۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۰۱
عقیق:حجاز یکی از سرزمینهایی است که همواره مورد توجه ایرانیان بوده و عامل اصلی آن ظهور دین اسلام و مسلمان شدن ایرانیان است.
آنچه که بیشتر در ذهن هر ایرانی درباره عربستان تجلی میکند، حضور در این سرزمین برای بجا آوردن اعمال حج و زیارت پیامبر اکرم(ص) و قبور ائمه بقیع است و کمتر ممکن است که به ذهن خطور کند که ایرانیان پیش از اسلام حضور مؤثری در جزیرةالعرب داشتهاند.
یکی از کتابهایی که به پیشینه حضور ایرانیان در این سرزمین در قبل از اسلام پرداخته و منابع معتبر تاریخی را مورد بررسی قرار داده، کتابی است با عنوان «مناسبات ایرانیان با حجاز در دورههای مختلف تاریخ اسلامی» به قلم سید محمود سامانی، عضو گروه پژوهشی تاریخ اسلام پژوهشکده حج و زیارت که در سال ۱۳۹۳ منتشر شده است.
در این گزارش بخشهایی از این کتاب را که اطلاعات تاریخی جالبی را ارائه میدهد، میخوانیم:
ایرانیان و عربها از دوران پیش از اسلام، با یکدیگر مناسباتی داشتند؛ زیرا همجواری این دو قوم، چنین مناسباتی را ایجاب میکرد.
شواهد و مصادیقی برای ارتباط ایرانیان با اعراب وجود دارد. کلمات دخیل در زبان و ادبیات عرب از جمله وجود حدود ۵۰ کلمه فارسی و دخیل در قرآن کریم، مانند «ابریق» و «زنجبیل»، از مناسبات طولانیمدت ایرانیان با عربهای ساکن در جزیرةالعرب حکایت میکند.
وجود کلمه «مجوس» در قرآن نیز نشانه آشنایی عرب حجاز با ایرانیان و دین زرتشتی است. برخی گزارشها بیانگر ارادت قلبی و عملی ایرانیان عصر باستان به کعبه و چاه زمزم است؛ چنانکه برخی تاریخنگاران نوشتهاند: «ساسان بابک (جد ساسانیان)، دو آهوی زرین و شمشیرهایی به کعبه هدیه کرد». گفته شده است این هدایا از آویزههای خانه خدا بودند.
بنا به نوشته مسعودی، ایرانیان که خود را از نسل ابراهیم(ع) میدانستند، به کعبه احترام میگذاردند و به طواف آن میپرداختند. به گفته او، دو آهوی زرینی که در سالهای قبل از اسلام، عبدالمطلب در محل چاه زمزم یافت، هدایای ساسان بن بابک (جد ساسانیان) به کعبه بود. مسعودی برای توجیه این ادعا، به ناتوانی قبایل عرب، برای فراهم آوردن چنان هدایای پر هزینهای اشاره کرده است. اما برای تأیید این سخن او که ایرانیان به زیارت کعبه میرفتند و خود را از نسل ابراهیم میدانستند، شاهد دیگری در منابع تاریخی وجود ندارد.
نفوذ ایرانیان در سواحل خلیج فارس و یمن و بحرین بزرگ و گماشتن مرزبانان ایرانی در این سرزمینها نیز افزایش مناسبات با حجاز را در پی داشت. برخی تاریخنگاران، پیش از این، از رویارویی شاپور دوم ساسانی با عربهای ساکن در جوار مرزهای دولت ساسانیان سخن گفتهاند.
در پی هجوم برخی قبایل عرب به شهرهای جنوب ایران، شاپور آنان را سرکوب کرد و برخی از ایشان را به مناطق جنوبی ایران، همانند کرمان و پیرامون آن کوچانید.
تأسیس دولت حایل و پوشالی حیره (نزدیک کوفه)، از میان عرب جنوبی، به نام آل لخم (آل منذر) مهمترین مظهر رابطه سیاسی ایرانیان با عرب است. حاکمان حیره دستنشانده ساسانیان بودند و از اهداف تأسیس این دولت، جلوگیری از هجوم قبایل عرب بیابانگرد به مرزهای ساسانی بود.
دولت حیره با اعراب داخل شبه جزیره نیز ارتباط داشت و در آستانه ظهور اسلام، برخی بازرگانان حجاز به حیرهرفت و آمد داشتند. گزارشهایی نیز از حضور برخی چهرههای دیگر حجازی، مانند نضربنحارثبنکلده از بنی عبدالدار قریش و اعشیبنقیس وجود دارد که از اسباب انتقال فرهنگ ایرانی به حجاز بود.
از ارتباط برخی عربها با مرکز علمی جندی شاپور در خوزستان نیز گزارشی در دست است که نضر بن حارث بن کلده از بنیعبدالدار از آن جمله است. همو بود که در مکه، افسانهها و داستانهای کهن ایرانی، همانند رستم و افراسیاب را برای انحراف فکر قریش از قرآن بازگو میکرد.
افزون بر آنچه گفته شد، ساسانیان در برخی مناطق شبه جزیره عربی، مانند سواحل جنوب خلیج فارس که شامل بحرین بزرگ (بحرین تاریخی) و عمان بود، نفوذ سیاسی فراوانی داشتند. این مناطق، در دورهای، بخشی از قلمرو دولت ساسانیان را تشکیل میدادند و مرزبان ایرانی بر آنجاها گماشته میشد. اداره یمن نیز از چند سده پیش از اسلام (زمان خسرو انوشیروان ۵۳۱-۵۷۹م) تا پس از رحلت رسول الله در اختیار ایرانیان بود.
حفظ امنیت راههای بازرگانان ایرانی، مانند راهی که عمان را به یمن متصل میکرد و از داخل شبه جزیره میگذشت، ایجاب میکرد تا حاکمان ساسانی، به قبایل ساکن در مسیر، توجه و مناسباتی را با آنان برقرار کنند.
حضور و نفوذ ایرانیان در جزیره العرب موجب رواج ادیان ایرانی در بخشهایی از آن، مانند یمن، بحرین و برخی قبایل ساکن در مرزهای ایران، مانند بنیتمیم شده بود.
ایرانیان و بندر جده
بنابر برخی گزارشها، بندر جده را که در سواحل دریای سرخ و نزدیک مکه قرار دارد، ایرانیان ساختهاند. البته زمان دقیق آن در منابع گزارش نشده، اما اخباری از آن حکایت دارد که ایرانیان، از زمانهای بسیار دور، در این بندر حضور داشتند. علت ساخت جده را از میان رفتن بندر سیراف (در جنوب ایران) و کوچ بازرگانان ایرانی به جده دانستهاند
گزارش ابن المجاور در این باره چنین است: هنگامی که سیراف از رونق افتاده و ویران شد، مردم آنجا آن بندر را ترک کردند و به بندرهای دیگر در ساحل دریا رفتند و از آن جمله، عده ای هم به جده آمدند و در آنجا سکونت گزیدند و برای استحکام آنجا، دورتادور شهر را بارویی از سنگ و گچ ساختند و عرض این بارو را ده وجب گرفتند و در پشت این بارو و پیوسته به آن، دیوار دیگری ساختند با سنگ تراشیده، کاشور و گچ و عرض این دیوار را هم پنج وجب گرفتند و بدین ترتیب، عرض هر دو دیوار که به هم چسبیده بودند، روی هم پانزده وجب شد.
بر این بارو، چهار دروازه هم تعبیه کردند و دورتادور این بارو را خندق عظیمی کندند با ژرفا و پهنای زیاد که حفاظ شهر باشد؛ زیرا آب دریا پیوسته در این خندق جریان داشت و لبریز آن، دوباره به دریا برمیگشت و بدین سان، جده به صورت جزیرهای درآمده بود که در وسط آب دریا قرار داشت و وقتی که ایرانیان این شهر را بدینسان، در نهایت استحکام ساخته و از گزند مهاجمان مصون و محفوظ داشتند، برای اینکه شهر دچار کمآبی نشود (و از این راه، خللی در حفاظ آن راه نیابد)، در داخل شهر، تعداد ۵۶۸ و در خارج شهر هم به همین تعداد، آبانبار ساختند.
درباره ارتباط آبادانی جده با بازرگانانی که از بندر سیراف، آنجا رفتهاند، به جز آنچه در «تاریخ المستبصر» آمده است، در مآخذ قدیمیتر از آن هم اشاراتی هست. از نوشته ابوزید که گفتهاند خود از بازرگانان سیراف بود و در قرن سوم هجری میزیست، نقل شده است که بازرگانان سیرافی تا جده در دریای احمر و سواحل زنگبار در سواحل شرقی افریقا هم رفت وآمد داشتهاند. گفتنی است در بعضی دورهها، بندر سیراف، بر اثر عواملی طبیعی یا انسانی دچار ویرانی یا ناامنی شد و عدهای از بازرگانان آنجا به جده رفتند و آنجا را مرکز تجارت خود قرار دادند و موجب رونق تجارت و آبادی آنجا شدند. این سخن به آن معنا نیست که رابطه بازرگانان سیرافی با جده، تنها به همین دورههای بحرانی محدود میشد و در ایام عادی، چنین روابطی وجود نداشته؛ زیرا همین امر، دلیل بر این است که پیش از این دورههای بحرانی هم جده برای بازرگانان ایرانی جایی شناخته شده بوده است. یکی از محققان نیز درباره بنای جده چنین نوشته است:
یکی دیگر از بندرهای معروف و آباد سواحل عربستان که بازرگانان و دریانوردان ایرانی در آبادی و رونق آنجا سهم زیادی داشتهاند و اخبار و آثاری از فعالیتهای آنان، از پیش از اسلام تا دورههای اسلامی، در نوشتههای مورخان و جغرافینویسان عربی و اسلامی بر جای مانده، بندر جده است در سواحل غربی شبه جزیره عربستان و کناره دریای سرخ که از دورانهای قدیم، بندر تجارتی مکه که خود، مهمترین مرکز تجارتی عربستان شمالی به شمار میرفته است، بوده و امروز هم با همین نام، مهمترین بندر حجاز و دولت عربستان سعودی است.
در «تاریخ مدینه جده» آمده است که ایرانیان پیش از اسلام، این بندر را ساخته و آباد کرده بودند و از آن، به عنوان یک مرکز بازرگانی دریایی و دادوستد کالا برای مکه استفاده میکردند که آن هم یک مرکز مهم بازرگانی و مبادله کالا در بخش غربی شبه جزیره عربستان شده بود. در این کتاب آمده است که وصف «ابنمجاور» از کیفیت بنای این شهر، درست منطبق با اطلاعاتی است که ما از فنون جنگی ایرانیان داریم؛ زیرا کندن خندقهایی با پهنا و ژرفای زیاد به دور شهرها برای دفاع از آنها در مقابل حمله دشمنان، از قدیم، جزو فنون جنگی ایرانیان بود و اعراب آن را نمیشناختند؛ به همین علت، در جنگ خندق، سلمان فارسی به پیامبر اکرم پیشنهاد کرد که برای دفاع از مدینه، به دور شهر (یا دستکم آن قسمت که مورد هجوم اهل مکه بود) خندق بکنند که ایشان آن را پذیرفت. هنگامی که عدهای از سپاهیان قریش همچنان با شتاب به سوی شهر میتاختند، اسبهایشان در کنار خندق متوقف شدند و از آنچه دیدند، به وحشت افتادند و گفتند: «بهخدا سوگند که این حیلهای است که هرگز اعراب آن را نمیشناختند».
از برخی گزارشها چنین برمیآید که زمان بنای جده به دوران خسرو انوشیروان ساسانی میرسد. وی پس از پیروزی بر روم، از بابالمندب گذشت و به سمت شمال پیش رفت و محل جده را برای تأسیس یک مرکز بازرگانی ایران برگزید یا هیئتی که او برای این کار به دریای سرخ روانه کرده بود، این محل را انتخاب کرد.
این بندر در تاریخ طولانی خود، دورههای چندی از آبادانی و ویرانی به خود دیده است. ایرانیان دوبار بندر جده را ساختند. یک بار در دورانی خیلی قدیمتر از دوران انوشیروان، به وسیله بازرگانانی که از سیراف آمده بودند و بار دوم در زمان انوشیروان. انصاری گفته ابوعبدالله محمد بن عبدالمنعم بن عبدالنور حمیری را در کتاب «الروضالمعطار فی اخبار الاقطار» نیز مؤید این قول دانسته و نوشته است: جده از بناهای ایرانیان است. باروهای آن را به استوارترین شکلی آنها ساختند و همچنین خانهها و منزلهای آنجا را، به طوری که استوارتر از آن نباشد. پادشاهان ایران و بازرگانان، از هرگوشه دنیا به آنجا روی میآوردند؛ زیرا آنجا لنگرگاه کشتیهایی بود که از هند و عدن و یمن و عیذاب و قلزم و سایر جاها بدانجا میآمدند.
صاحب «تاریخ مدینه جده» این گفته حمیری را با آنچه درباره علاقه پادشاهان ایران به ایجاد مرکزی برای بازرگانی جهانی نقل کردهاند، سنجیده و برای مثال، علاقه و اهتمام دارا، پادشاه ایران (مراد، داریوش هخامنشی است) را به امر بازرگانی دریایی ذکر کرده است. او به برخی از یونانیان دستور داد در بندرهای اقیانوس هند و دریای سرخ گردش کنند و اطلاعاتی از آنجاها به دست آورند. همین علاقه و اهتمام سبب شد دارا یکی از افتخارات خود را چنین بشمارد که توانست با ایجاد آبراهی، کشتیها را از مصر تا ایران بیاورد؛ اقدامی که بیشک، یکی از بزرگترین کارها در تاریخ بازرگانی جهانی به شمار میرود.
در اینجا شاید بیمورد نباشد بدانید بیشتر تاریخنگاران یا جغرافینویسانی که درباره سکونت ایرانیان در جده سخن گفتهاند، به بناهای باشکوهی اشاره نمودهاند که آنان از سنگ در آنجا ساختهاند. این اشاره بدان جهت است که در این نواحی، به کار بردن سنگهای تراشیده شده در ساختن خانه یا دیوار ناشناخته بود و به همین دلیل، این گونه بناها چشمگیر بود و تازگی داشت.
چنین خصوصیتی در ساخت بنا در شرق آفریقا در زنگبار و بندر کیلوا نیز مشاهده میشود که ایرانیان در آنجا میزیستند. درباره آثار بازمانده از بندر کیلوا در شرق افریقا در آثار برخی تاریخنگاران آمده است: مظاهر تمدن و فرهنگ ایرانی با تمام وضوح نزد آنان آشکار بود و سبک معماری و خانهسازی با سنگ را ایرانیان در آنجا متداول کردند.... ایرانیان در ساختن خانههای خود از سنگهایی استفاده میکردند که به اندازههای مساوی میتراشیدند و آنها را به وسیله سیمان به روی یکدیگر قرار میدادند. بنابراین، میتوان گفت خانهسازی به وسیله سنگ، برای نخستینبار، به وسیله ایرانیان در شرق افریقا متداول گشت.
علاقهمندان برای مطالعه این کتاب و آشنایی با تاریخچه حضور ایرانیان در عربستان میتوانند به اینجا مراجعه کنند.