۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۰۳
عطا اسماعیلی/ سردبیر عقیق: بخش اول گفتگو با حاج حسین سازور را می توانید اینجا بخوانید.
اکنون بخش دوم این مصاحبه پیش روی شماست.
شهر ما
*یک دفعه دیگر من در بیت می خواندم و یک نفر از آن آدمهای مسئله داری که می خواهند خودشان را موجه جلوه کنند نشسته بود. این ها برای خالی نبودن عریضه به آنجا می آیند که خودی نشان بدهند و هیچ اعتقادی به آقا و نظام جمهوری اسلامی ندارند. وسط خواندن من که جمعیت سر پا سینه می زدند گفتم: آقا، مولای ما، عزیز ما، شهر ما قشنگیش به این مجلس و این معنویات است.
بعداً یکی از آقایانی که آنجا نشسته بود، بعد از چند وقت دیگر ما را دید و گفت که آقا من می خواهم به شما تذکری بدهم. شما آن حرفی که زدید بالاخره آقای فلانی آنجا نشسته بودند و به نظر یک مقداری ناراحت شدند. گفتم ببخشید که شما مدافع آقای فلانی هستید یا مدافع دین خدا هستید. مگر من حرف بدی زدم. بنده هم اگر مانند شما وامدار آن آقا بودم از این افاضات زیاد می کردم. برو دنبال کارت، دیگر از این تذکرات به من ندهی. فهمید کارش از کجا خراب است. ما اگر آنجا بخوانیم «وَ» را «وِ» بگوییم آقا به ما می گوید و این باعث افتخار ماست. شما برای ما نمی خواهد تعیین تکلیف کنید. به خاطر همین هیچ کس با ما خوب نیست. ما تا وقتی حرف امام حسین رابزنیم و هر کسی سرسپرده امام حسین است به ما تمکین می کند. اگر بخواهیم حرف آنها را بزنیم باید وامدارشان باشیم.بعداً یک نفر دیگر به من گفت آن چیزی که گفتی خیلی خوب بود. بالاخره ما باید وظیفه خودمان را انجام بدهیم.
یادگاران جنگ
*خدا رحمت کند رفقای ما که در جبهه مداح بودند، شهید داوود بنی جمالی که مداح خوبی بود و کربلای 5 شهید شد، شهید داوود دهقانی که بچه شوش بود و مداحی می کرد، یک نفر بود که رفیق محمود ژولیده بود و من چند دفعه دیده بودمش شهید داوود عابدی ، شهید جواد رسولی، شهید غلامعلی رجبی که در مرصاد دیدمش و در همان جا هم شهید شد. که همه مداح بودند. مداحانی که نسل جبهه، نسل خون، نسل آن غربت ها هستند، این بار را باید بیشتر به دوش ببرند.باید بیشتر کار کنند و بیشتر خرج بشوند. من یادم هست که تولد حضرت زهرا در جبهه در بعد از کربلای 4 بود که برنامه ای داشتیم و چند تا چادر سرهم کرده بودیم و از صدا وسیما هم فیلمبرداری کردند. جلسه خیلی پر گریه ای بود. چون بسیاری از بچه ها در عملیات شهید شده بودند. باید این قصه را منتقل کرد. مداحان و هیئتی ها سه وظیفه مهم دارند. حفظ، نشر، انتقال.ما باید این دستگاه را حفظ کنیم. دیگران چگونه حفظ کردند.
روضه خانگی
*مادر من پنجاه سال روضه خانگی داشت. یک آقای گلچین بود که خدا رحمتش کند، آقای افشار، سید نجفی روضه می خواندند. هر ماه سه تا روضه خوان داشتند. من بچه بودم و یک کسی در احمدیه (خیابان عارف شمالی امروزی) به نام حاج مخبر که از روحانیون خوب منطقه بود که منافقین ایشان را به شهادت رساندند. مادر ما مشتری روضه ایشان بودند. مرشد احمد بود در احمدیه که مادر ما به روضه اینها می رفت.آیت الله سعیدی خانه ما روضه می خواند.اینها بار به دوش انسان می آورند. مداحان باید بدانند که وظیفه ما حفظ همه اینها با اصالت و غنایش است و در عین حال باید نشر بدهند.
مقام گریه
*بعضی ها نتوانستند مقام گریه را برای ما تبیین کنند و خمودگی و غصه و غم گریه را برای ما گفتند. این طور نیست هر کسی که صاحب گریه است سرزنده و بانشاط است. اشتباه کرد آقایی که گفت من می خواهم سایت خنده بزنم. روضه ها باید به خانه ها برود. روضه ها از خانه ها بیرون آمده که ماهواره و مدهای غربی پی در پی درآن است. این که مردم پای درس شما بشینند شب جمعه و برای مردم کلاس بگذاری این طوری مردم مسلمان نمی شوند. به داخل خانه های مردم باید رفت. مردم را باید به حسینیه ها و مساجد کشاند. یک روزی می گفتند که نماز فرادا نمازی است که شما در خانه ات می خوانی و نماز جماعت درمسجد است. الان نماز جماعت در مسجد فرادا است. الان نماز جماعت را در میادین و پارکها و مدارس باید ببریم.
باید به خصوص نسل جبهه به مداحان بعد انتقال بدهند. باید بگویند که ما روضه های عملی دیدیم. ما باید به نسل فعلی بگوییم که ما دیدیم رزمنده ای را که در عملیات کربلای 1 آزاد سازی مهران که قمقمه آبش را موقع رفتن به عملیات خالی کرد. مسئول گردان گفت برای چی این کار را می کنی؟ گفت: مگر رمز عملیات یا اباالفضل العباس نیست. این ها روضه های عملی است. آهای علمای بزرگوار، مردم ، مداحان امام فرمودند که پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند، یک روز هم این وصیت نامه شهدا را بخوانید. این وصیت نامه ها را ما باید منتقل کنیم.
اهل پاکت نیستم
*من غلط کنم که پاکت بگیرم. تا الان نگرفته ام و نخواهم گرفت. من پاکت را فقط از امام حسین می گیرم. و امام حسین هم جلو جلو پاکت را به ما می دهد. به خاطر همین هم وامدار کسی نیستم و خورده برده ای هم از کسی ندارم. به کسی بدهکار نیستم. و از کسی وام نگرفتم. باید این طوری باشیم. امام حسینی که به همه بدهکار باشد این چه امام حسینی است. امام حسین کربلا هم که آمد زمین کربلا را خرید و پولش را داد که بعدها اگر کسی خاک می برد از مال امام حسین باشد. امام حسین به کسی بدهکار نیست.
مداحان جوان
*الان وضعیت مداحان جوان خوب نیست. من ریشه را می گویم. مداح جوان نگاه نکند که خوب می خواند و هزار تا، پانصد تا جمعیت دارد. باید زانو بزند. باید استاد داشته باشید. به خدا و به پیغمبر و به ائمه اگر مداحی که استاد نداشته باشد و زانو نزند و درس یاد نگیرد به جایی نمی رسد.هر کسی مرجع تقلید خودش شده، این که نمی شود. هر کسی قانون برای خودش وضع می کند. این کار حساب و کتابی دارد. اگر می خواهید بمانید و بقا داشته باشید باید این کار را بکنید. هزار سال دیگر منصور ارضی ماندنی است چون ده تا استاد دیده است. هزار سال دیگر حاج ناظم ماندنی است. چون ده تا استاد داشته است. صد سال دیگر شیخ رضا سراج ماندنی است چون استاد داشته است. اگر می خواهید ماندنی شوید راه دارد.
آشنایی با حاج منصور
*من سال 64 با حاجی رودررو آشنا شدم. بعد از عملیات کربلای چهار شبی با یکی از رفقا به تهران آمدیم و مستقیم به درخانه حاجی رفتیم و من تا آن وقت حاجی را از نزدیک ندیده بودم.شب بود حاجی بیرون آمد و با رفیقمان صحبت می کرد و ما هم که سلام و احوالپرسی کردیم حاجی گفت که مداح است و می خواند؟ حاجی خیلی خبره بود.
البته با حاج منصور دعوا هم زیاد کردیم.(خنده) واقعاً حاج منصور استوانه روضه است. یکی این که استاد است. با آدم های صاحب نفس مانند شیخ محمود نجفی و آقای سید علی میرهادی، آشیخ محمود تحریری که آدمهای کم نظیری بودند. دعای کمیل شاه عبدالعظیم را قبلاً عموی حاجی، حاج حسن ارضی می خواند. رفیقی داشتیم به نام حاج حسن حبیبی که به زرگر و حاج حسن جمکرانی هم معروف بود، خیلی آدم خوبی بود که رفیق حاج حسن ارضی بود. می گفت که حاج حسن بدون بلندگو چهار پنج ساعت کمیل می خواند و یک کیلومتر صدایش می رفت. کمیل خوان و شب زنده دار بودند. استاد خوب داشتن و شب زنده دار بودن به خصوص شب جمعه از رازهای ماندگاری است. من از سال 62قبل از اینکه با حاجی ارتباط داشته باشیم به کمیل شاه عبدالعظیم می رفتم.اول در مقبره آقای شاه آبادی و میرزا مهدی آشتیانی بود و بعد حاجی آمدند و در جای دیگر چون حرم این طوری گسترده نشده بود. آقای حاج حسن ناصحی که یکی از اداره کنندگان دعای کمیل در شب جمعه است که از خوبان روزگار است، پدر ایشان به نام حاجی مؤمن شصت سال سحر شب جمعه در حرم سیدالکریم کمیل می خواند. به خود پرداخته بودند آقا.
صدایم نمی گیرد
*مداح اول باید خودش سالم باشد. خودش مهذب باشد. امام فرمود وای به حال کسی که قبل از تهذیبش محل رجوع مردم باشد. یعنی قبل از اینکه خودش را درست کند مردم به او مراجعه کنند. خوب خواندن، شعر خواندن، حفظ خواندن،سبک خواندن این ها در و دیوار است. یک وقتی من یادم هست که به حاج منصور گفتم که می خواهم در خواندن کم و کسر نیارم و صدایم نگیرد. گفت گناه نکن. به خدا من به این حرف رسیدم. مداح گناه نکند اگر صد ساعت هم بخواند باز می تواند. به مدد ارباب من دوازده شب در موج می خوانم کسی هم نیست و خودم می خوانم. غزل می خوانم، غزل مصیبت، روضه، نوحه سرپا، شور، زمینه، واحد می خوانم دو دمه می دهم، خودم هم سینه می زنم. مدد اربابم است. کار به جای دیگر وصل است. تا شب یازدهم و دوازدهم. بله یک کم صدام گرفته می شود ولی گرفتگی که نمکش زیاد می شود.
منبری باید هیئتی باشد
*ما در مورد منبری خیلی وسواس داریم. یک زمانی خدا رحمت کند پای منبر آسید علی آقای نجفی می نشستیم. در هیئت رزمندگان در سال های 68 تا 70 منبر می رفتند و ایشان در سال 71 تصادف کردند و از دنیا رفتند. دیگر من مثل ایشان را ندیدم. خدا همه چیز به ایشان داده بود. هم سید بود، هم روحانی بود، هم خوشگل بود، هم روضه خوان بود، هم فلسفه و عرفان داشت، هم انقلابی بود، هم ولایتی بود، هم رزمنده بود، هم گریه کن بود، ایشان یک اشکی داشت و وقتی منبرش تمام می شد جلوی قبایشان خیس بود، اشک از صورتش از ریش هایش به جلوی قبایش می ریخت. آقا که صحبت می کرد، تصرف بسیاری داشت و مردم نفس نمی کشیدند. ایشان روضه ای می خواند که حرف نداشت. یکی از خصوصیات ایشان این بود که بتن پای اعتقاد بچه ها می ریخت که تکان نمی خورد. نه اینکه اعتقادات را روی رمل و ماسه بنا کند.
منبری خودش باید اهل هیئت باشد. زمانی که آسید علی آقا منبر بود می دیدم که آقا توی این عالم نیست. منبر باید طوری باشد که اگر کسی که پای منبرش نشست آمدنش با رفتنش فرق کند. منبری که مستمع وقتی پای منبر است و وقتی بر می گردد در ذهنش علامت سؤال ایجاد بشود که من راه را درست می روم یا نه. مطلب دستش بدهد. وادار به کنکاش و شب زنده داری و بندگی بشود. ما الان منبری این طوری کم داریم. الان ما شیخ رضا سراج و آسید مهدی قوام نداریم.
منبری باید اهل گریه باشد، پر باشد، با امام باشد، مسائل روز را بگوید، حق شهدا را ادا کند، مشکل سیاسی نداشته باشد، وابسته به جایی نباشد. از جمله منبری هایی که داریم و از بچه های جنگ است و لباس شخصی می پوشد آقا مهدی توکلی است و بپرسید از قشر هیئتی ها که ایشان چگونه هستند؟ نباید به دلیل اینکه ایشان لباس روحانیت تنشان نیست قبولشان نکنیم. باید ببنیم که چند نفر از این منبر هدایت می شوند. کنار منبر و روضه باید هدایت باشد. من که روضه خوان هستم باید تیرانداز باشم و مستمع را با تیر روضه بزنم و ببینم که تیرم به مستمع خورده است. از رفت و آمد و سبک زندگی مستمع می فهمم که تیرم به او برخورد کرده است یا نه. این که طرف به روضه بیاید و بعد از روضه به قهوه خانه برود یا به روضه بیاید و با پدر و مادرش بلند حرف بزند، به زن بچه اش حرفهای ناجور بزند، درست نیست.
تأسیس و نامگذاری موج
یک موقعی شب های محرم را در محبان المرتضی برنامه داشتیم. محبان المرتضی را که حاج محمود ژولیده و داوود عابدی در جبهه در سال 60_61 تأسیس کردند. بعد از یک سالی که به تهران آمدند ما به پست محمود آقا خوردیم و صفای محمود ما را جذب کرد و هنوز هم همین طور است. خدا خیلی به ایشان لطف کرده است و از اولیاء خداست. محرم سر شب کسی منبر می رفت و برنامه تا ساعت ده و یازده بیشتر طول نمی کشید. بعد که مسجد ارک بود ما دیگه شبهای محرم برنامه نداشتیم و مستقیم پیش حاجی می رفتیم. وقتی از جلسه حاجی می آمدیم حیران بودیم. تا اینکه گفتیم شب ها بعد از ارک یک جلسه ای بگیریم. اولین سال در خیابان باغ جواهری در خیابان ایران در منزل سید محمودی برنامه گرفتیم.
حسین چکش طلا که زیر اینجا صافکاری دارد و قبلاً کار می کرد، سرقفلی این ساختمان را داشت. یک روز به من گفت که گفتند بیا این جا را بخر. گفتم که برو ملکیتش را بخر. گفت که صاحبش خیلی گران می گوید. گفتم چند؟گفت شصت میلیون تومان. گفتم برو بخر. زیرزمینش را هم یک حسینیه درست کن. بعد از اینکه اینجا را خرید جواز گرفت و ساخت. محرم بعدی فقط یک سقف زیر زمین را زده بودند و ما هم داشتیم تلاش می کردیم که برای محرم آماده بشود. فکر کنم سال 82 _83 بود. خودمان هم شروع به کار کردیم و بچه ها را بسیج کردیم و کف زیر زمین که خاکی بود را درست کردیم و بخاری گذاشتیم که خشک شود. محرم زمستان بود. برنامه عجیبی هم بود. خیلی بزرگ بود حدود پانصد ششصد متر بود که ما وسطش را بستیم و گفتیم که اینقدر جمعیت نمی آید.شب دوم مجبور شدیم که پارچه رابرداریم. اینقدر شلوغ می شد که یک شب نرده پله ها شکست و جمعیت از بالا به پایین ریختند و دو نفر پایشان شکست. بعد که حسینیه ساخته شد، آمدیم طبقه بالا. اسم اینجا به حسینیه چکش طلا معروف شده بود. بعد ما دیدیم که چکش طلا موضوعیت ندارد، در مشهد به حاج منصور گفتم که یک اسمی برای حسینیه بگذارید. گفت موج الحسین و ما هم قبول کردیم و تا به اینجا رسیدیم. افتتاحش هم تولد های اول شعبان بود.
موج الحسین واقعه نامی زیبا برای حسینیه است
ازحاجی هم ممنونینم اما خیلی خوبه که به اقای قرائتی گیر نده ایشون مزایای زیادی داره
خوب معلومه ایشون با روضه و روضه خون خوب نیست انصاف بدیم
سلام و خدا قوت به همه دوستان و عزیزان
حاج آقای قرائتی نیز از گوهرهای ارزشمند این کشور و انقلاب است و بر همه واجبه که ارزش ایشون رو بدونن و قدر بنهند.
حرفهای حاج حسین آقای سازور رو هم باید بر اساس شاکله شخصیتی ایشون که منحصر به فرد در بین تمامی مداح های ارزشی هست باید مد نظر قرار داد . خدا همه خادمان به اسلام و انقلاب رو حفظ کنه ان شا الله
امید است با ارائه نقطه نظرات خود ، خادمین این هیئت را برای باشکوه تر برگزار نمودن برنامه های امسال این هیئت در دهه محرم یاری نمائید.
هیئت عاشقان ثارالله ششتمد
حاج حسین با لباس پوشیدنش زندگی و دید منو به نسبت به حزب الله عوض کرد بعد که بیشتر با ایشان آشنا شدم عقایدم را عوض کرد و الان از جونم براش مایه میذارم که عمرمو مدیونشم و ناراحتم که چرا زود تر با مولا آشنا نشدم
خدا بهشون طول عمر بده
من مراسم های اونجارو با هیچ جا عوض نمیکنم
حافظ میفرماید:
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد
ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم
حاج حسین با تمام وجودش برای هیئتی ها وایستاده و خدمت میکنه و بعضی از به اصطلاح اهل علم ها فقط ایراد میگیرن یک بارهم برای امام حسین روضه نخوندن که چه عرض کنم اصلا روضه بلد نیستن!!
حاجی برای دفاع از دستگاه امام حسین شمشیر از رو بسته خدا بهش توفیق بیشتر بده پیر و مراد ما بعد حاج منصور حاج حسین و حاج سعیده
یک وقتی من یادم هست که به حاج منصور گفتم که می خواهم در خواندن کم و کسر نیارم و صدایم نگیرد. گفت گناه نکن. به خدا من به این حرف رسیدم. مداح گناه نکند اگر صد ساعت هم بخواند باز می تواند
سلام بنده بسیار خدارو شاکر هستم که نعمت بسیار خوبی به نام حاج حسین سازور به ما داده واقعا استاد هستن ایشون از نظر اعتقادی و اخلاقی واقعا الگو هستند.
این دهه محرم هم الحمدلله از نفس این استاد فیض بردیم واقعا کولاک کردند
لبیک یارسول الله-لبیک یابن رسول الله(ص)
باذکر صلواتی دعوتید.
یاعلی(ع)
با نوای حاج محمود استاد باقر
از ساعت 21
تهران , میدان شوش , خیابان شوش غربی
چهارراه شهید هرندی , جنب پمپ گاز
حسینیه مبارکه جنت العباس علیه السلام
تلفن گویا 02133302884
من مرید اقای کویتی پور اقای اهنگران مجید بنی فاطه ومداح حدادیان وحاج مهدی منصوری وعاشق عاشق عاشق صدای ملکوتی مرحوم شیخ احمد کافی هستم که مثل ایشون محالست بیاید خدا رحمتش کند چرا مداحان وسخنوران از ایشون کم یاد می کنند حاج کافی تک بود کافی تکرار شدنی نیست درود بر حسین اقا سازور صدای باحالی دارد