24 دی 1400 11 جمادی الثانی 1443 - 27 : 02
کد خبر : ۱۶۶۳۳
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۳
از باب همین لطف و مهر است که خداوند هم به بنده عصیانگر دستور توبه و بازگشت و پاک شدن از گناه می دهد و هم از توبه بنده گناهکار خرسند می گردد.
عقیق: اگر پدر و مادر، طفل خویش را که محصول زندگی آنان است، در معرض انحراف و تباهی و اتلاف ببینند، در مقام چاره و اصلاح او بر می آیند. اصولاً هر صانعی نسبت به مصنوع خویش حساسیّت دارد و هنر و کمال خود را در آن متجلّی می بیند و برای حفظ آن کوشش لازم را مبذول می دارد.

از تمثیلهای معروف است که «کسی کوزه ای از کوزه گری خرید و آن را در حضور او شکست! این عمل چند بار تکرار شد و خشم کوزه گر را برانگیخت! خریدار گفت: چرا نگران می شوی! من وجه کوزه های شکسته را به تو پرداخت می کنم! کوزه گر گفت: درست است، ولی شکستن مصنوع من در حضور من که برای آن زحمت فراوان کشیده و کمال و سلامت آن را می خواهم، سخت ناراحت کننده است!»!

خداوند متعال، از پدر و مادر به انسان مهربانتر است و از هر صانع نِسبی نسبت به مصنوع خویش حساستر می باشد؛ زیرا علاوه بر اینکه انسان را بر فطرت توحید و پاکی آفریده، او را «مَثَلَ» خود قرار داده، تا با نمایش آثار قدرت و حکمت خویش در این مخلوق، کرامت خویش و تکامل انسان را به سامان رساند.

خداوند راه رسیدن به این تکامل را در آیه: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونَ» (1) بیان فرموده است. درباره راز خلقت و فلسفه عبادت هم امام حسن مجتبی(ع) فرموده است: «إنَّ اللهَ عزَّوجلَّ، بِمَنِّهِ و رَحمَتِه لَمّا فَرَضَ عَلَیکم الفرائِضَ لَم یَفرِض ذلک عَلیکم لِحاجهٍ مِنهُ إلیهِ، بَل رَحمَهً مِنهُ...» (2)

خداوند بلندمرتبه(به خاطر رحمت و منتش بربندگان) واجبات را نه به خاطر نیازش به آنها بربندگان واجب نمود بلکه به سبب رحمتی بود، از جانب او!

              من نکردم خلق، تا سودی کنم                      بلکه تا بر بندگان جودی کنم.(3)

راه چاره

عوامل و موانع بازدارنده درونی و برونی مختلفی در راه تکامل وجود دارد؛ چه اینکه پیمودن آن، گردنه ها و سختیها در پیش دارد، اما راه گناه و لغزش ـ که مهمترین عامل آن «نفس امّاره»(4) است ـ برای عموم افراد، راه آسان و سهلی به نظر می رسد! چنانکه در برون انسان و در محیط زندگی او هم، موانع فراوانی وجود دارند که او را از تکامل بازداشته و به انحراف و انحطاط می کشاند!

بنابراین، نفس امّاره(به عنوان یک نیروی باز دارنده درونی) و عوامل فراوان برونی،‌انسان را به کجی و آلودگی و درماندگی و جدا شدن از فضل و کمال سوق می دهند.

عموم افراد بشر غالباً به این موانع مبتلا می شوند، ولی تنها بعضی از آنان راه چاره می یابند.

پیامبر(ص) فرمود: «إنّ کلَّ بَنی آدمَ خَطّاءٌ، و خَیرُ الخطّائینَ التّوابونَ» (5)

بدرستی که همه انسان ها خطا می کنند و بهترین آنها کسانی هستند که بسیار توبه می کنند.

با توجه به این عوامل، خداوند مهربان، از راه لطف، راه چاره و بازگشتی را در برابر انسان گشوده تا او ناامید نشود، هویّت خویش را نادیده نگیرد و با انتخاب راه بازگشت هویّت انسانی خویش را باز یافته، با خدا و فضیلت آشتی کند و راه خیر و صلاح و تکامل خود را استمرار بخشد.

این لطف خداوند، سپاس و شکر فراوانی را می طلبد، امام زین العابدین(ع) به پیشگاه خداوند با سپاس فراوان چنین می گوید: «إلهی أنتَ الذّی فَتَحتَ لِعبادِک باباً إلیَ عَفوِک، سَمَّیتَهُ التَّوبَهَ، فَقُلتَ: توبوا إلی اللهِ...»(6) خدای من! تو آن خدایی هستی که، برای بندگانت دری به عفو خویش گشوده و نام آن را توبه گذاشته ای و فرموده ای که به سوی خدا بازگشت کنید.

لطف تو مگر پیش نهد پای وگرنه بخشیدن جرم چو منی، کار مُحال است!

آری، از باب همین لطف و مهر است که خداوند هم به بنده عصیانگر دستور توبه و بازگشت و پاک شدن از گناه می دهد و هم از توبه بنده گناهکار خرسند می گردد.

امام باقر(ع) فرموده: «إنّ اللهَ تعالی أشدُّ فرَحاً بِتَوبَهِ عَبدِهِ مِن رَجُلٍ أضَلَّ راحِلَته و زادَهُ لَیلَهً ظلماءَ فَوَجَدَها...»(7) خرسندی خداوند متعال،‌در توبه گنهکار از خرسندی مردی که در شب تاریک(در بیابان) مرکب و توشه و زاد خویش را گم کرده و ناگاه آن را پیدا می نماید، بیشتر است.

مراحل توبه

امام علی(ع) فرمود: «التَّوبَهُ علی أرَبَعِه دَعائِمَ: نَدَمٌ بالقَلبِ، و استغفارٌ باللِّسانِ، و عَمل بالجَوارحِ، و عَزمٌ عَلی أن لایَعودَ...»(8) توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی با قلب، طلب آمرزش با زبان، عمل به وسیله اعضا و جوارح، و اراده و تصمیم جدی بر اینکه به گناه و آلودگی گذشته بازگشت ننماید.

بنابراین، توبه صرفاً یک لفظ نیست، نخست باید قلب از گناه پشیمان و متنفّر شود، بعد با زبان، شعار ترک گناه را برای دیگران و تلقین به نفس را برای خویش استمرار بخشد، سپس اعضای بدن و عناصر فعّال وجودی،‌به جای گناه و تباهی به حوزه اعمال صالح و نیک وارد شود تا فرد، دیگر آن عنصر قبلی نباشد و بالاخره، دیگر هیچ گاه تصمیم بازگشت به زشتی و تباهی و آلودگیهای قبلی، نداشته باشد.

بدین جهت است که وقتی کسی در حضور امیر مۆمنان(ع) به خاطر درخواست آمرزش از خداوند، کلمات «استغفار» را بر زبان جاری می کرد، آن حضرت با جمله: «مادرت بر مرگت اشک بریزد»، او را مورد نکوهش قرار داد، طلب آمرزش را مقام والایی شمرد و برای آن شش مرحله بدین شرح بیان فرمود:

1 - پشیمانی جدّی از همه اعمال بدِ گذشته.

2 - تصمیم جدّی برای خودداری از همه گناهان

3 - بازگرداندن همه حقوق و بدهی های مادی و معنوی به مردم و بریء الذّمه شدن

4 - جبران و تدارک هر عمل و عبادت واجب و از دست رفته.

5 - آب کردن تمام گوشت هایی که از راه حرام، در بدن روییده

6 - تحمل رنج و چشیدن لذّت عبادت و بندگی خدا، به همان حدّی که گناه،‌لذت بخش بوده است.(9)

اگر لذّت ترک لذّت ، ‌بدانی دگر لذّت نفس، لذّت نخوانی

سفرهای علوی کند، مرغ جانت گر از چنبر آز، بازش رهانی

گر از باغ اُنست، گیاهی برآید گیاهت نماید، گل بوستانی

چنان می روی ساکن وخواب درسر که می ترسم، از کاروان بازمانی

وصیّت همین است، جان برادر که اوقات ضایع مکن، تا توانی.(10)


پی نوشت ها:

1-(ذاریات، 56.)

2-(بحارالانوار، ج 5،‌ص 315.)

3-(مثنوی معنوی، دفتر دوم، ص 149.)

4-( یوسف، 53.)

5-(الدرالمنثور، ج 1، ص 261.)

6-(مفاتیح الجنان،‌مناجات التّائبین، ص 118.)

7-(اصول کافی، ج 2، ص 435.)

8-(بحارالانوار، ج 75، ص 81.)

9-(نهج‌البلاغه فیض، ص 1282، ح 409)

10-(کلیات سعدی، ص 519.)

منبع: تبیان

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: