23 بهمن 1400 11 رجب 1443 - 53 : 17
کد خبر : ۶۵۸۷۹
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۹
به خدا سوگند! اگر ما را بکُشند، یقیناً در پیشگاه پیامبرمان(ص) وارد می ‌شویم و تا زمانی که خواست خدا باشد، در آن عالم می ‌مانیم. سپس من اوّلین کسی خواهم بود که زمین برایش شکافته می ‌شود.
عقیق: منزل امام باقر (علیه السلام) پر از جمعیت بود. پیرمردی آمد که به عصایی تکیه داده بود. سلام و اظهار محبّت کرد و کنار حضرت نشست و عرضه داشت:‌ به خدا قسم من شما و محبان شما را دوست دارم، آن هم نه به خاطر دشمنی شخصی با آن ها، و به خدا قسم آن چه را حلال بدانید، حلال و آن چه را حرام بدانید، حرام می ‌دانم و منتظر امر و حکومت شما هستم. فدایت شوم! آیا امید داری من دولت شما را ببینم؟.
امام پیرمرد را نزد خود فرا خواند و فرمود: ای پیرمرد! مردی از پدرم همین سؤال را کرد و پدرم به او جواب داد: اگر بر این انتظار و بر این محبّت (تولّی و تبرّی) بمیری، بر رسول خدا و علی بن ابی طالب و حسن و حسين (علیهم السلام) وارد می ‌شوی و دلت خنک و چشمت روشن می‌ گردد و ملائکة مکرّم با رَوْح و ریحان به استقبالت می ‌آیند و اگر زنده ‌مانی نیز با دیدن ما چشمت روشن می‌ گردد.[1]
لذا عرضه می ‌داریم: «وَ وَلِیٌ لِمَنْ وَالَاکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ؛ و دوست هستم با هر که دوستدار شما است و دشمنم با هر کسی که با شما دشمنی دارد.»

** درخواست ‌ها بر محور تولّی
ولایت ‌مداری اقتضا می ‌کند که درخواست ‌های انسان بر محور همرنگی با ولایت مولای مورد نظر دور بزند. در زیارت عاشورا این مسئله به خوبی نمایان است:

* مقام خونخواهی
اگر مُحِبّ مقام و منزلتی دارد، برگرفته از عظمت و منزلت محبوب است:
هر چه دارم از تو دارم       غیر تو ناید به کارم
«فَاسْئَلُ اللهَ الَّذِی اَکْرَمَ مَقَامَک وَ اَکْرَمَنِی بِکْ؛ پس از خدا می‌خواهم که مقام شما را گرامی کند و مرا به وسیله [کرامت] تو گرامی بدارد.»
وقتی انسان نسبت به محبوب احساس قرب و منزلت کرد، خواسته‌ های او را خواسته‌ های خود می ‌داند. مسئله خونخواهی شهدای کربلا و دیگر مظلومان در فرهنگ اسلام و دوران مهدوی مکرّر مطرح شده است تا ثابت شود که دنیا بی‌ حساب نیست و در همین دنیا نیز ستمگران سفّاک مجازات خواهند شد.‌ به این جهت، یکی از القاب حضرت حجت (عج) «منتقم آل محمد (صلی الله علیه و آله)» است. در زیارت عاشورا می ‌خوانیم: «وَ اَسْئَلُهُ... اَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکُمْ مَعَ اِمَامٍ هُدیً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ به الحقّ مِنْکُمْ؛ و از خدا می‌ خواهم ... روزیم کند خونخواهی شما را با امام هدایت‌گر، ظاهر (و آشکار)، گویندة حق از (خود) شما.»
و در بخش دیگر با صراحت بیشتر این امر مطرح شده است: «فَاَسْئَلُ اللهَ... اَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ اِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ ‌بَیْتِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)؛ پس از خدا درخواست می‌ کنم که خونخواهی شما را با امام یاری شده از اهل ‌بیت محمد درود خدا بر او و آلش روزی من گرداند».
این جملات نشان می ‌دهد که یکی از آرزوهای بلند معصومان و به پیروی از آنان، آرزوی شیعیان این است که در جریان قیام امام زمان (عج) و خونخواهی آن حضرت از دشمنان اهل ‌بیت(علیهم السلام) حضور یافته، در این امر عظیم، سهم و شرکتی فعال و مطلوب داشته باشند.
جالب این است که این اندیشه را بیش از همه خود امام حسين (علیه السلام) به شیعیان گوشزد و تلقین نموده است و در خطبه روز عاشورا فرموده است: «اَللَّهُمَّ... سَلِّطْ عَلَیْهِمْ غُلَامَ ثَقِیف یُسْقِیهِمْ کَاْساً مُصْبِرَةً فَلَا یَدَعُ  فِیْهِمْ قَتَلَةً بِقَتَلَةٍ وَ ضَرْبَةً یَنْتَقِمْ لِی وَ لِاَوْلِیَائِی وَ لِاَهْلِ بَیْتِی وَ اَشْیَاعِی مِنْهُمْ فَاِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ کَذَّبُونَا وَ خَذَلُونَا؛[2] خدایا! جوان ثقیف (مختار) را بر آنها مسلّط کن تا جام زهر ذلّت و حقارت را بر کامشان فرو ریزد، و کسی را در میانشان سالم نگذارد تا آنجا که در برابر هر قتلی که انجام داده ‌اند، به قتلی و در برابر هر ضربه ‌ای که زده ‌اند، به ضربه ‌ای گرفتار شوند و انتقام خون من و دوستان و اهل ‌بیتم را از این ها بگیرد؛ چرا که اینها به ما نیرنگ زدند و ما را تکذیب کرده، بی ‌یاور گذاردند».
همچنین در خطبه صبح عاشورا فرمود: «پس به خدا سوگند! اگر ما را بکُشند، یقیناً در پیشگاه پیامبرمان وارد می ‌شویم و تا زمانی که خواست خدا باشد، در آن عالم می ‌مانیم. سپس من اوّلین کسی خواهم بود که زمین برایش شکافته می ‌شود و همزمان با قیام قائم ما و رجعت اميرالمؤمنين (علیه السلام) و زندگی مجدّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) رجعت خواهم کرد: «... فَاَکُونُ اَوَّلَ مَنْ تَنْشَقُّ الْاَرْضُ عَنْهُ فَاَخْرُجَ خَرَجَةٌ یُوَافِقُ ذَلِکَ خَرَجَةَ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قِیَامَ قَائِمَنَا» آنگاه فرمود: «ثُمَّ اِنَّ اَمِیْرَ الْمُؤْمِنِینَ یَدْفَعُ اِلَیَّ سَیْفَ رَسُولِ الله) فَیَبْعَثُنِی اِلَی الشَّرْقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَا آتِی عَلَی عَدُوٍّ اِلَّا اَهْرَقَتُ دَمَه وَ لَا اَدَعُ صَنَماً اِلَّا اَحْرَقْتُهُ...؛ پس امیر مؤمنان (علیه السلام) شمشير پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به دست من داده، مرا به مشرق و مغرب زمین مأموریت می ‌دهد. به هیچ دشمنی نمی ‌رسم، جز آن که خونش را می ‌ریزم و به هیچ بتی نمی ‌رسم، جز آن که آن را می ‌سوزانم.»[3]

* آبرومندی هر دو دنیا
زمانی که انسان به اولیای الهی وصل می ‌شود و به آبرومندان درگاه الهی پیوند می ‌خورد، خود نیز آبرومند می ‌شود.
با این حال این خواسته اظهار می ‌شود که: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَام فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ؛ خدایا! به وسیلة حسين (علیه السلام) مرا نزد خودت در دنیا و آخرت آبرومند گردان!» در آبرومندی دوستداران و عزاداران حسینی در قیامت همین بس که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دخترش فاطمه (علیها السلام) فرمود: «یَا فَاطِمَةُ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَی مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ به نعیم الْجَنَّةِ؛[4] ای فاطمه (جان)! تمام چشم ‌ها در روز قیامت گریان‌ اند، مگر چشمی که در مصائب حسين (علیه السلام) گريسته، که او خندان است و به نعمت ‌های بهشتی مژده داده می ‌شود».

* تقرب الی الله
تقرب به اولیای الهی تقرّب به خداوند است؛ چرا که انبیا و امامان (علیه السلام) واسطة بین خالق و مخلوق هستند.
‌‌در راستای این ارتباط است که در زیارت عاشورا می‌ گوییم: «اِنِّی اَتَقَرَّبُ اِلَی الله وَ اِلَی رَسُولِهِ وَ اِلَی اَمِیرِالْمُؤْمِنِین وَ اِلَی فَاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوَالَاتِکَ؛ به راستی به وسیله دوستی تو (و ولایت توای حسين (علیه السلام)) به خدا و رسول خدا و به سوی امیرمؤمنان و فاطمه و حسن (علیهم السلام) و نزد خودت تقرّب و نزدیکی می‌جویم».
مرحوم علامه اميني (ره) از «حموینی»،‌ از «ابو هریره» نقل می‌کند که پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «وقتی خداوند آدم ابو البشر (علیه السلام) را خلق کرد و از روح خود در او دمید، حضرت به طرف راست عرش متوجّه شد،‌ ناگهان دید پنج شبح نور آنجا است که سجده و رکوع می‌کنند. به خدا عرض کرد: آیا قبل از من کسی را از خاک آفریده ‌ای؟. خداوند فرمود: نه ای آدم! عرض کرد: پس این پنج شبح کیان ‌اند که در هیئت و صورت من هستند؟. فرمود: آن ها از فرزندان تو می ‌باشند که اگر نبودند، تو را خلق نمی ‌کردم. نام آن پنج نفر از نام‌ های من مشتق گردیده است. اگر آنان نبودند، بهشت و جهنّم، عرش و کرسی، آسمان و زمین، فرشتگان و إنس و جن را نمی ‌آفریدم. من محمودم و این محمد و من عالی ‌ام و این علی و من فاطرم و این فاطمه و من احسانم و این حسن و من محسنم و این حسین. به عزّتم سوگند! هر کس ذرّه ‌ای از بغض و کینة آنان را در دل داشته باشد، او را بی ‌دریغ وارد جهنّم خواهم ساخت: «فَاِذَا کَانَ لَکَ اِلَیَّ حَاجَةً فَبِهَؤُلَاءِ تَوَسَّلْ فَقَالَ النَّبِي (صلی الله علیه و آله):... فَمَنْ کَانَ لَهُ اِلَی اللهِ حَاجَةً فَلْیَسْأل بِنَا اَهْلَ الْبَیْت؛[5] پس اگر حاجتی از من داری،‌ به آن ها متوسل شو! آنگاه پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:... پس هر کسی حاجتی از خدا دارد، به وسیله ما اهل ‌بیت (علیهم السلام) درخواست نماید».

* معرفت اولیای الهی
اساس ولایت و محبّت به پاکان، معرفت و شناخت نسبت به مقام آنان است؛‌ هر چه این معرفت بیشتر باشد،‌ درجه ولایت ‌مداری و محبّت نیز بیشتر خواهد بود.
در زیارت عاشورا یکی از خواسته ‌هایی که مطرح شده، شناخت اهل ‌بیت(علیهم السلام) و همین طور شناخت دوستان آنها است: «فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذِی اَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیَائِکُمْ اَنْ یَجعَلَنی مَعَکُمْ؛ پس از خدایی که مرا گرامی داشت به معرفت و شناخت شما و شناخت دوستان شما، درخواست می ‌کنم که با شما باشم».

* ثبات قدم بر ولایت
ثبات قدم تا آخرین لحظه در این خط مستقیم ماندن، کاری بسیار دشوار است که امثال: طلحه، زبیر، اُسامه،‌ حسان بن ثابت و ... در ابتدا از بهترین ولایت مداران و بر محور حبّ امام علي (علیه السلام) بودند؛ امّا تا آخر نتوانستند بر این صراط باقی بمانند. در زیارت عاشورا می ‌خوانیم: «فَاسْئَلُ اللهَ.... اَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ؛ پس از خداوند می ‌خواهم که مرا [ثابت قدم] همراه با شما در دنیا و آخرت قرار دهد، و نزد شما پایدار کند، گام صداقت و راستی مرا در دنیا و آخرت».
از آنجا که این امر بسیار مهمّ و سرنوشت ‌ساز است، بار دیگر در سجده عرضه می ‌داریم: «وَ ثَبِتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحَابِ الْحُسَیْنِ اَلَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ (علیه السلام)؛ و پایدار نگه ‌دار برای من گام راستی مرا نزد خودت، با حسين (علیه السلام)‌ و یاران حضرت؛ آن هایی که جان خویش را به پیشگاه امام حسين (علیه السلام) فدا کردند».
من و جدا شدن از کوی تو، خدا نکند         خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند

* مقام محمود
مراد از مقام محمود در رابطه با پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) شفاعت کبرای آن حضرت است، به اتفاق شیعه و اهل سنّت.[6]
اینجا هم شاید رسیدن به مقام شفاعت باشد، لذا عرضه می ‌داریم: «وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّه؛ و از خدا می ‌خواهم که مرا به مقام محمود و پسندیده‌ ای که برای شما نزد خداوند است، برساند»؛ و این هم با ولایت‌مداری صحیح و محکم امامان معصوم (علیهم السلام) ميسّر می ‌شود.

* پاداش عزاداری
خواسته دیگر این است که بهترین پاداش عزاداری به آنها داده شود. همان که در آن روایت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بيان فرمود که: «... تمام چشم‌ ها در قیامت گریان هستند، جز چشمی که بر مصائب حسین گریسته که در آن روز شاد و خندان است و به نعمت ‌های بهشتی مژده داده می ‌شود.»[7] لذا عرضه می ‌داریم: «وَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أَنْ یُعْطِیَنِی بِمُصَابِی بِکُمْ أَفْضَلَ مَا یُعْطَی مُصَاباً بِمُصِیبَةٍ؛ و از خداوند به حق شما و مقام و منزلتی که برای شما نزد خداوند است، می ‌خواهم که در برابر سوگواری من بر شما بهترین پاداش را که به سوگواران می ‌دهد به من (نیز) عطا فرماید». چنانکه زائران حسینی از بهترین پاداش ‌ها برخوردارند.
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ عَلَی مَوَائِدِ النُّورِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَلْیَکُنْ مِنْ زُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)؛[8] هر کس دوست دارد روز قیامت در کنار سفره‌ های نور (الهی) باشد، باید از زائران حسين (علیه السلام) باشد».

* صلوات و مغفرت
قرآن کریم درباره صابران می ‌فرماید: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ ... * أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛[9] بشارت ده به استقامت ‌کنندگان ... همان ‌هایی که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آن ها هدایت‌ یافتگان هستند.
در زیارت عاشورا نیز از خداوند می ‌خواهیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَة؛ خدایا! در این مقام ‍[دوستی اهل بيت (علیهم السلام)] مرا از کسانی قرار بده که از طرف تو درود و رحمت و آمرزش به او رسیده است».

* حیات و ممات محمد و آل آن حضرت
خواسته دیگر بر محور ولایت این است که با پیشوایان خود همرنگی تمام پیدا نماید؛ و حیاتش همچون آنها حیات طیّبه[10]، حسنه[11]، و سرشار از معنویت باشد، و مرگش نیز چون آنها شهادت در راه خدا باشد که «وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِیدٌ؛[12] به خدا قسم! از ما کسی نیست [که از دنیا رفته باشد] مگر اینکه کشته و شهید شده است».
لذا عرضه می ‌داریم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد؛ خدایا! زندگی مرا همچون زندگی محمد و آلش، و مرگ مرا همچون مرگ محمد و آلش [یعنی شهادت] قرار بده».

* مشمول شفاعت
از مسلّمات اسلام، خصوصاً مذهب تشیّع، شفاعت مذنبین در روز قیامت توسط پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) و... است و البته مشمول شفاعت شدن شرایطی دارد که در همین دنیا باید آماده شود و یکی از مهم‌ترین این شرایط، پذیرش ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) است. پس بر این محور است که می‌توان درخواست کرد: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) يَوْمَ الْوُرُود؛ خدایا! شفاعت امام حسين (علیه السلام) را در روز ورود (و قیامت) روزی من گردان».

درخواست ‌های مشترک بین دو محور
گاه درخواست‌ ها فقط بر اساس تولّی و ولایت نیست؛ بلکه در کنار تولّی، تبرّی نیز مطرح شده و با صراحت هر دو ذکر شده است.
مقصود تقرّب به خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تمامی امامان است که از راه تولّی و تبرّی به دست می ‌آید: «وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالَاتِکُمْ وَ مُوَالَاةِ وَلِیِّکُمْ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ النَّاصِبِینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ؛ و تقرّب می‌ جویم به سوی خدا سپس به سوی شما به وسیله دوستی و ولایت شما، و دوستی دوستان شما، و بیزاری از دشمنان شما و بر پاکنندگان جنگ علیه شما و بیزاری از همراهان و پیروانشان».
چون این خواسته، خواسته بسیار مهم و محوری است، بار دیگر تکرار می ‌شود:
«یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ وَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَی فَاطِمَةَ وَ إِلَی الْحَسَنِ وَ إِلَیْکَ بِمُوَالَاتِکَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِک؛ ای اباعبد الله (الحسین) به راستی تقرّب می ‌جویم به سوی خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله) و امیرمؤمنان (علی) (علیه السلام) و به پیشگاه فاطمه و حسن (علیهم السلام) و به نزد شما با دوستی تو و بیزاری از کسانی که این بنا [ی ستم بر شما را] پایه ‌گذاری نمودند».
فرق عبارت قبلی با این عبارت این است که در عبارت قبلی موالات تمام امامان (علیهم السلام) مطرح بود و در این عبارت موالات و دوستی شخص امام حسين (علیه السلام) به عنوان رأس هِرم مظلومیّت مطرح است.
در عبارت سوم بیزاری و لعن در کنار موالات نبی و آلش (ص) محور تقرّب به خداوند قرار می‌گیرد:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی مَوْقِفِی هَذَا وَ أَیَّامِ حَیَاتِی بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوَالَاةِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِيِّكَ (علیهم السلام)؛ خدایا! امروز (عاشورا) و در این موقعیّت و در تمام زندگی ‌ام به سوی تو تقرّب می‌ جویم و نزدیک می ‌شوم با بیزاری از آنان (یعنی دشمنان شما) و لعنت بر آنان و با ولایت و دوستی پیامبر و آل پيامبر (علیهم السلام) كه بر او و آلش سلام باد!»

پی نوشت ها:
[1]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج46، ص362، با تلخیص.
 [2]. بحار الانوار، ج45، ص9؛ مقتل الحسین، خوارزمی، مکتبة المفید، قم، چاپ اوّل، بی تا، ص6 ـ 8.
[3]. فرهنگ سخنان امام حسين (علیه السلام)، محمد دشتی، نشر مشهور، قم، چاپ سوم، 1381 ش، ص300.
[4]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج44، ص292.
[5]. الغدیر، علامه امینی، دار الکتاب العربی، بیروت، سوم، 1387ق، ج2، ص300.
[6]. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، موسوی همدانی، جامعه مدرسین، قم، پنجم، 1374، ج13، ص242.
[7]. بحار الانوار، ج44، ص284.
[8]. همان، ج98، ص72؛ وسائل الشیعة، ج10، ص330، ح 38.
[9]. بقره / 154 و 156.
[10]. نحل / 97.
[11]. نحل/ 122.
[12]. بحار الانوار، ج27، ص214 و 216.
ماهنامه اطلاع‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 183. حسین تربیتی
منبع:حوزه
211008
گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: