20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 50 : 14
کد خبر : ۱۷۶۳۹
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۹
گفت و گو با مداحی که حاج منصور را اصلی ترین استاد خود می داند

عقیق: با توصیه‌های نادعلی کربلایی وارد عرصه مداحی شده و اکنون حاج منصور را اصلی‌ترین استاد خود می‌داند، می‌گوید: مصیبت اباعبدالله(ع) رقّت قلب می‌آورد، دل را زلال و صاف می‌کند و پیرغلام دیگر در این حالت نیازی ندارد روضه بخواند. «ای سایه لطفت همه جا بر سرمن/ گر از تو جدا منم تویی در بر من/ یک عمر خطاب کردمت مولا جان/ یکبار تو هم به من بگو نوکر من»  کلامش را با این ابیات آغاز می‌کند و نوکری اهل بیت(ع) را بزرگ‌ترین رسالتی می‌داند که همه زندگی‌اش را تحت‌الشعاع ِ برکات خود قرار داده است. نقطه عطف مدیحه‌خوانی او شاید از تشویق‌های مکرر معلم امور تربیتی دوران تحصیلش شروع شده باشد، که از 17 سالگی پای او را به این عرصه باز کرد. سیدمحمد جوادی متولد 1351 از محله عباسی تهران است که مداحی را با توصیه‌های مرحوم نادعلی کربلایی شروع کرده و هم‌اکنون حاج منصور ارضی را اصلی‌ترین استاد خود می‌داند. نغمه‌زنی‌های جوادی زیبا و زبانزد است. او علاوه بر مداحی، اشعاری را سروده است که به گفته خودش، اولین این سروده‌ها، به مادرش حضرت زهرا(س) تعلق دارد.

 این گفت‌وگو به سخنان سیدمحمد جوادی در موضوعات مختلفی چون چگونگی ورود به هیئت و دستگاه امام حسین(ع)، اصول و آداب نغمه‌زنی و جایگاه آن در مداحی، تأثیر نفس پاک در جاودانه شدن و جاودانه ماندن آثار حسینی، جایگاه و مقام نوکران امام حسین(ع)، ارتباط هیئت و سیاست و... اختصاص یافته است:

* به عنوان سؤال نخست مختصری از بیوگرافی و چگونگی ورود خود به عرصه مداحی بفرمائید و اگر از ایام کودکی خاطره‌ای دارید، بگویید:

از دوران کودکی ارادت بسیاری به امام حسین(ع) داشتم. از هشت سالگی در خیمه‌ها و مساجد محل شرکت می‌کردم و به دنبال قرآن خواندن و عرض ارادت به اهل بیت(ع) بودم. یک معلم امور تربیتی در دبیرستان داشتیم که مشوق ورود من به عرصه مداحی شد. 17 ساله بودم که بر اثر تشویق‌های مکرر او به عرصه مداحی وارد شدم. یکی دیگر از مشوق‌های من مرحوم نادعلی کربلایی بود که  همواره من را تشویق می کرد و از خصوصیات خوب‌ اخلاقی‌اش تشویق جوانان بود.

من 90 شب، مرتب شعر می‌گفتم، به جهت این که طبعم روان شود و تمرینی برایم باشد تا هر موقع خواستم نوحه‌ای بخوانم، بتوانم برایش شعر بگویم. یک نفر این موضوع را به نادعلی کربلایی گفته بود، ایشان هم توی یک مجلسی گفته بود که سید محمدجوادی برای امام حسین(ع) نوحه می‌نویسد. نادعلی کربلایی خصلت عجیبی داشت. در مراسمی گریه که می‌کرد می‌گفت: «ببخشید من با گریه، نوحه شما را خراب می‌کنم» و بعد باز گریه می‌کرد. این جمله را با چنان اخلاصی می‌گفت که حال مردم عوض می‌شد.

تازگی که کربلا رفته بودیم، آقای طاهری خاطره‌ای از مرحوم نادعلی کربلایی نقل کرد و گفت: سال 76 که به کربلا رفتیم، روضه می‌خواندیم. حاج‌آقا نادعلی آمد و آنجا در میان جوان‌ها نشست. گفتیم جمله‌ای بگویید، گفت: «حسین جان دو بچه‌ات شهید شدند، یکی از بچه‌هایت روی سینه‌ات خوابیده و دیگری زیر پایت. من دو بچه‌ام شهید شده‌اند، اما نمی‌دانم کجا هستند و مفقودالاثر شده‌اند». حاج آقا نادعلی تا سال 78 مشوق ما بود و اکنون نیز مدت‌هاست که توفیق یافته‌ام در خدمت حاج‌آقای ارضی باشم. از همان زمان اوایل جوانی به شعر علاقه بسیاری داشتم و 20 سال است که برای دلم شعر می‌گویم.

* چه شد که به عرصه شعر وارد شدید و اساتید شما در این زمینه چه کسانی بودند؟ اگر خاطره‌ای هم دارید بگویید.

سال 72 مشکلی برایم پیش آمده بود، همزمان با مبعث به مشهد رفتم، به امام رضا(ع) اصرار کردم که به من نگاهی بیندازد و گره از کارم بگشاید. سادات هم شیوه خواستن‌شان با بقیه فرق می‌کند. خیلی گریه می‌کردم، وقتی به تهران برگشتم بی‌هیچ مقدمه‌ای فهمیدم می‌توانم شعر بگویم و اولین شعری هم که گفتم برای حضرت زهرا(س) بود و از طرفی هم اولین باری که من مداحی کردم دهه فاطمیه سال68 بود. من در شعر استاد نداشتم، اما در مداحی آقایان خرسندی، پوراحمد، نادعلی کربلایی و حاج آقا ارضی مشوق و استاد من بوده‌اند. آقای خرسندی معلم امور تربیتی مدرسه ما بود. من هم صدای قابل تحملی برای خواندن داشتم! و ایشان به من می‌گفت فقط باید بخوانم. آن موقع وضع به گونه‌ای نبود که همه مداح باشند. سال 70 آقای پوراحمد مشوق من شد. بعد هم به هئیت مداحان پیوستیم و آقای حاج نادعلی در آنجا استاد ما بود و الان هم حاج منصور ارضی اصلی‌ترین استاد من است.

از حاج آقای نادعلی خاطره‌ای نقل می‌کنم: یک بار من و سیدمجید بنی‌فاطمه که خیلی باهم صمیمی هستیم، به جامعه مداحان غرب رفته بودیم. همان‌طور که قبلاً گفتم نادعلی کربلایی به جوان‌ها بهای بسیاری می‌داد و طبق همین اخلاق، یک جایی من را گُل کار قرار داد و بلند کرد تا مداحی کنم. همه عبا بر تن داشتند. من گفتم اینجا همه عبا بر تن دارند من نمی‌توانم در میان‌شان بخوانم. نادعلی گفت: یک عبا بیندازید روی دوش‌اش! تا عبا را روی دوشم انداختم، شعر از یادم رفت. همه فکرم به عبا معطوف شده بود و بعدش این شعر را خواندم که: «همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی...». چهار بار این قطعه را خواندم و بیت بعدی‌اش یادم رفته بود. پیش خودم گفتم الکی هم نمی‌توانم چیزی بخوانم، همه این‌ها وارد هستند. یکی وسط مجلس بیت بعدی‌اش را خواند: «چه زیان تورا که من هم...». همه فهمیده بودند شعر یادم رفته و همه‌اش هم بخاطر عبایی بود که یک دفعه کارم را خراب کرد.

* از اولین شعر یا شعرهای خود بگویید؛ سطح فنی و قوت شعرهای اولیه‌تان چطور بود و با شعرهای امروزتان چه فرقی داشت؟

افق دید ما آن موقع با الان فرق داشت. اوج آمال ما سبک خواندن بود، اما الان فرق کرده است. اولین شعرم این بود: «یکی بیاد تو کوچه‌ها، به مادرم کمک کنه؛ اشک حسینو پاک کنه، به خواهرم کمک کنه»، این خیلی معروف بود. یا شعر «آخر یه روز حاجتمو ازت می‌گیرم». هرچقدر به جلو می‌رویم طبق علاقه‌مندی، در دسترس بودن دوستان شاعر و رابطه ما با آن‌ها، این مسیر پیشرفت کرده و با رشد رو‌به‌رو بوده است؛ تا جایی که اگر ما قبلا شعر صائب تبریزی می‌خواندیم، نمی‌فهمیدیم که  صائب چه گفته بود، اما الان مثل گذشته نیست.

به این رسیده‌ایم که باید برای اهل بیت(ع) قوی کار کنیم تا ماندگار شود. اگر بتوانیم خط‌دهی داشته باشیم، اثرپذیری هم دارد. میدان تاثیرگذاری هر کسی فرق می‌کند و هرکسی جای خودش را دارد. علی انسانی مدت‌ها صائب می‌خوانده است. خواننده‌های قدیم‌ در مشهد، شعرهای صائب را می‌خوانند. شاید کسی که مثلا دکترای ادبیات دارد، برایش عجیب باشد که مداحان هم صائب می‌خوانند.

* با آنکه برخی از اساتید و بزرگان ما بر خواندن اشعار فاخر از بزرگانمان در محافل حسینی تأکید می‌کنند، اما بسیاری از شاعران و ذاکران دیگر اقبالی به شاعرانی چون صائب و بیدل و... نشان نمی‌دهند و مدعایشان آن است که نسل امروز دیگر زبان و اصطلاحات و مضامین آن بزرگان را متوجه نمی‌شوند و از همین روست که برخی به شعرهای ساده‌تر، امروزی‌تر و همه‌فهم‌تر روی آورده‌اند. ظاهرا همین امر باعث افول اشعار فاخر و فراموشی تدریجی سبک‌های سنتی شده است. ارزیابی حضرتعالی درباره این موضوع چیست؟ 

رهبر انقلاب سال‌ها بر صائب تاکید داشته‌اند. ایرادی ندارد که یک غزل از صائب خوانده شود و بعد یک سلام به امام زمان(عج) بدهیم. بعد از آن یک شعر دلی خوانده شود و زمینه ورود به روضه شود. سعدی استاد عشق زمینی و مولوی استاد عشق آسمانی است و حافظ پیوند عشق زمینی و آسمانی است؛ به همین خاطر اشعار او را می‌توان هم برای اهل بیت(ع) خواند و هم در جای دیگری استفاده کرد. اما وقتی به شعر صائب می‌رسیم این‌طور نیست، سراسر حکمت و پند است. مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید بسیاری داشتند و به خواننده‌ها گفته‌اند که صائب بخوانند. ایشان شاهد مثال هم می‌آورند و از صائب، شعر توحیدی می‌خوانند.

* الان برخی اشعار یا سبک‌ها به سرعت متولد می‌شوند و در بازه زمانی کوتاهی حضور دارند و تمام می‌شوند و سال بعد شعر و سبک جدیدتری می‌آید. به نظر شما علت ماندگاری آثار بزرگانی چون حافظ و صائب و محتشم و... چه بوده است؟

هر کسی در این وادی با هر حالی برای اهل بیت(ع) شعری گفته است، هر چقدر حال بهتر باشد، شعر هم تاثیرگذارتر و ماندگارتر می‌شود. هزاران بیت از شعرای خوب اهل بیتی به جا مانده است. من در ایام فاطمیه یک روز ظهر سر سفره ناهار دو بیتی سرودم و اصلاً نمی‌دانم چه حالی بودم؛ فقط به خاطر دارم که داشتم گریه می‌کردم و بعد آنها را نوشتم. خودم هم فکر نمی‌کردم ماندگار شود، اما هنوز هم آن اشعار را می‌خوانیم و مردم با آن صفا می‌کنند.

 

* پیرغلامان هرچه بیشتر می‌سوزند و خاک می‌خورند در مجلس تأثیر بیشتری می‌گذارند، از نظر شما چطور این اتفاق چطور می‌افتد؟ دستگاه امام حسین(ع) چه چیزی دارد که هرکس در این وادی هر چه خاک بیشتری بخورد، نفسش تأثیرگذارتر می‌شود؟

این دستگاه سیری دارد که هرچه جلوتر می‌روی، معرفت‌ات به اباعبدالله(ع) بیشتر می‌شود. وقتی بیست سال برای امام نوکری کنی، بیست سال بعد، امام حسین را خیلی بیشتر از الآنت می‌شناسی و چشمه‌های بیشتری به آدم نشان داده می‌شود. نوکر به جایی می رسد که با اربابش یکی می‌شود. نوکری اهل بیت(ع) همه زندگی آدم می‌شود، تا جایی که وقتی این نوکران اسم فرزندشان حسین باشد، هنگام صدا زدنش گریه می‌کنند. شاید خیلی‌ها این را درک نکنند. گاهی در زندگی برخی از این نوکران اتفاقاتی می‌افتد که حالشان بدتر می‌شود، مثلا دختر سه‌ساله‌اش تب می‌کند و از دنیا می‌رود، در این صورت در زندگی‌ نوکر «روضه» اتفاق می‌افتد و زندگی‌اش به روضه تبدیل می‌شود؛ مثل نادعلی کربلایی یا حاج اصغر زنجانی.

وقتی پسر حاج اصغر زنجانی شهید شد، او را به زنجان آوردند. حاج اصغر نابینا بود، گفت: در نقطه‌ای که همه مردم ببینند، برایش یک کفی تریلی بگذارند و جنازه پسرش را هم در آنجا قرار دهند. هیچکس نمی‌‌توانست پیش‌بینی کند که حاج اصغر می‌خواهد چه کار کند. مردم به ارتفاعات رفته بودند تا ببینند او چه می‌کند. گفت پسر من که شهید شد، اما امروز می‌خواهم بگویم امام حسین(ع) چه کشید، چند قدم که برداشت زمین خورد و صورتش را روی صورت پسرش گذاشت و فریاد زد «ولدی علی»، بعد شروع کرد به خواندن جملاتی که امام حسین(ع) کنار بدن حضرت علی اکبر(ع) می‌گفت و آنجا حال جمع عوض شده بود.

نوکر به جایی می‌رسد که هر اتفاقی در زندگیش می‌افتد، می‌خواهد روضه بخواند و از اربابش دم بزند. پیرغلام زندگی‌اش عوض می‌شود. مصیبت اباعبدالله(ع) ویژگی‌های خاصی دارد که بزرگان می‌دانند رقّت قلب می‌آورد، دل را زلال و صاف می‌کند و پیرغلام دیگر در این حالت نیازی ندارد روضه بخواند. وقتی برای تو از زندگی شخصی‌اش هم بگوید، حالت بد می‌شود. همین حاج اصغر زنجانی به یکی از بچه‌ها که مادرش فوت کرده بود، گفته بود: «خوب شد مادرت فوت کرد که بهانه‌ای باشد تا ما برای حضرت فاطمه(س) گریه کنیم». این حرف شعار نیست. نادعلی کربلایی روز تاسوعا دیگر روضه اباالفضل(ع) نخواند و فقط یک جمله‌ گفت که من وقتی به آن جمله فکر می‌کنم، هنوز قلبم درد می‌گیرد. نوکر به جایی می‌رسد که وقتی کلامی از نهادش بلند می‌شود، اگر با واسطه‌هایی هم بیان شود، سوز را انتقال می‌دهد.

حاج منصور می‌گفت روز عاشورا شیخ رضا سراج در صورتی که دیگر صدایش در نمی‌آمد، می‌گفت: «مردم! می‌دانید امروز چه شده است؟ امروز حسین(ع) را کشتند». صف‌های عقب‌تر جماعت متوجه نمی‌شدند و از هم می‌پرسیدند: شیخ رضا چه گفت؟ و آنان وقتی حرف رضا سراج را به هم انتقال می‌دادند، همه به هم‌ می‌ریختند و همین‌طور که این حرف به صفوف عقب‌تر می‌رسید، کل بازار به هم می‌ریخت.

این مردان هنوز هم هستند، حاج فیروز زندگی‌اش با اباعبدالله(ع) گره خورده است. برخی از این‌ها در زندگی‌هایشان مصیبت‌های زیادی دیده‌اند. نادعلی دو پسرش شهید می‌شود، حاج منصور دختر چهار ساله‌اش سرطان می‌گیرد و می‌میرد، حاج‌اصغر یک پسرش شهید و پسر دیگرش تصادف می‌کند و از دنیا می‌رود. حاج اکبر ناظم حقیقتاً وقتی می‌خواند «ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم...» همه وجودش حسین(ع) می‌شود. نفس اکبر ناظم پشت شعرش بود، گویی این شعر را امضا کرده‌اند، تایید شده و مهر خورده است. هر کسی این شعر را بخواند، آن جلسه تکان می‌خورد.

* خیلی وقت‌ها خدا را شکر می‌کنیم که در دنیا و مملکتی شیعه به دنیا آمده‌ایم و این هم به برکت و لطف دستگاه امام حسین(ع) بوده است و خیلی از هم‌نسلی‌های ما از موهبت شیعه بودن و حب اهل بیت در دل‌ها، که بزرگ‌ترین سرمایه بشر است، غافل هستند. بسیاری از بزرگان معتقد بودند و تذکر می‌دادند که حواستان به این موهبت باشد، آن را ارزان نفروشید که از برکت همین موهبت خیمه امام حسین(ع)‌ برافراشته مانده است؛ نظر شما در این باره چیست؟

بزرگان ما به محبت اهل بیت(ع) اصرار و تاکید داشتند، سیره‌شان هم این‌طور بوده است، تاجایی که امام خمینی(ره) می‌گویند «مکتبی که پایش گریه‌کن و سینه‌زن نباشد، حفظ نمی‌شود؛ این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». مراجع ما هم این‌طور بوده‌اند.

آیت‌الله بهجت بر گریه کردن بر مصیبت امام حسین(ع) اصرار داشتند. گریه برای امام حسین(ع) قیمت زیادی دارد. از آقایان می‌پرسند وقتی در دل شب بلند می‌شویم و وقت ی برای هبادت داریم، قرآن، نماز شب و ذکر یونسیه بخوانیم یا بر امام حسین(ع) گریه کنیم؟ می‌گویند بر امام حسین(ع) گریه کنید که جایگاه بالایی دارد. امام حسین(ع) اسلام را زنده نگه داشت. جاهلیت در دوره امام حسین(ع) به جایی می‌رسد که از جاهلیتی که در دوره پیغمبر(ص) وجود داشت، بیشتر بود. رسما یزید خلیفه مسلمین بود و حیوان‌بازی می‌کرد. سیدالشهداء(ع) فدا می‌شود، چون خدا می‌خواست او را کشته و زن و بچه‌اش را اسیر ببیند. خونش را می‌دهد تا دین پیغمبر با خونش زنده شود، نمازی که می‌خوانیم از عاشورا و از گریه بر امام حسین(ع) است. در عمق دل دین ما، محبت اباعبدالله(ع) نهفته است که خیلی اثرگذار می‌شود. وقتی یک جوان در جلسه امام حسین(ع) گریه و سینه‌زنی می‌کند، دیگر سخت‌اش است، بعد از مجلس گناه کند.

*سؤال بعدی درباره نسبت هیئت و دستگاه امام حسین(ع) با سیاست است؛ برخی از نوحه‌خوانان و ذاکران به بهانه دوری از سیاست و اهل آن، از خواندن اشعاری درباره انقلاب، شهدا و دفاع مقدس پرهیز می‌کنند و ادعایشان این است که دستگاه اهل بیت(ع) ربطی با سیاست ندارد. نظر شما در این باره چیست؟

کسی که سیاست را از هیئت جدا می‌کند و فقط برای امام حسین(ع) می‌خواند، نمی‌داند که کار و حرکت امام حسین(ع) سیاسی بود. آیت‌الله جوادی آملی در جایی گفته‌اند که همان خروج و حرکت امام از مدینه در دل شب به سوی مکه و سپس حرکت ایشان با اهل بیت(ع) و زن و بچه‌اش به کربلا کاملا دارای معنای سیاسی بود. این کار امام حسین(ع) یعنی خروج علیه خلیفه وقت؛ امام حج  را نیمه‌کاره گذاشتند و راه افتادند.

حالا کسی که می‌گوید ما فقط سینه می‌زنیم و به وضعیت سیاسی زمانه و صف‌بندی‌های حق و باطل در زمان خودمان کاری نداریم، این رسما با بساط امام حسین تفاوت دارد. امام حسین(ع) کشته شد که بگوید «هیهات من الذلة». حاضر شد بچه‌هایش اسیری بکشند، سر از تنش جدا شود، اما زیر بار ذلت نرود. وقتی برای امام حسینی که تا این حد با ظلم و فساد مبارزه می‌کرد، عزاداری می‌کنیم؛ نمی‌توانیم در کنارش بگوییم به ما ربطی ندارد که در مملکت چه می‌گذرد، کجاها خلاف حرکت امام حسین(ع) رفتار می‌شود و...، بلکه باید باید نسبت به این موارد مخالفت و برائت نشان دهد و بگوید فلان کار، حسینی نیست و این یعنی همان امر به معروف و نهی از منکر.

* شما را به نغمه‌های زیبا در اثنای مداحی می‌شناسند؛ ازاصول و آداب نغمه‌زنی و جایگاه آن در مداحی بفرمائید.

نغمه میدان بزرگی از خواندن نیست؛ بلکه گوشه‌ای از خواندن است. نغمه‌زنی جایی به کار می‌رود که مستمع حرارت و شوری دارد، از خودش بی‌خود شده، بعد وقتی دودمه و شور می‌گیرد، به حال عجیبی فرو می رود. آنجا اگر خواننده بتواند نغمه و حزنی ایجاد کند؛ حال مخاطب مضاعف می‌شود. آن وقت فرد وسط شور گریه می‌کند. سلیقه باید جوری باشد که ملودی‌های غمناک را انتخاب و آن را میان شور جای دهد و البته همه اینها باید متناسب با جلسه اباعبدالله(ع) و در شأن ایشان باشد.

* غیر از نغمه‌زنی، شما از پیشگامان شورخوانی در هیئات بودید؛ از کی وارد عرصه شور شدید و پاتوق‌تان کجا یا کجاها بود؟

از سال 76 بود؛ نریمان پناهی تازه به این عرصه آمده بود و با هم بودیم. همان ایامی بود که سعی کردیم شور بخوانیم. شعر مناسب خیلی اثرگذار است، ما فکر می‌کنیم در شور کسی حواس‌اش نیست، اما حقیقتاً اگر مثلاً به جای پنج‌بند، دو بند سبک خوانده شود و شعر تناسب، حزن و پیام داشته باشد و حماسی و وزین باشد، اثر بسیاری بر مجلس و مخاطبان می‌گذارد. وقتی در مجلس شور خوانده می‌شود نوجوانان و کودکان ما آن را تکرار می‌کنند و یاد می‌گیرند. باید روی این قسمت حساسیت داشته باشیم. هرچه دقت بیشتری انجام شود، اثرگذاری آن هم بیشتر می‌شود. برای مثال روی این بند وقت بسیاری گذاشته شده است: «شبای جمعه می‌گیرم هواتو/ اشک غریبی می‌ریزم براتو/ بیچاره اون که حرم رو ندیده/  بیچاره‌تر اون که دید کربلاتو/ آه.. امون از غریبی، صبوری/ آه چجوری بسازم با دوری...» این سبک جان‌سوزی است.

* بزرگان ما و از جمله رهبر معظم انقلاب خطاب به شعرای آیینی تأکید کرده‌اند که از خواندن شعرهای متوسط و ضعیف در شأن اهل بیت(ع) پرهیز کنند و البته ایشان در جای دیگر فرموده‌اند که هیچ اشکالى ندارد از شعرى با زبان مردم البته با مضمون درست و صحیح استفاه شود. نظرتان در این زمینه چیست و علت ماندگاری اشعار بزرگانی چون محتشم، نیّر تبریزی، عمان سامانی، آیت‌الله غروی اصفهانی و... چیست؟

شاعران باید به منابع معنوی وصل باشند؛ همچنان که مثلا حبیب چایچیان (حسان) به علامه امینی وصل بود. شعر باید با معارف اهل بیت که در احادیث، داستان‌ها و تاریخ وجود دارد، ربط داشته باشد؛ شاعر باید به این‌ منابع تسلط داشته باشد یا حداقل کسی که در این میدان کار کرده، مشاورش باشد. مراجع ما بسیار اهل شعر هستند. آیت‌الله صافی گلپایگانی، وحید خراسانی، حسن‌زاده آملی و... همه اهل شعر هستند. عموماً وقتی به سبک شعر عنایت شود، هیئت و عزای اهل بیت رنگ دیگری می‌گیرد؛ کسی که درست نوکری کند اهل بیت رزقی را که باید، در دامن‌شان می‌گذارند.

* تعریف شما از نوکری برای اهل بیت(ع) چیست؟ و نوکری اهل بیت(ع) چه نسبت و ارتباطی با بندگی خداوند دارد؟

نوکری می‌کنیم که بنده خدا باشیم. قدیمی‌ها روضه می‌خواندند بعد در میان حرف‌هایشان حکم شرعی می‌گفتند، مثلاً سینه‌زنی و شور و روضه را یکباره متوقف کرده و وسط آن می‌گفتند: «آی مردم خمستان را بدهید». یعنی گریه می‌کنی، خمست را هم بده، این یعنی محبت به اباعبدالله(ع). در اخبار و روایات آمده که وقتی ابراهیم(ع) فرزندش را به  قربانگاه آورد و فرزندش قربانی نشد، خیلی گریه کرد. گفت خدایا مگر من چه کار کرده بودم؟ کاش بچه‌ام کشته می‌شد و من در مصیبتش صبر می‌کردم و مرا جزء صابرین قرار می‌دادی تا مقامم در تقوا و قرب بالاتر برود. ندا آمد: «ابراهیم! مقام تو بالاتر است یا پیغمبر آخرالزمان؟ حضرت ابراهیم گفت پیغمبر آخرالزمان. گفت فرزند تو والاتر است یا فرزند پیغمبر آخرالزمان؟ گفت: بچه خودت را بیشتر دوست داری یا نوه پیغمبر آخر الزمان را؟ حضرت ابراهیم گفت: نوه پیغمبر آخر الزمان را. پرسید: اگر داغ فرزند خود را ببینی بیشتر است یا داغ فرزند پیغمبر آخرالزمان را؟ گفت ما می‌خواستیم تا نوه پیغمبر آخرالزمان که تو آن را بیشتر از فرزند خودت دوست داری، کشته شود و تو در مصیبت او گریه کنی و به مقام گریه‌کن اباعبدالله(ع) برسی». ماورای گریه‌هایی که ما می‌کنیم اسراری وجود دارد. انبیاء و پیغمبر بر این مصیبت گریه کرده‌اند و کشته شدن در گودال، نهایت بندگی حضرت ابی‌عبدالله(ع) است.

حاج‌آقای سیدمهدی میرباقری روزی تعریف می‌کرد و می‌گفت حضرت ایوب یک جایی به خدا گفت: «خدایا بس است! از بس صبر کردم خسته شدم». ندا رسید: «تو صبر کردی یا ما به تو کمک کردیم که صبر کنی؟». اما در بساط کربلا، امام حسین(ع) هیچ جا گله نمی‌کند. حضرت زینب(س) وقتی به گودال می‌رسد، می‌گوید: خدایا این قربانی را از ما قبول کن. در مجلس ابن‌زیاد می‌گوید: «مارایت الا جمیلا». حتی سه‌ساله‌اش هم گله نمی‌کند. این مصیبت‌ها از مصیبت‌های ایوب سخت‌تر بود، اما صبر کردند. حضرت زینب(ع) می‌گفت وقتی رنگ چهره امام حسین(ع) در گودال تغییر می‌کرد و برافروخته می‌شد، می‌فهمیدم دارد به لحظه وصال نزدیک می‌شود. این اوج بندگی است که ما می‌خواهیم با نوکری به آن نزدیک‌ شویم.

* از دیرباز مجالس امام حسین(ع) واعظ‌محور بوده است و ذاکران و مداحان معمولاً در حاشیه قرار داشتند. اخیراً احساس می‌شود که مقداری این توازن به هم خورده است. علت به‌هم خوردن این توازن چیست؟

به نظرم الان هم همین‌طور است؛ مجالس بزرگی مانند مجالس حاج منصور، حاج قربان و... واعظ دارند. این معرفت باید بالا برود. ما شیعیان ذاتاً محب اهل بیت و امام حسین(ع) هستیم. امام حسینی که من 20  سال پیش می‌شناختم، را خیلی دوست داشتم اما هرچه جلوتر رفتم و معرفت کسب کردم تازه فهمیدم چرا امام حسین(ع) را دوست دارم. چرا زیارت عرفه‌اش برابر با یک میلیون حج است؟ اهل بیت‌اش را کشتند و به اسارت بردند، سرش را در تنور انداختند، در کوفه سرش را آویزان کردند و به آن سنگ زدند، از دروازه شام یک مدتی سر شریفشان را آویزان کردند. امام حسین(ع) برای اسلام و برای ما هیچ چیزی کم نگذاشته است. برای شناخت امام حسین(ع) باید واعظ و عالم باشد که آن شناخت به ما بدهد تا مقام بندگی امام حسین(ع) برای خداوند را به ما معرفی کند.

 

منبع: تسنیم

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۵
ناشناس
|
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۹
سلام به نظرمن خیلی خوب بود دستشان دردنکنه
ناشناس
|
|
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۱
سال 79که وارد حوزه شدم از مجالش ایشان در بیت الحسین ع استفاده میکردم با اینکه یک سری نقد ها به ایشان وارد است اما حقیقتا هیچوقت دنبال شهرت نبودند و این از صفات انسان متقی است .
ناشناس
|
|
۰۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۷
سلام.از دوستان معذرت میخوام اگه بهشون بر خورد. من قصد توهین نداشتم اصلا گفتم من خودم اکثره جلسه های بیت العباس رو میرم خیلی هم سید محمد اقا رو دوست دارم ولی سایتی به بزرگیه عقیق باید چهار تا مطلب به درد بخور از اساتید اقای جوادی بذاره!! والا من که چیزی گیرم نیومد از این مصاحبه
شاعر
|
|
۰۱:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۷
سلام علیکم
آقای سیدمحمدجوادی از مداحان خیلی خوب این کشوراست
بنده خاطرم هست که ایشان زمانی که
هیات بیت الحسین(ع)
می رفتند چه جمعیتی وچه مداحانی برای استفاده به آنجا می رفتندمانند آقای هلالی ، جوادمقدم و...
زیادبه دنبال سی دی وشهرت نبودند و
فقط خواص می دانند که ایشان چه گوهری است
سعید مسلمی
|
|
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
با عرض سلام به همه عزیزان
خدا انشالله روز به روز بر توفیقات حاج سید محمد جوادی بی افزایدایشان واقعا یکی از مادحین اهل علم و ایمان هستند و در سادگی هم ایشان اول هستند لطفا کسانی که هنوز نمی توانند در صفحه مجازی چگونه پیغام بگذارند لطفا نگذارید این پیام اطلاع رسانی شود
سید محمد خدا قوت
صالح ملامحمدی
|
|
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
سلام بنده هم با حاج امیر آقا کاملا موافقم . آقای محترم شما فکر نکنم دنبال باری باشید دنبال بازی هستید بیشتر .آقا سید تاج سر ما هستند و نسبت به خیلی دیگه از بزرگواران مداح در سطح خودشون از بار علمی و روضه ای سر هستند
ناشناس
|
|
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
آقا سید پرچمش بالاست

سید جدو و قربان
ناشناس
|
|
۰۳:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
عقیق جان. شما انقدر زحمت میکشی حداقل چهارتا ادم معروف یا درست و حسابی رو بیار واسه ما گزارش بگیر ازشون!! البته آقا سید جوادی از نوکران خوب هستن جسارت نشه بهشون. من خودم بعضی پنجشنبه ها میرم هییت ایشون. ولی یه چیزی بذارید که یه باری واسه ما داشته باشه
پاسخ ها
امیر عباسی
|
۱۲:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
سلام
بعضی ها متأسفانه هنوز ادبیات حرف زدن و پیام گذاشتن در فضای مجازی و یاد نگرفتن یا خودشون و زدن به اون راه...
واقعاً باید تأسف خورد
که به یک همچین ذاکر با اخلاص و عزیزی
اینچنین اهانت میشود
و بعد هم میگویند جسارت نشه...
آقا سید خیلی بزرگوارن
برادران عقیق هم باید لطف کنن هر نظر اهانت آمیزی رو تأیید نکنن
خدا آقا سید رو حفظ کنه همه ی مارو عاقبت به خیر کنه
انشاءالله
محمدرضانوروزی
|
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۷
سلام علیکم-جناب ناشناس با این که جناب آقای سید محمد جوادی از اساتید بزرگوار هستند لکن شما به بیانات هر فرد توجه کنید و از سخنانشان استفاده کنید چه کار دارید؟ چه کسی ست؟ ببین چه میگوید؟ حال اینکه اگر در سخنان آقای جوادی عزیز دقت می فرمودید هیچ گاه این حرف را نمیگفتید / فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه پس بشارت بده به کسانی که حرف را میشنوند و بهترین را اطاعت میکنند.
صادق
|
|
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
خدا قوت
ناشناس
|
|
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
مرسی خوب بود
ناشناس
|
|
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
مرسی خوب بود
ناشناس
|
|
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
مرسی خوب بود
ناشناس
|
|
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
مرسی خوب بود