19 دی 1400 6 جمادی الثانی 1443 - 54 : 04
کد خبر : ۱۸۰۴۱
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۶
محمدجواد شرافت می‌گوید: شاعر اهل بیتی(ع) همیشه یک سؤال پیش روی خود دارد: آمده‌ام که خودم را مطرح کنم یا امام(ع) را؟ جواب به این سؤال عیار شعر هر شاعر را مشخص می‌کند. در این وادی قبول خاطر خون خدا شدن شرط است.
عقیق:سیدمحمدجواد شرافت، متولد سال 1360 و از شاعران جوان آیینی است که توانسته در مدت زمان کوتاهی به عنوان یکی از چهره‌های موفق و در عین حال جوان این حوزه مطرح شود. او متولد شهرستان شوشتر در استان خوزستان است که به قول خودش 20 سالی هست که توفیق سایه‌نشینی حضرت معصومه (س)، نصیبش شده است.

شرافت هم‌اکنون طلبه درس خارج حوزه علمیه قم (سطح یک حوزه) است، اما تاکنون آثار و فعالیت‌های متعددی در حوزه شعر آیینی داشته است. او که به همراه سیدحمیدرضا برقعی و دیگر شاعران جوان آیینی‌سرای استان قم، از هوادارن پر و پا قرص انجمن ادبی شعر آیینی استاد مجاهدی است، بیشتر دوست دارد نوحه بگوید تا غزل و مثنوی و ... . شرافت نوحه را بیش از هر شعر دیگری دوست دارد و معتقد است که نوحه گمنامی شاعر آیینی و بی‌ریایی او را رقم می‌زند. شاید دلیل اصلی اینکه او همانند خیلی از هم‌دوره‌ای‌هایش چنان که باید شناخته شده و معروف نیست، همین باشد.

با او همزمان با اربعین حسینی به گفت‌وگو پرداختیم. شرافت گفته است که خلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، جریان شعر آیینی‌ میان جوانان با قوت به مسیر خود ادامه می‌دهد؛ چه از نظر کمی و چه از حیث کیفی. با وجود این ناسره‌هایی هم در خلال این اشعار دیده می‌شود که به دلیل بی‌تجربگی شاعران و گاه لغزش‌های آنها امری طبیعی است. منتهی در این میان شاعر اهل بیتی(ع) همیشه یک سؤال را پیش روی خود دارد: آمده‌ام که خودم را مطرح کنم یا امام(ع) را؟ جواب به این سؤال عیار شعر هر شاعر را مشخص می‌کند. در این وادی قبول خاطر خون خدا شدن شرط است. مشروح این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

* یکی از جریان‌های موفق در شعر آیینی، جریان شاعران جوان این حوزه است که عمدتاً در استان قم فعالیت می‌کنند. هرچند جریان اصلی با قوت راه خود را طی می‌کند، شاعرانی هم در این میان هستند که سروده‌هایشان کمی از خط قرمزها فاصله می‌گیرد و به نوعی مغایر با فرهنگ عاشورا می‌شود. دلیل این موضوع را در چه امری می‌بینید؟

جریان شعر آیینی همزمان با انقلاب اسلامی به دلیل قرابت این جریان مردمی با فرهنگ عاشورا به صورت کلی تغییر کرد. این تغییر را از منظر مفهومی و موضوعی می‌توان پیگیری و بررسی کرد. اگر به عنوان یک مخاطب سروده‌های منتشر شده در سال‌های پس از انقلاب را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که شعر آیینی که سهم قابل توجهی از آن به اشعار عاشورایی اختصاص دارد، هم از منظر کیفی تغییر کرد و هم از حیث کمی. شاعران در این دوره به مسائل مهم‌تر و عمیق‌تری از فرهنگ عاشورا پرداختند، امری که تا پیش از این چنان که باید به آن نگاه نشده بود. شعر آیینی در پیش از انقلاب بیشتر استوار بر توصیف و بیان عاطفه بود، اما پس از انقلاب به ساحت اندیشگی نیز نزدیک شد که باید آن را علاوه بر تغییر، یک وجه مثبت بدانیم.

شاعران پس از انقلاب رویکرد ویژه‌ای به شعر عاشورایی داشتند. شما نمی‌توانید دفتر هیچ شاعر موفقی را بیابید که حداقل یک شعر برای امام حسین(ع) نگفته باشد. گفتن و نوشتن برای اهل بیت(ع) یک نوع ادای دین به خاندان رسول(ص) محسوب می‌شود. همین رویکرد سبب شد تا کمیت اشعار نسبت به گذشته بیشتر شود. نکته دوم، ایجاد رویکرد حماسی در شعر عاشورایی است که با پیوند آن با وقایع هشت سال دفاع مقدس رقم خورد. در این سال‌ها ما شاهد بیان ارزش‌ها و آرمان‌های دفاع مقدس و پیوند آن با حماسه حسینی هستیم.

نیت هر شاعر مسیر شعرش را رقم می‌زند

نکته‌ای که اشاره کردید، صحیح است. در خلال این جریان، گاه سروده‌هایی دیده می‌شود که خلاف واقع و یا مفاهیم ارزشمند فرهنگ حسینی است. من دلیل این رویکرد را در تعداد زیاد اشعار می‌دانم. هرگاه تعداد سروده‌ها زیاد باشد، ناسره‌ها هم زیاد می‌شود. منتهی در این میان نهادینه نکردن اشتباه مهم است. در این میان اساتید و پیشکسوتانی بودند و هستند که دست این شاعران جوان را می‌گیرند و خطاها را به آنها متذکر می‌شوند. جلوی هر خطا و لغزشی، یک علامت سؤال گذاشتند تا شاعر از آن به سادگی رد نشود. در مجموع من فکر می‌کنم که جریان شاعران جوان آیینی‌سرا دارد با قدرت راه خود را طی می‌کند و ما می‌توانیم سال‌ها بعد از همین جریان شاعرانی را شناسایی کنیم که هر کدام حرفی برای گفتن دارند.

پاسخ به این سؤال عیار هر شاعر را مشخص می‌کند

بی‌تعارف بگویم، در میان شاعرانی که برای هیئت‌ها شعر می‌گویند، یک نوع اخلاص ویژه‌ای برقرار است. شاعرانی هستند که نه شهرت برای آنها مهم بوده و نه مسائل مادی، بلکه فق و فقط ارتقای سطح مذهبی عامه مردم. این یک نکته مثبت دیگر برای شاعران جوان آیینی‌سرا است. گرچه گاهی پایشان می‌لغزد، اما بارها دیده‌ام که بدون چشم‌داشت شعر می‌گویند. باب است در میان شاعران آیینی‌سرا که شعر هدیه‌ای است برای ائمه(ع)، پس باید آن را به بهترین شکل تحویل صاحبش داد. این نوع طرز تفکر در میان شاعران جوان هم دیده می‌شود.

معتقدم که موفق شدن در این حوزه به سن و سال شاعر ارتباطی ندارد، مهم نیت اوست. گاه برخی شعرها در مجالس آیینی خوانده می‌شود که در وهله نخست گمان می‌کنید که این را حتماً یک شاعر پیشکسوت گفته است. در مجموع شاعر آیینی و اهل بیتی(ع) همیشه یک سؤال را پیش روی خود دارد، سؤالی که گاه جدال ذهنی را هم در پی دارد: آمده‌ام که خودم را مطرح کنم یا امام(ع) را؟ جواب به این سؤال عیار شعر هر شاعر را مشخص می‌کند.

* می‌شود بر کمیت شعر، شورگرایی هم به عوامل این جریان افزود؟

این را می‌شود یکی از دلایل دانست، اما همه قضیه نیست. شور در جوان‌ها بیشتر از دیگر اقشار است. این هم زمینه فرصت و بهتر شدن را فراهم کرده و هم زمینه لغزش را. شور گاه باعث می‌شود که جسارت با خلاقیت اشتباه گرفته شود. هرچه شاعر پخته‌تر باشد، از این مسیر دورتر می‌شود، اما همین امر گاه سبب می‌شود تا شاعر عرصه‌های جدیدتری را تجربه کند، شعرهایی را بگوید که حتی پیشکسوت‌ها هم با شنیدن آن به وجد بیایند.

همانطور که گفتم جریان این دسته از شاعران با قوت مسیر خود را طی می‌کند. این یک ادعا نیست، می‌توان از بررسی آثار به این نتیجه رسید؛ حال اگر در این میان، در این سفره پاک یک لکه ناپاک دیده شد نباید به همه تسری داد. به نظر من شعر شاعران جوان ما در این مقطع هم شور دارد و هم شعور. اتفاقات خوبی که در شعر شاعران جوان می‌افتد بیشتر از ناگواری‌های آن است. شاید در دوره‌هایی شاعران سراغ برخی از مسائل رفتند، اما در حال حاضر شاهد یک نوع اعتدال در شعر شاعران این حوزه هستیم. این را هم باید در نظر داشته باشیم که این لغزش‌ها از سر غرض نبوده، بسیاری از آنها از سر بی‌اطلاعی و کم‌دانشی شاعران صورت گرفته است.

قبول خاطر خون خدا شدن شرط است

* پیشتر از این مرسوم بوده که شاعران و مدیحه‌سرایان برای حضور در مجلس عزای امام حسین(ع) آداب خاصی را رعایت می‌کردند. مثلاً برخی مقدی بودند که حتماً با وضو وارد شوند و یا چله‌نشینی کنند. یک مقدار در مورد فضا و آداب شاعران جوان آیینی بگویید. هنوز هم می‌شود التزام به این نوع آداب را در میان شاعران جوان دید؟

بله، شاعر امروز هم همان آداب را رعایت می‌کند. معتقد است که شعر حسینی، واژه‌اش، مفهومش و صله‌اش از جانب صاحبش می‌رسد. روایت است که کنیزی از کنیزان امام حسن(ع)، گلی از باغ ایشان چید و به خود ایشان تقدیم کرد. حضرت بعد از این ماجرا کنیز را آزاد می‌کند. کنیز علت را جویا می‌شود. امام(ع) پاسخی می‌فرمایند با این مضمون که اهل بیت(ع) احسان را با احسانی بهتر جواب می‌دهند. شاعر جوان هم از استادش آموخته که برای وارد شدن به این عرصه باید ابتدا اجازه بگیرد و بعد بداند که هر واژه‌ای تقدس گفتن از حضرات معصویمن(ع) را ندارد. صله هر شاعر آیینی، شعرش است. 

شاعر آیینی مرام‌نامه دارد

نکته دوم ادب هر شاعر است. شاعر آیینی مرا‌نامه‌ای دارد که باید ملتزم به آن باشد. به طور کلی شاعر را ادیب می‌گویند، اما این امر در شاعر آیینی بارزتر باید باشد. شاعر آیینی علاوه بر زبان و بیان، باید مراقب عاطفه و خیال خود هم باشد. نمی‌توان در هر فضایی سیر کرد. هدف از گفتن شعر برای اهل بیت(ع) کسب معرفت است، این مشق شاعر است. به قول معروف «قبول خاطر خون خدا شرط است».

حسن ختام شعر عاشورایی: تغییر روحی مخاطب

*کدام حوزه شعر آیینی اعم از موضوع و قالب شاعر را بیشتر به معرفت‌افزایی پیش می‌برد؟

من خودم حس و حال نوحه را خیلی دوست دارم. با نوحه شروع کردم و همین الآن هم بیشتر در این حوزه شعر می‌گویم. لحظات نابی از قبل نوحه برای شاعر ایجاد می‌شود که شاید نتواند همانند آن را در دیگر حوزه‌ها جست‌وجو کند. یکی از برکاتش آن است که شاعر همراه نوحه نیست، آن را قرائت نمی‌کند و به همین خاطر حضور شاعر کمرنگ‌تر و جلوه شعر بیشتر است. همین ریا را در شاعر کم می‌کند. تأثیرش بر مخاطب هم بیشتر است. همین‌ که خوانده می‌شود، مخاطب با آن همنوا می‌شود، گریه می‌کند و بعد در ذهنش می‌ماند. شاعر اهل بیت(ع) چیزی جز این می‌خواهد؟

شعر مجال کمتری برای بروز و در ذهن ماندن دارد، مگر اینکه خیلی خاص باشد، اما نوحه فراگیر است. حسن ختام یک شعر آیینی این است که شعر خوانده شود، مخاطب برای عزای اهل بیت(ع) همگام با شعر گریه کند و فضای محفل متحول شود. اگر شاعران برکت نوحه را در می‌یافتند آن را رها نمی‌کردند.



منبع:تسنیم

211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: