آنچه در ادامه می آید بخشی از بیانات آیت الله روح الله قرهی در اولین جلسه اخلاق سال جدید - سیصد و چهل و دومین جلسه درس اخلاق – با موضوع خطورات و مراقبه در مهدیه القائم المنتظر است.
ماه رجب المرجّب، آغاز زندگی حسنه است
از کجا شروع کنیم؟ چون چند روز به ماه رجب المرجّب مانده، یک جمله بگویم تا آماده شویم و به اصل بحثمان برویم. گرچه از اصل بحثمان که خطورات بود، فقط یک روایت میگویم و نمیرسیم که بیشتر از این بیان کنیم.
راهش، تطهیر در رجب است. سبک زندگی که بیان کردیم از اخلاق شروع میشود، ماه رجب المرجّب شروع آن است. میگویند: رجب، نهری از انهار بهشت است. چون در ماه رجب، انسان خودش را از گناهان شستشو میدهد. بیاییم در ماه رجب درست شویم و از گناهان شستشو کنیم، از کینه، عداوت، دشمنی، بدی، بداخلاقی و ... دور شویم. جوانان عزیز! اگر کسی موفّق به شستشوی گناهان در ماه رجب المرجّب شد، خداوند در ماه شعبان المعظّم به او توفیق میدهد لباس تقوا را بپوشد، برای این که میخواهد به یک مهمانی برود، «دعیتم فیه إلی ضیافة اللّه» و آن هم ضیافت ماه مبارک رمضان!
بارها بیان کردم که اولیاء خدا تا قبل از ماه رجب المرجّب برای طول عمرشان دعا نمیکردند، امّا همین که میدیدند در ماه رجب المرجّب ورود پیدا کردند، میگفتند: خدا! حالا که ما را تا ماه رجب المرجّب زندگی نگاه داشتی، به ما عمر بده تا ماه مبارک رمضان را هم درک کنیم و ببینیم.
ماه مبارک رمضانی که نفس نفس زدن در آن، تسبیح میشود «و أنفاسکم فیه تسبیح». ماه مبارک رمضانی که بخوابی هم - که حالا توضیح آن را در مورد اولیاء بیان کردم - عبادت محسوب میشود، «نومکم فیه عبادة». ماه مبارک رمضانی که شبی به نام لیلة القدر دارد که بیان شده: «لیلة القدر خیر من ألف شهر». یعنی یک شب قدر در ماه مبارک، از هزار ماه که انسان شب و روز و هر لحظهاش را به عبادت بپردازد، آن هم عبادت خالصانه، بهتر است. یعنی در یک شب از ماه مبارک، بیش از هشتاد سال عبادت را برای من و شما مینویسند. ماه مبارک رمضان چنین شبی دارد.
حالا اگر کسی میخواهد به این ماه مبارک ورود پیدا کند، راهش، شستشو در رجب المرجّب است. مانند این است که شما را به یک مهمانی دعوت کردند. شما اوّل میروید خودتان را میشویید و با بدنی که مثلاً روغنکاری کردید و ... به مهمانی نمیروید. لذا اوّل به حمام میروید، لباس نو میپوشید و بعد به مجلس مهمانی میروید. خدا شما را به یک مهمانی ویژه دعوت کرده است، «دعیتم فیه إلی ضیافة اللّه».
ماه مبارک رمضان، ضیافت ویژه است. ما هم دعوت به این ضیافت ویژه هستیم که برای ورود به آن باید ماه رجب المرجّب را دریابیم. لذا سه مطلب را حتماً در این ماه رجب المرجّب دقّت کنید - وجود مقدّس باقرالعلوم، امام محمّدباقر صلوات اللّه و سلامه عليه، نکاتی را بیان فرمودند که إنشاءالله به فضل الهی در هفته آینده بیان خواهم کرد -
کارهای واجبی که در رجب باید انجام داد
در ماه رجب المرجّب باید ولایتتان بیشتر باشد که حالا بیان خواهم کرد که چطوری باید این کار را کرد.
در ماه رجب المرجّب اگر روزههای قضایی دارید، حتماً قضا کنید که هم ثواب روزههای ماه رجب المرجّب را میبرید و هم روزههای قضایتان را جبران میکنید.
اگر دل پدر و مادر را شکستی، سریع جبران کن. چون اگر ماه رجب المرجّب را از دست بدهی، بدان که شاید در شعبان المعظّم هم توفیق پیدا نکنی، که در این صورت یقین بدان که در ماه مبارک رمضان وارد نشدی. البته به صورت ظاهر در ماه مبارک میرویم و روزه هم میگیریم، امّا در آن ضیافت حقیقی ورود نیافتیم.
پس این مطالب را جدّی بگیریم تا زندگیمان، حسنه شود. ماه رجب المرجّب، آغاز زندگی حسنه و دور شدن از زندگی بد و پلشتیها و زشتیهاست.
اگر اخلاقی باشیم تغییرات شگرفی خواهیم کرد
پس اخلاق خیلی مهم است. تصمیم بگیریم امسال را برای خودمان سال اخلاقی قرار بدهیم. همانطور که امام المسلمین، حضرت امام خامنهای ادام اللّه ظلّه علی رؤوس المسلمین، سالها را نامگذاری میکنند و مثلاً امسال را سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نامیدند، حالا ما هم برای خودمان، هر سال و به خصوص امسال را جدّی تصمیم بگیریم و به نام سال متخلّق شدن به اخلاق الهی قرار دهیم و خودمان را به آن، مقیّد بدانیم. عمل کنیم و اقدام کنیم به این که إنشاءالله متخلّق شویم.
اگر اینطور شود، چه میشود؟! آنوقت است که تازه معنای انسانیّت را میفهمیم. لذّت میبریم. تازه میفهمیم تا حالا شبه انسان بودیم و فقط اسم انسان را داشتیم.
بگوییم: از امسال که حالا فروردین هست و به خصوص این که داریم به رجب المرجّب هم نزدیک میشویم، دیگر میخواهم متخلّق شوم. خدایا! من میخواهم عهد ببندم که اخلاقی شوم. ولو با بداخلاقان برخورد کردم، من، اخلاقی باشم. چقدر عالی میشود انسان اینطور شود! خیلی عجیب است! خدا گواه است غوغا و محشر میشود! یک زندگی دیگر میشود! یک چیز دیگری درست میشود، فقط همین را میتوانم بگویم. تازه میفهمد زندگی یعنی چه. لذا اینطور عهد و پیمان ببندیم.
عاقبت زیاد فکر گناه کردن چیست؟
راه اخلاقی زیستن همین است که خطورات را مراقبت کنیم. لذا من با این روایت شروع میکنم و دیگر ادامه مباحث آن را برای جلسه بعد میگذارم. چرا ما اینقدر بر روی خطورات تأکید داریم؟ چون اگر فکر را کنترل نکنیم، همه چیز از دست میرود. وسوسه میشویم، شیطان میآید و میگوییم: نکند اینطور است، نکند آنطور است و یا ما را به گناه دعوت میکند. لذا اگر این فکرمان را کنترل نکردیم، دیگر ناخودآگاه در گناه هستیم.
امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیّبنأبیطالب صلوات اللّه و سلامه عليه فرمودند: «مَن کَثُرَه فِکرُهُ فی المَعاصی دَعَتهُ إلَیها»، آن کسی که فکرش، زیاد به دنبال گناه باشد، به سمت گناه دعوت میشود. تا فکر گناه به ذهن انسان آمد، باید استغفرالله گفت. این مسئله در مورد هر چیزی میتواند باشد، نعوذبالله اگر با دیدن تصویری فکری به ذهنش آمد، سریع استغفار کند. اگر ظنّ و گمان بد به برادر مؤمنت یا همسایهات، یا همکارت و ... داشتی، سریع استغفار کن. چرا؟ چون حضرت فرمودند: اگر کسی زیاد فکر گناه میکند، بداند که گناهان او را به سمت خودشان دعوتش میکنند. ناگهان میبیند که به گناه ورود پیدا کرده است. چون آن فکرها او را به سمت گناهان دعوت کرده و به آن سمت کشیده خواهد شد. وقتی انسان زیاد راجع به گناهی، فکر کرد، یکباره میبیند که به آن، مبتلا شده؛ چون آن گناه (حالا هر گناهی میخواهد باشد)، او را به سمت خودش دعوت کرده است.
اولیاء خدا به خود تشر می زدند
لذا اولیاء خدا میگویند: انسان باید این را باور کند و تا فکر گناهی آمد، سریع استغفار کند و به خودش تشر بزند. با یکی از اولیاء خدا در حرم حضرت ثامنالحجج بودم، ایشان متوجّه نشده بود که من کنار ایشان هستم، همینطور که در گوشهای، رو به روی ضریح نشسته بود، مدام میگفت: آقاجان! غلط کردم! غلط کردم! غلط کردم! ... . اشکم جاری شد و ایشان متوجّه حضور من شد. بعداً فرمودند: اگر یک کاری کردی، بعد از استغفار، خودت به خودت تشر بزن و مثل من بگو غلط کردم.
حالا آن کار ایشان چه بود که خود را تشر میزد؟ مثلاً دادی سر کسی زده که شاید برخی مواقع این دادها برای این است که او را تربیت کنند. امّا بعداً پیش خودشان میگویند: غلط کردم، من نباید داد بزنم و ... . وقتی انسان، حالات اولیاء را میبیند و با خودش مقایسه میکند، میفهمد که این اصلاً قیاس مع الفارق است و قابل قیاس نیست.
لذا تا فکر گناه آمد، اوّل استغفار کن و بعد به خودت تشر بزن، حالا یک نمونهاش، مانند این ولیّ خدا را بیان کردم. اگر اینطور شود، چقدر عالی است. زندگی اولیاء خدا را ببینید. بالاخره وصفی است. آنها چگونه جلو رفتند و ما که دیگر عمرمان هم دارد تمام میشود، چه کردیم؟! چشم هم به هم میزنیم، سالها میگذرد. عزیزم! تا فکر آمد، همان جا جلویش را بگیر.
این ولیّ خدا جمله دیگری هم گفتند که آن را هم برای شما بیان کنم. گفتند: بعد از این که گفتی به خودت تشر زدی و گفتی: غلط کردم، غلط کردم، ...، یک جمله هم بگو: بگو: آقا جان! یابن الحسن نکند بنویسی. نکند نوشته را برای شما بیاورند و شما هم بگویید: بله، این هم از دست ما رفت!
چه کنیم که فکر گناه به سراغمان نیاید؟!
اولیاء خدا از نوک پا تا فرق سر، خوبی بودند و امثال من بیچاره، از نوک پا تا فرق سر، بدی هستم. چه میشود؟! چه میبینند؟! چه میکنند؟! یک دلیلش هم این است که آنها زیاد به فکر آقا بودند. شما هم اگر میخواهی زیاد فکر گناه به سراغت نیاید، زیاد به یاد امام زمان باش. این که بیان کردم در هر ساعت حداقل یک دعای سلامتی برای آقا جان بخوانید، سبب میشود که انسان در حصن حصین قرار بگیرد. کسی که دائم به یاد آقا جان باشد، خود آقا جان اجازه نمیدهد که فکرش به سمت گناه برود و یک حصنی برای او ایجاد میشود.
عالم، عالم اثر و مؤثّر است، با همین یاد حضرت، حصنی برای انسان ایجاد میشود که دیگر کسی جرأت جلو آمدن نخواهد داشت. وقتی به یاد حضرت هستی، وسوسهگری نمیتواند جلو بیاید که نفس دون، نفس امّاره، من و تو را فریب دهد.
یاد حضرت را زنده بداریم. امسال هم هر چه میتوانیم بیشتر به یاد آقا باشیم. از خودش هم بخواهید و ایشان را به مادرشان هم خیلی قسم دهید و برای مادرشان، نرجس خاتون زیاد فاتحه بخوانید. اینها رمز است. اینها، توصیههای جدّی و نسخه است که تا میتوانید برای مادرشان، حضرت نرجس خاتون، فاتحه بخوانید.
بگو: آقا! میشود، امسال من، سال مهدوی شود؟! آقا میشود امسال من، حال و وضع دیگری داشته باشد؟! تغییر کنم، آدم شوم، درست شوم، مدام یاد شما باشم، یاد اغیار بیرون برود. آقا جان! اولیاء خدا اینطور بودند، میشوند یک روزی ما هم تپش قلبمان را بشنویم که یا مهدی بگوید؟!
آقا جان! ماه رجب المرجّب دارد میآید و من هیچ آماده نیستم. آقا! شما میتوانید، یا مقلّب القلوب و الابصار، یا مدبّر اللیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال، آقا جان! شما تغییر دهید، من حَسن حال هم ندارم، چه برسد احسن! شما میتوانید. عالم به ید مقدّس شماست، شما میتوانید، پس انجام دهید و حال من را تغییر دهید. «السّلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزّمان»
منبع:شبستان