20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 07 : 03
کد خبر : ۱۷۴۳۲
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۲ - ۰۷:۴۴
شیطان از روز اول خلقتى پاک داشت، مانند همه موجودات دیگر، انحراف و انحطاط و خواست خودش موجب ناپاکی اش شد.و این موجود ناپاک وسیله ای شد جهت تکامل و پیشرفت انسانها.

عقیق: عقیق: انسان در مسیر سعادت و تکامل خود باید طریق بندگی را طی کند، در اینجا این سوال پیش می آید که چرا خداوند شیطان را آفرید؟ العیاذبالله بدین جهت که انسان نتواند به تکامل برسد؟ وجود یک موجود ویرانگر ضد تکاملى چه دلیلى مى تواند داشته باشد؟ آن هم موجودى هوشیار، کینه توز، مکار، پرفریب و مصمم! این نوشتار در پی برطرف کردن تناقض میان آفرینش شیطان و تکامل انسان است. 

كلمه شیطان از ماده (شطن) گرفته و (شیاطین) به معنای خبیث و پست آمده است و شیطان به موجودی سركش و متمرد اطلاق میشود، اعم از انسان و یا جن و یا جنبدگان دیگر، باید توجه داشت كه شیطان اسم عام است یعنی اسم برای جنس موجودات شریر است، اما ابلیس اسم خاص است كه اسم برای یك موجودی خاص است كه آدم (ابوالبشر) را فریب داد و هم اكنون با لشكر خود در كمین فرزندان آدم است و همواره تلاش میكند تا آنها  را همانند پدرشان آدم فریب دهد.(1)
شیطان از ابتدا شیطان نبود 

درباره شیطان (ابلیس) بحثهای متعدد و مختلفی در میان صاحب نظران مطرح است اما در این جا به طور خلاصه اشاره میشود كه برخی بر آناند كه خداوند شیطان را شیطان نیافرید، به این دلیل كه سالها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاك بود، ولی بعد از آزادی خود سوء استفاده كرد و بنای طغیان و سركشی گذارد، پس او در آغاز پاك آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بوده است.(2)

و بنابر این دیدگاه گفته شده است كه هرگز خداوند از همان اول موجودی به عنوان شیطان با داشتن ماهیت پلید شیطانی نیافریده است بلكه خداوند موجودی قابل تكامل آفریده و آن را در گذرگاه هستی هدایت كرده است این خود موجود است كه راه خود را منحرف ساخته و خویشتن را ساقط كرده است، همچنان كه خداوند، فرعون را با صفت فرعونی خلق نكرده است بلكه خداوند انسان آفریده است كه شایستگی رشد و اعتلای انسانی را دارا بودهاند اما آنها خودشان با میل و اختیار خویش، راه انحرافی را برگزیده و عنوان فرعونی، ابن ملجمی پیدا نمودهاند و این مسئله اشكالی را بر نظام آفرینش پدید نمیآورد مثلاً فرض كنید پنبه بودن یك ماده برای ما مطلوب است، اگر این پنبه آتش بگیرد و بسوزد سوختة این پنبه را میتوانیم در جلوگیری از جریان خون یك جراحت به كار ببریم، آفرینش موجودات شیطانی نیز چنین است كه نسبت به كل نظام آفرینش خیراند اما نسبت به برخی دیگر شر هستند. 

شیطان (ابلیس) نیز ازاین قاعده بیرون نیست، زیرا بر اساس احادیث معتبر و مضمون بعضی از آیات قرآنی، ابلیس قرنهای متمادی پس از خلقتش مشغول تسبیح و تقدیس خداوندی بوده است، اگر ماهیت او پلید بوده است، اشتغال به تسبیح و تقدیس پیدا نمیكرد و اگر ذات او فضیلت و كمال بوده است، انحراف و پلیدی بعداً برای او پدید آمده است.(3) برابر این نظریه معلوم میشود كه شیطان همانند موجودات دیگر با فطرت توحیدی آفریده شده و پلید و ناپاك و صفت شیطانی نداشته است اما بر اثر تكبرش در برابر خداوند و سجده نكردن به فرمان الهی بر انسان كامل، گرفتار عجب، تكبر و خودبزرگبینی گردید و پلید و منحرف شد 

شیطان وسیله ای برای تکامل

اگر اندکى بیشتر بیندیشیم خواهیم دانست که وجود این دشمن کمکى است به پیشرفت تکامل انسانها.راه دور نرویم همیشه نیروهاى مقاوم در برابر دشمنان سرسخت جان مى گیرند، و سیر تکاملى خود را مى پیمایند.فرماندهان و سربازان ورزیده و نیرومند کسانى هستند که در جنگهاى بزرگ با دشمنان سرسخت درگیر بوده اند. سیاستمداران با تجربه و پر قدرت آنها هستند که در کوره هاى سخت بحرانهاى سیاسى با دشمنان نیرومندى دست و پنجه نرم کرده اند. بنابراین چه جاى تعجب که بندگان بزرگ خدا با مبارزه مستمر و پى گیر در برابر «شیطان» روز به روز قویتر و نیرومندتر شوند! 

دانشمندان امروز در مورد فلسفه وجود میکربهاى مزاحم مى گویند: اگر آنها نبودند سلولهاى بدن انسان در یک حالت سستى و کرخى فرو مى رفتند، و احتمالاً نمو بدن انسانها از 80 سانتیمتر تجاوز نمى کرد، همگى به صورت آدمهاى کوتوله بودند، و به این ترتیب انسانهاى کنونى با مبارزه جسمانى با میکربهاى مزاحم نیرو و نمو بیشترى کسب کرده اند. 

پس خداوند چون انسان را موجود داراى اختیار آفرید، نمى توان گفت چرا راههاى گناه ( و از جمله وجود شیطان ) بسته نشد. بله خداوند انسان را آفرید و هدف این است كه او به بهشت دست یابد امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا كه غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن كمك مى‏ كند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمى‏ شد، انسان به وسیله همان غریزى كه در وجودش هست، گناه مى‏ كرد.  

امام صادق(ع) فرمود: ریشه‏ هاى كفر سه چیز است: حرص و استكبار و حسد، امّا حرص، باعث شد كه آدم از درختى كه خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استكبار، باعث شد كه ابلیس وقتى كه خدا به او امر كرد كه بر آدم سجده كن، سجده نكرد و باعث كفر او شد و امّا حسد باعث شد كه قابیل، برادرش هابیل را بكشد.(4) 

در این روایت ریشه‏ هاى گناه را همان غرایز موجود در نفس انسان دانسته است. فریب شیطان از طریق همین نیروها در وجود انسان است و اگر كسى بتواند نیروهاى وجود خود را در كنترل خود قرار دهد و عقل و خرد بر هواهاى نفسانى غالب كند، فریب شیطان را نخواهد خورد.
کلام آخر

شیطان از روز اول خلقتى پاک داشت، مانند همه موجودات دیگر، انحراف و انحطاط و خواست خودش  موجب ناپاکی اش شد.و این موجود ناپاک وسیله ای شد جهت تکامل و پیشرفت انسانها.


پی نوشت ها:

1ـ مكارم شیرازی، تفسیر نمونه،ج 1، ص 92.

2ـ همان، 194.

3ـ محمد تقی جعفری، شرح نقد و تحلیل مثنوی، ج 1، ص 206.

4ـ اصول كافى، ج 2، ص 289.

منبع:جام

211008

 

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: