۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۳ : ۲۱
حقیقت این است که این جور مواقع راهپیماییها، تظاهرات، صدور بیانیه، تجمعهای مردمی و ... همه و همه نشاندهنده غیرت دینی مردم ماست. آنهایی هم که با این رفتارها کاری ندارند، شعور نشسته در پشت این شعارها را درک نمیکنند.
در گفتگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد فقهی، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس مسائل دینی به بررسی آسیبها و زمینههای بیغیرت بودن عدهای در برابر رخدادهای علیه دین پرداخته ایم. این پزوهشگر دینی تاکید کرده است: «عرق برادری و غیرت دینی است که ایمان آدمها را محک میزند و مشخص میکند چه کسی در ایمانش محکم است و چه کسی میلرزد. درواقع خودخواهی و خودبینی صفت اهل ایمان نیست. چون کسی که تنها خودش و منافع زندگی خودش را در نظر میگیرد، نمیتواند ادعای ایمان داشته باشد. چراکه یکی از ارکان زندگی دینی، تلاش برای وحدت اسلامی است.»
اسلام، بیغیرتها را نمیخواهد
*جایگاه غیرت و دفاع از مظلوم در دین اسلام کجاست؟ درواقع میخواهیم بدانیم آیا کمک به انسانهای دیگر ربطی به دین و اعتقادات آنها دارد و یا وظیفه داریم در برابر همه مردم مسئولیتپذیر باشیم و از همه مظلومان دنیا، فارغ از اعتقاد و دین آنها، حمایت کنیم؟
برای پاسخ به این پرسش خوب است به یک روایت درباره حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام اشاره کنیم. مسلمانها در مسجد نشسته بودند و امام علی علیهالسلام برایشان سخن میگفت. همان موقع بود که خبر آوردند: «چند نفر در فلان سرزمین به خانواده یهودی مذهبی حمله کردند و خلخال را از پای زن یهودی دزدیدند و رفتند.» امام با شنیدن این سخن بلند شد و طوری که همه مسلمانهای حاضر در مسجد بشنوند، فرمود: «اگر مسلمان از این داغ بمیرد، رواست».
پای ایمان و اعتقاد که به میان میآید دیگر نمیتوانیم و نباید که ساکت بنشینیم. جمعی به خانه مسلمان چند خیابان آنطرفتر حمله کنند و تمام دار و دارشان را به غارت ببرند. غیرت دینی در چنین شرایطی به هیچ مؤمنی اجازه نمیدهد ساکت بنشیند و به فکر امرار معاش خودش و خانوادهاش باشد.
*گاهی ممکن است میان دو کشور اسلامی نزاع، اختلاف و حتی جنگ روی بدهد. اگر در زمان صلح، یکی از این کشورها در معرض حمله قرار گرفت، وظیفه مردم کشور دیگر که سابقاً با او جنگ داشته، چیست؟ آیا اسلام در این مورد نظر صریح و روشنی دارد؟
این نکته ظریفی است که باید به درستی مورد تحلیل قرار بگیرد تا شائبه و شبهه برای مردم ایجاد نکند. میدانیم که در میان کشورهای اسلامی هم ممکن است که بعضی اختلافات پیش بیاید، همان طور که بین هر دو انسان مو من هم ایجاد اختلاف نظر امری طبیعی است. اما این دلیل نمیشود که وقتی کافران به یک کشور اسلامی حمله کردند و به جان مسلمانها افتادند، بقیه مردم دنیا ساکت بنشینند و تماشا کنند.
بیغیرت بودن در چنین مواقعی مثل این است که کافری به خانه و کاشانه خود آدم حمله کند و او به جای کمک به خانوادهاش، فقط فکر آرامش و آسایش خودش باشد! چون مسلمانها در هر کجای این عالم که باشند با هم برادر دینی هستند و وقتی جان و مال و ناموس مسلمانی به خطر میافتد، خون را در رگ بقیه مؤمنین به جوش میآورد تا از او دفاع کنند.
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزند
*عدهای تعصب را با غیرت دینی اشتباه میگیرند و تفسیر و تعبیر درستی از این اصطلاحات ندارند. چه تفاوتی میان تعصب و غیرت دینی وجود دارد؟
در این مورد خوب است به بیانی از آیتالله جوادی آملی اشاره کنم که تأکید کردهاند غیرت دینی کشور را حفظ کرده است. این غیرت دینی بوده که تاکنون کشور ما را حفظ کرده است، ما به تعصب قائل نیستیم، اما غیرت دینی موجب پیشرفت میشود. چون غیرت بعد مثبتی دارد که در جهت رشد و ارتقا حرکت میکند، در حالی که تعصب بار منفی دارد. بنابراین نمیتوان این دو مقوله را با یکدیگر جابه جا کرد.
مقام معظم رهبری نیز بارها بر موضوع غیرت دینی تأکید کرده و فرمودهاند: ملتهای مسلمان نمیتوانند اشغال روستاها و خاک لبنان و تعرض مستمر رژیم صهیونیستی را به فضای این کشور اسلامی نادیده بگیرند. در شرایطی که صهیونیستها از حمایت بدون قید و شرط استکبار جهانی برخوردار هستند ما نمیتوانیم در برابر بیرون رانده شدن فلسطینیهای مظلوم از خانه و مرزهای زادگاه خود بیتفاوت بمانیم.
*مثالی زده میشود مبنی بر اینکه بیغیرتها مثل بید میمانند. همان طور که بید با ورزش باد ملایمی تکان میخورد و ساقه لرزانش نمیتواند روی ریشههای در خاک فرورفتهاش بایستد، کسانی که نسبت به رخدادهای دینی بیتعصب هستند هم روی ایمانشان میلرزند. چنین مثالی صحیح است؟
بله. چون همین عرق برادری و غیرت دینی است که ایمان آدمها را محک میزند و مشخص میکند چه کسی در ایمانش محکم است و چه کسی میلرزد. درواقع خودخواهی و خودبینی صفت اهل ایمان نیست. چون کسی که تنها خودش و منافع زندگی خودش را در نظر میگیرد، نمیتواند ادعای ایمان داشته باشد. چراکه یکی از ارکان زندگی دینی، تلاش برای وحدت اسلامی است. پس اگر مردم جامعهای صدای مسلمان مظلوم و ستمدیدهای را شنود و به کمک او نروند، نمیتوانیم به آن جامعه صفت اسلامی را اطلاق کنیم.
* در همین مورد، گفته شده که سست شدن ایمانها و افزایش بیتفاوتی در برابر اتفاقات دینی در دنیا، یکی از نشانههای دوره آخرالزمان است.
درست است. رونق گرفتن بازار خودپسندی و کاهش دستگیری مردم از مسلمانهای درگیر بحران در دنیا نشانهای است که در روایتهای بسیاری به دوران آخرالزمان نسبت داده شده است.
در چنین روزهایی است که راه نجات را باید در تلاش برای افزایش بصیرت دینی نسبت به ماجراهای مذهبی در دنیا پیدا کرد. چون کسی که نسبت به دین خودش بصیرت کافی ندارد و فقط به دلیل مسلمان بودن پدر و مادرش، خود را مسلمان مینامند نمیتواند در آزمایشهای بزرگ الهی در این دنیا سربلند بیرون بیاید و بحرانهایی که درباره مذهبهای گوناگون ایجاد میشود، او را از ایمان موروثیاش دور خواهد کرد.
سرسپردههای هوای نفس
*خصلت بارزی افراد بیتعصب در برابر رخدادهای دینی چیست؟ چه ویژگی و خصوصیت اخلاقی در وجود آنها باعث این اندازه از بیتفاوتی میشود؟
یکی از خصوصیات آدمهای بیتعصب در برابر رخدادهای دینی، این است که آنها به جای اینکه بنده خالق خود باشند، بندگی هوای نفس شان را میکنند. به عبارت دیگر هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند و از آنجایی که آرامش و امنیت خودشان بر هر چیز دیگری در دنیا برایشان تقدم دارد، پس نه برای هم وطن خودشان دل میسوزانند و نه برای غیر.
این صفت یکی از مهمترین خصلتهای آدمهای بیتعصب دینی محسوب میشود. چون هوای نفس به آسانی برای آدمها دام پهن میکند تا هر کسی را که ذرهای از ایمان دور افتاد، در خودش گرفتار کند. آدمی هم که گرفتار هوای نفس خود شود دیگر نمیتواند خوب را از بد و حق را از ناحق تشخیص بدهد و درنتیجه هوای نفسش را حق میداند. در چنین شرایطی است که اگر جنگ میان حق و باطل هم اتفاق بیفتد، چنین فردی به باطل گرایش پیدا میکند. چون در اثر پیروی از هوای نفس دیگر عزت و غیرتی در برابر دین و حق برایش باقی نمیماند که در مواقع بحرانی به فریادش برسد.
دنیای هرکی هرکی را دوست دارند
اگر قرار باشد هر کسی به خواستههای ناحق خودش بخواهد به هر ضرب و زوری برسد که آجر روی آجر بند نمیشود و دنیا به هرج و مرج میافتد. باید کسانی باشند که جلوی آن عده بایستند و نگذارند دنیا را به تباهی و نابودی بکشانند.
در این میان کسانی که در برابر ماجراهای بزرگ دینی مانند حمله کافران به مسلمانان هم ساکت مینشینند و کار و زندگی خودشان را ادامه میدهند، درواقع دنیای بیقانون و هرج و مرج را میپسندند.
* در این شرایط افرادی که در قبال رخدادهای دینی و ظلم به مردم احساس مسئولیت میکنند، چه کاری باید انجام دهند؟
در این میان طبیعی است وقتی اختلافی بین عدهای میافتد و به آشوب میکشد و طرف مقابل حرف ناحق میزند و بالاخره به کشوری حمله میکند یا حرف زور میگوید ، نباید طرفداران حق و راستی بایستند تا او بزند و هر آنچه دارند را ببرد و مرد و زن و بچه را به خاک و خون بکشد که شاید روزی پشیمان شود.
اگر کافری در برابر مو من مظلومی آشوبی به پا کرد ، همه مسلمانهای دنیا باید وحدت داشته باشند و با او مقابله کنند تا این فتنه را بخوابانند . باید جلوی ظالم ایستاد تا نتواند هر آنچه که خواست انجام دهد.
در حالی که اگر هر کسی سر به لاک خودش داشته باشد و در برابر تحریمها، تهدیدها، حملهها و آزارهای کافران نسبت به جمع مظلومی بیتفاوت باشد، دنیا را هرج و مرج فرا میگیرد و دیگر نمیتوان روی امید و آرزوهای انسان برای داشتن آینده بهتر حسابی باز کرد.
ایمانهای پوشالی دارند
*به هر حال دین چیزی جز مجموعهای از تعهدها نیست. تعهد به خدا، به آدمهای دور و بر، به دنیایی که در آن زندگی میکنیم و به همه چیزها. کسی که بخواهد آدم دینداری باشد ناچار است که آدم غیرتمندی هم باشد و در برابر ماجراهایی که موجب هتک حرمت مسلمانها میشود و یا جریانهای ضد اسلامی، واکنش نشان بدهد.
همین طور است. نداشتن تعصب در برابر اتفاقاتی که در کشورهای مسلماننشین میافتد در حقیقت به معنی نداشتن ایمان است. چون کسی که دیندارد، باید در حفظ حرمت دین و اعتقادات خودش تلاش کند و اگر غیرتی در این باره نداشته باشد، نمیتواند ادعای ایمان کند.
چون تعصب دینی از آن ابزارهایی است که در بسیاری از مواقع به کار انسان میآید و نمیشود بدون آن خود را جزء دیندارها دانست. به عبارت دیگر، غیرت دینی داشتن نشانه دیندار بودن است یا نشانه این است که انسان استعداد و توانایی این را دارد که دیندار باشد.
تمرین غیرت داشتن
* برخی افراد تمایل به حضور در فعالیتهای اجتماعی و کمک به همنوعان دارند، اما به نظر میرسد با این کار مأنوس نیستند. راهکار این نوع افراد چیست؟
اگر یک نفر از شما آدرسی را پرسید که شما درست میدانستید کجاست، تا بنده خدا گم و گور نشده راه را به او نشان بدهید. اگر کسی از شما آدرسی را نپرسید، اما شما به وضوح دیدید که طرف دارد راهی صد در صد اشتباه را میرود و هر چه بیشتر ادامه بدهد بیشتر در خطر میافتد، باز هم تا بنده خدا ناکار نشده، نجاتش بدهید. رعایت این نکته راهی برای تمرین تعصب داشتن درباره مسلمانان به حساب میآید.
درواقع اگر کسی بدون درخواست برادر ایمانیاش دغدغه آرامش و امنیت او را داشته باشد، میتواند امیدوار باشد که در ماجراهای بزرگ دینی و بحرانهای جهانی غیور است. در حالی که کسی که اهمیتی به امنیت داشتن یا نداشتن همسایهاش نمیدهد، نمیتواند در مواقع به خطر افتادن جان و مال کشور همسایهاش حرکت مثبتی از خودش نشان دهد.
رعایت کردن موارد اخلاقی در زندگیهای شخصی زمینهساز غیرتمندی و غیرت ورزی در بحرانهای جهانی خواهد شد و مردم را از منجلاب بیتعصبی نجات میدهد.
نمایش غیرت دینی نیاز به کسب اجازه ندارد
* گاهی پیش میآید که در یک خانواده، خانمی قصد دارد در راهپیماییهایی که نمایش غیرت دینی است شرکت کند، اما همسر او با این کار موافق نیست. در این مورد آیا شوهر میتواند مانع از حضور همسرش در این نوع فعالیتهای دینی شود؟
پاسخ این پرسش را باید در میان احکام دینی و استفتائات مراجع تقلید جستجو کرد. نمونه آن حکم آیتالله مکارم شیرازی است که تصریح کردهاند نمایش غیرت دینی نیاز به کسب اجازه ندارد.
آیتالله مکارم شیرازی شرکت در راهپیماییهای استعمارستیز مانند روز قدس را واجب شرعی اعلام کرده و میگویند: «شرکت در راهپیمایی این روز نتایج بسیار مهمی برای جهان اسلام دارد و هر راهپیمایی که با قوت انجام شود، استکبار را یک قدم به عقب خواهد راند.» و تأکید میکنند: «وقتی خانمی از ما سؤال میکند که همسرم راضی به شرکت من در این راهپیمایی نیست، به او میگوییم شرکت کنید چراکه همسر نمیتواند مانع از این واجب بزرگ اسلامی و این مبارزه مؤثر شود.»
منبع:تسنیم