی امام علی(ع) با قرآن مسألهای است که پیامبر(ص) به آن اشاره کرده است. در منابع شیعه و سنّی از زبان پیامبر(ص) آمده است که «عَلِی مَعَ الْقُرْآنِ، وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ لَایفْتَرِقَانِ حَتَّى یرِدَا عَلَى الْحَوْضِ؛ علی همراه (مفسر) قرآن و قرآن همراه (بازگوکننده اوصاف علی) است، این دو از هم جدا نمیگردند تا اینکه کنار حوض [کوثر در بهشت] بر من [پیامبر] وارد شوند.»
حاکم نیشابوری نیز در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» این حدیث را نقل میکند. از نظر حاکم این حدیث صحیح السند است، گرچه بخاری و مسلم آن را در کتاب خود ذکر نکردهاند.
حدیث دیگری که بهطور ضمنی به معیّت امام علی(ع) با قرآن اشاره میکند، حدیث «ثقلین» است. این حدیث در منابع شیعه و سنّی با عبارتهای نزدیک به هم نقل شده است. کلینی این حدیث را چنین نقل میکند: «إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَینِ لَنْتَضِلُّوا بَعْدِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا ــ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَبَیتِی ــ فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا لَنْیفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْض؛ همانا من میان شما دو امر بهجا گذاشتم که اگر به آن چنگ بزنید، هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد، [این دو امر] کتاب خداوند [قرآن] و عترتم یعنی اهلبیتم است، همانا خداوند لطیف و آگاه به من خبر داده که این دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه کنار حوض [کوثر در بهشت] بر من وارد شوند.»
شیخ طوسی هر دو حدیث، ثقلین و معیّت را که در ابتدای بحث ذکر شد در ضمن یک حدیث از قول امسلمه نقل میکند. امسلمه میگوید: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ یقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ: أَیهَا النَّاسُ، یوشِکُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضاً سَرِیعاً فَینْطَلِقَ بِی، وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیکُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیکُمْ، أَلَا إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ کِتَابَ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ عِتْرَتِی أَهْلَبَیتِی. ثُمَّ أَخَذَ بِیدِ عَلِی (عَلَیهِ السَّلَامُ) فَرَفَعَهَا فَقَالَ: هَذَا عَلِی مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی، خَلِیفَتَانِ بَصِیرَانِ لَایفْتَرِقَانِ حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ، فَأَسْأَلُهُمَا مَا ذَا خُلِّفْتُ فِیهِمَا.»
این نقل ویژگیهایی دارد که مفهوم معیّت امام علی(ع) با قرآن و معیت قرآن با امام علی(ع) را روشن میکند. این ویژگیها عبارتاند از:
الف: این سخن در آخرین لحظات عمر پیامبر(ص) بیان شده است.
ب: در حضور بیشتر صحابه بیان شده است.
ج: صحبت از چیزی که است که بعد از پیامبر(ص) جانشین ایشان میشود.
با توجه به این ویژگیها، میتوان گفت پیامبر(ص) در این سخنان روی جانشین خود تأکید کردهاند. ایشان دو مورد را جانشین خود میداند؛ یکی قرآن بهعنوان کتاب قانون و دیگری امام علی(ع) بهعنوان مجری قانون. معیّت امام علی(ع) با قرآن و بهعکس میبایست طوری تفسیر شود که تنها مختص ایشان باشد؛ بنابراین منظور از معیّت امام علی(ع) با قرآن این است که ایشان به همه مسائل قرآن علم و احاطۀ کامل دارد و هیچ کس دیگری در این زمینه با ایشان شراکت ندارد، همچنین امام علی(ع) قرآن را اساس حکومت خود قرار میدهد و خلاف آن عمل نمیکند. در ماجرای شورای 6نفره عُمَر جهت تعیین خلیفه بعد خود، این توجه امام علی(ع) به قرآن دیده میشود. عبدالرحمنبن عوف از امام علی(ع) میخواهد که ایشان بر اساس سیره دو خلیفه اول حکومت کند اما امام علی(ع) امتناع میورزد و میفرماید "من تنها بر اساس قرآن و سنت پیامبر(ص) و اجتهاد خودم حکومت را میپذیرم."
احاطه علمی امام علی(ع) نسبت به قرآن طوری که هیچ کسی در آن شراکت نداشته باشد، در روایات دیگری نیز آمده است. احاطه علمی امام علی(ع) ناشی از این است که اولاً معلم ایشان خودِ پیامبر(ص) بوده و ثانیاً امام علی(ع) نسبت به سایر افراد تنها کسی بوده که از آغاز نزول وحی با پیامبر(ص) بوده است.
تعلیم قرآن مهمترین نعمت الهی است و از جایگاه خاصی در قرآن و کلام اهلبیت(ع) برخوردار است. اولین معلم قرآن، خود خداست که قرآن را به پیامبر(ص) تعلیم داد، به این امر در سوره الرحمن اشاره شده است، خداوند در آغاز این سوره میفرماید: «الرَّحْمَنُ* عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، جمله «عَلَّمَ الْقُرْآنَ» آغاز شمارش نعمتهاى الهى است.
از آنجا که قرآن، عظیمترین نعمتهاى الهى است، لذا آن را جلوتر از سایر نعمتها قرار داد و تعلیم آن را حتى از خلقت انس و جنى که قرآن براى تعلیم آنان نازل شده، جلوتر ذکر میکند، بهخاطر چنین اهمیتی که تعلیم قرآن دارد، امام علی(ع) در نهجالبلاغه سفارش به تعلیم قرآن میکند و خود نیز در تربیت فرزندانش، تعلیم قرآن را بهعنوان نخستین مرحله تربیت آنان برمیشمرد.
ایشان راجع به تعلیم قرآن در خطبه 110 میفرماید: «...وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ...؛ «... و قرآن بیاموزید که بهترین گفتار است...». آیتالله مکارم شیرازی در این باره فرمود: «شک نیست که عالىترین تعلیمات اسلام از عقاید و احکام و اخلاق، در قرآن است و سنّت پیغمبر و معصومان(ع) شرحى است بر فروع و مسائل مربوط به آن، لذا امام علیه السلام بههنگام تربیت فرزندش از قرآن شروع مىکند و به همه مسلمانان تعلیم مىدهد که آموزش فرزندان را از قرآن آغاز کند تا گرفتار وسوسههاى شیاطین جن و انس نشود.»
همچنین آیتالله مصباح یزدی فرمود: «هر معلّم و مربّى و یا هر پدر مهربانى که واقعاً دلسوز فرزند خود باشد، در قدم نخست و قبل از آلوده شدن دل و درون، باید حقایق دین را به فرزند خود بیاموزد، بهبیان دیگر، لازم است ابتدا عقاید و افکار صحیح را به فرزند خود، آموزش دهد وگرنه اگر تعلل کرده و این مهم را به تأخیر بیندازد، دل جوان به عقاید انحرافى آلوده مىشود و اصلاح کردن وى، زحمتى دوچندان مىطلبد؛ چراکه اوّل باید آن آلودگىها را بزدایید و آنگاه با تلاش پیگیر معارف صحیح را به او بیاموزید و جایگزین آن عقاید انحرافى کنید، پس تا دل او آلوده نشده و داراى نیتى سلیم و نفسى صاف و دلى پاک است، معارف مهم و علوم اساسى را به او تعلیم دهید و در اولین گام نیز باید امورى را به او بیاموزید که اگر نداند نهتنها ضرر مىکند، بلکه راه هر اصلاح و پیشرفتى را بهروى وى سد مىکند.»
از همین رو امام علی(ع) در نامه 31 خطاب به امام حسن(ع) میفرماید: «...وَ أَنْ أَبْتَدِئَکَ بِتَعْلِیمِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِیلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْکَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَاأُجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَى غَیرِهِ...؛ ابتدا کتاب خدا و تأویلش را به تو بیاموزم و قوانین و احکام اسلام و حلال و حرامش را به تو تعلیم دهم و به غیر آن توجه نکنم.»
با توجه به اهمیت تعلیم قرآن که بیان شد، روشن میشود که چرا پیامبر(ص) خود سرپرستی امام علی(ع) را در کودکی بهعهده گرفت و بعد از بعثت نیز ایشان همواره کنار پیامبر(ص) بود و از دانش ایشان بهره میبرد. امام علی(ع) خود در نهجالبلاغه به این مهم اشاره کرده و پیامبر(ص) را بهعنوان معلم خود معرفی کرده است.
امام علی(ع) در جمع اصحاب، مسائلی را بیان میکند، بعد یکی از آنها از ایشان میپرسد که "آیا این موارد، علم غیب است؟"، امام علی(ع) در خطبه 128 در جواب آن فرد میفرماید: «لَیسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِیعِلْم... این علم غیب نیست، علمى است که از پیامبر فرا گرفتهام.» منظور از «ذیعلم» در این عبارت، پیامبر(ص) است.
امام علی(ع) در خطبه 192 به رابطه بسیار نزدیک خود با پیامبر(ص) میپردازد و نشان مىدهد که این رابطه از آغاز طفولیت تا پایان عمر بوده است و خود را تربیتیافته دامن پیامبر(ص) معرفی میکند.
از این روایت شدّت مصاحبت و ملازمت علی(ع) با رسول خدا(ص) و موقعیت ویژه وی برای تلقی معارف وحیانی از آن حضرت بهخوبی نمایان است. این بخش از خطبه نهجالبلاغه نشان میدهد کـه تـا چهاندازه رسول گرامی اسلام(ص) به آن حضرت علاقهمند بوده و در پرورش وی سعی وافر داشته و نیز اینکه آن حضرت تا چهاندازه از استعداد تلقی معارف وحیانی برخوردار بوده است.
یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی امام علی(ع) این بوده که ایشان راجع به آیات قرآن سؤال میکرد و اگر هم در مواقعی سؤال نمیکرد، پیامبر(ص) خودش مفهوم آیات را به ایشان میگفت. امام علی(ع) در این زمینه میفرماید: «من هرگاه از پیامبر(ص) چیزی میپرسیدم، ایشان جواب مرا میداد. اگر مسائلی را نمیپرسیدم، ایشان خودش برای من بیان میکرد. هیچ آیهای دربارۀ شب، روز، آسمان، زمین، دنیا، آخرت، بهشت، جهنم، نور و ظلمت نازل نشد، مگر اینکه پیامبر(ص) معنای آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و من نیز آن را با دو دستم نگاشتم. پیامبر(ص) تأویل، تفسیر، محکم، متشابه، خاص و عام آیات قرآن را به من تعلیم داد. همچنین ایشان به من آموخت که آیات قرآن کِی و کجا و راجع به چهچیزی تا روز قیامت نازل شدهاند. پیامبر(ص) از خداوند خواست که فهم و حفظی به من عطا کند که هیچ آیه از قرآن را فراموش نکنم.»، این حدیث بهطور دقیق همراه بودن امام علی(ع) با قرآن را مشخص کرده است.
منبع:تسنیم