۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۰۶
چرا الگو داشتن مهم است؟
تأثیر
الگو روی ذهن مردم خیلی بالاست؛ همه انسانها احتیاج دارند به اینکه در
رفتارهای معمولی خود یک شاخص و یک الگو در مقابل چشمشان باشد. به همین
دلیل زن مسلمان اگر بخواهد موازین اخلاقی و عاطفی و انسانی، موضوع جنسیّت
زنبودن -که محور خانواده است- و موضوع آرمانگرایی را باهم ملاحظه کند و
همه اینها را با دیدگاه اسلامی مورد توجه قرار دهد، احتیاج به یک الگو و
نمونه مجسم و شاخص دارد که به او نگاه کند و در مجموع رفتارها، خود را با
او تطبیق دهد و به او نزدیک کند(۱). لذا اگر جامعه اسلامی بتواند زنان خود
را با الگوی زنانِ بزرگ و با عظمت، که میتوانند دنیا و تاریخی را
تحتتأثیر خود قرار دهند تربیت کند، آنوقت زن به مقام شامخ حقیقی خود نائل
آمده است(۲).
کسی که بشریّت نیاز دارد او را بشناسد
امروز جامعه زن در خلأ به سر میبرد؛ گمراهان تاریخ دست او را گرفتهاند و حرفهای تمجیدآمیزی هم برای فریب او میزنند. امروز که روز یک تلاقی بزرگ میان فرهنگ اسلامی و فرهنگ منحطّ غربی در همه مسائل از جمله در مسائل مهم زن در جامعه و در زندگی است، احتیاج داریم که بیشتر راجع به چهره فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) که زن نمونه است بحث کنیم. البته ما سالها درباره فضایل معنوی و خصلتهای انسانی حضرت فاطمه سلام الله علیها صحبت کردهایم اما به این نکته که الگوی مجسمه از زن امروز را نشان دهیم و به ابعاد سازنده شخصیت انسانی که بتواند دنیا را اداره کند کمتر توجه داشتهایم و امروز باید این خلأ را جبران کنیم(۳).
درباره
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) حرفهای زیادی است که شرح همه آنها از عهدهی
حتی یک کتاب خارج است؛ اما از دستهای غرضورز و آلوده که بگذریم، بسیاری
هم هستند که هنوز به درستی مطّلع نیستند که اسلام دربارهی زن چه شأن
والایی را در نظر گرفته است؛ ما برای اینکه این مطلب را به جهان نشان دهیم و
فرهنگ مترقی و پیشرفته اسلام را در این زمینه تشویق کنیم، بهترین کار
ترسیم چهره زنان برجسته اسلام است؛ چون شخصیت و زندگی آنها خود
نشاندهنده تفکر اسلام درباره زن است؛ لذا وقتی تاریخ بشریت را مرور
میکنیم، میبینیم که در میان تمام زنان برجسته عالم، فاطمه زهرا
(سلاماللهعلیها) دختر پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) است که بیش از
همه میدرخشد(۴).
اسطورهای در قامتِ بشر خاکی
در مقام تنزّل وجودی آنجایی که عظمتهای ملکوتی به واقعیتهای جسم و مُلک میپیوندد و این قالبهای بشری حامل آن معنویتها و روحها میشود، آن وقت هر حرکت و هر اشاره و سخنی از زبان آنها برای ماها که عقب هستیم یک سرمشق نورانی می شود؛ بنابراین کافی نیست که ما بدانیم فاطمه (سلاماللهعلیها) در چه اوجی و با چه عظمتی در این عالم بوده و در عالم معنا و ملکوت خواهد بود؛ بلکه آن مقداری که درک میکنیم و میفهمیم، باید برای ما سرمشق حرکت و عمل باشد(۵).
زیرا ائمه اطهار (علیهمالسلام)
که بدون تردید رتبه و مقامشان از ملک مقرّب الهی بالاتر است، جوری زندگی
نکردند و حرف نزدند و مشی نکردند که از دسترس ما دور باشند؛ بلکه به
فرمودهی مرحوم علامه طباطبایی(ره) مثل آن کسی است که در روی قلهی کوه
ایستاده است و میگوید بیاید اینجا؛ و به سمت اوج فرا میخواند. اینان مثل
برجستگان دروغین دنیای مادی و دارای معنویت های قلابی نیستند که بروند توی
برج عاج در اتاق شیشهای بنشینند و کسی به اینها دسترسی نداشته باشد؛خیر،
میگویند بیایید که راه همین است؛ البته بله، ما نمیتوانیم کاملاً مثل
آنها حرکت کنیم و طاقت آن را نداریم، اما میتوانیم آن راهی را که آنها
رفتند مسیر زندگیمان قرار دهیم و در این جهت حرکت کنیم(۶).
مقدسترین، پرجاذبهترین و جامعترین الگوی زنانۀ تاریخ
در میان اهلبیت عصمت (علیهمالسلام) دختر رسول الله در عمر کوتاه خود اثر بزرگی به جا گذاشت. ایشان بزرگترین زن تاریخ است. تمام زنان تاریخ به منزلت ایشان نمیرسند(۷). شخصیت زهرایاطهر (سلاماللهعلیها) میتواند بهعنوان پرجاذبهترین نمونه در دیدگاه همه زنان مخصوصاً زنان مسلمان قرار گیرد. ایشان زیباترین، متعالیترین و مقدسترین الگو برای زنان مسلمان بلکه همه زنان جهان است(۸).
لذاست که میبینیم در زندگی معمولی حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) یک نکته مهم وجود دارد: جمع بین ابعاد گوناگون حیات فردی و اجتماعی که یک زن مسلمانِ مطلوب و ایدهآل باید در زندگیاش داسته باشد؛ یعنی وظایف یک زن در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف، وظایف یک انسان مجاهد غیورِ خستگیناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت رسولاکرم(ص) –که به مسجد میآید و سخنرانی و موضعگیری و دفاع میکند و حرف میزند- که یک جهادگر به تماممعنا و خستگیناپذیر و محنتناپذیر و سختیتحملکن است از طرف دیگر. همچنین از جهت سوم او یک عابد و بهپادارندهی نماز در شبهای تار و قیامکنندهی لله و خاضع و خاشع برای پروردگار در محراب عبادت است؛ این زن جوان مانند اولیای کهن الهی با خدا رازونیاز و عبادت میکند. این سه بُعد را با هم جمعکردن، نقطهی درخشان زندگی ایشان است(۹). پس این دختر بزرگوار رسولخدا(ص) به عنوان یک الگوی کامل و جامع، معرفت و دانش و عبادت و زهد و خانهداری و جهاد و شهادت و تمام امتیازات و خصوصیات یک انسان والا و معصوم را با خود دارد(۱۰) و نمونهی یک انسان است که ظرف ملکوتی وجود انسان در ایشان متجلی است(۱۱).
و شما هیچ
شخصیت دیگری را نمی توانید پیدا کنید که مجسمکنندهی هویت حقیقی و
همهجانبهی یک مسلمان باشد آنچنانکه حضرت فاطمهزهرا (سلاماللهعلیها)
بوده است. البته زنان برجستهی دیگری را میتوانیم پیدا کنیم اما نه از جهت
اوج عظمت و برجستگی به پای زهرا سلاماللهعلیها میرسند و نه از جهت
همهجانبهبودنِ زندگی آنها با حضور در تمام ابعاد زندگی(۱۲). بنابراین
متفکرین و گویندگان مذهبی و دانشمندان باید با بیان و قلم خود ابعاد وجودی و
شخصیت این بزرگ بانوی آفرینش را هرچه بهتر و بیشتر ترسیم و تبیین
کنند(۱۳).
«روز زن» بهمثابه یک مسئولیّت
اکنون مشخص میشود که وقتی که روز ولادت زهرا (سلاماللهعلیها) را «روز زن» اعلام میکنیم، معنایش این است که ارزشهای انسانی زن و هدف والای زندگی زن آن قلهای است که زهرا (سلاماللهعلیها) بر فراز آن قرار گرفته است. یعنی ما زن را دارای آن ارزشها و استعدادها درخشندگیها و زیباییها میدانیم که اگر از مرحلهی استعداد به فعلیت برسد، شبیه فاطمه (سلاماللهعلیها) خواهد شد(۱۴). لذاست که امام (رضواناللهعلیه) در یک بیانیه خطاب به زنها میفرمودند اینکه شما قبول کردید روز ولادت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) روز زن باشد این برای شما مسئولیت و تکلیف به وجود میآورد؛ این یک حرکت نمادین و یک کار سمبولیک است؛ معنایش این است که زن باید در این مسیر حرکت کند و عظمت و جلالت و علوّ مقام و مقدار برای زنان در این راه است.
منبع:فارس