بنابه روايت جمعى، از جمله شيخ صدوق در امالى، پس از شهادت اباعبدالله
الحسين(ع) دو كودك به نام هاى (ابراهيم و محمد) از فرزندان عقيل
با جعفر در كوفه به شهادت رسيدند.
بدين سان كه وقتى زنان و
فرزندان اسير را وارد كوفه نمودند، اين دو تن از بيم و وحشت پا به فرار
گذاشتند و به خانه مردى طايى پناه جستند، صاحبخانه وضعيت آن ها را جويا شد،
كودكان او را در جريان امر قرار دادند و گفتند: ما از خاندان رسول خدا(ص) هستيم، از بند اسارت گريخته و به تو پناه
آورده ايم.
هواى نفس پليد او وى را وسوسه كرد كه اگر آن دو كودك را
به قتل برساند و سرهاى آن ها را نزد ابن زياد ببرد، بدو جايزه خواهد داد،
از اين رو؛ كودكان را به شهادت رساند و سرهاى آنان را نزد عبيدالله آورد و
بر او وارد شد و آن ها را مقابل وى گذاشت.
ابن زياد او را مورد
اعتراض قرار داد و گفت: كار بسيار ناپسندى انجام داده اى، به دو پسر بچه كه
به تو پناه آورده بودند ستم روا داشته و آن ها را به قتل رساندى و در
امانت، خيانت ورزيدى و سپس فرمان به كشتن او داد و در دَم او را كشتند.
پی نوشت:
(برگرفته از کتاب سلحشوران طف)
منبع:باشگاه خبرنگاران
211008