عقیق: «توجه خداوند به بندگانش این گونه است که خداوند با تمام اسماء حسنا و جهات به بندگانش توجه دارد».
وجود
مبارک پیامبر اسلام(ص) نیز وقتی با کسی حرف میزد
یا مخاطب کسی بود با تمام چهره به وی نگاه میکرد، زیرا او مظهر خدایی است
که وقتی به کسی میگوید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یا مخاطب کسی
است که در دعا میگوید «یا الله» با تمام جهات و اسماء حسنایش به مخاطب
مینگرد. لذا انسان برای اینکه دعایش مستجاب شود، باید با تمام هویّت به
طرف خدا برود.
این که میبینید برخی از ادعیه ما مستجاب نیست برای
این است که یک مقداری از توجه ما نزد قدرتهای خود ما یا وابستگیهای ماست و
تنها بخشی از توجه ما به طرف الله است، کسی که هم به طبیب چشم دوخت، هم به
دارو، هم به قدرت تحصیل دارو و هم به قدرت پرستار، چنین انسانی میگوید
«اللهم اشفنی» این نیمرخ با خدا دارد سخن میگوید، برای این که بخشی از
توجهش متوجه خداست و بخشی از توجهش متوجه امکانات خودش است، چنین دعایی،
دعای خالص نیست.
ما که میخواهیم راه اخلاقی را بپیماییم؛ یکی از
راههایش این است که به ما گفتند: «تَخلَّقوا بأخلاق الله». انسان باید
بکوشد مظهر اسماء حسنای الهی بشود، هر کسی در هر محلّی، سِمتی، شغلی و فنّی
که دارد مظهر نام خدا شود؛ این میشود اخلاقِ کاربردی، وگرنه کلی از آن
جهت که کلی است کاربردی نخواهد بود، اگر چنین شد انسان میتواند در هر
موطنی خود و حوزه خود و قلمرو اخلاقیاش را بشناسد و آن کلیات را کاربردی
کند.
برای تخلق به اخلاق الهی، بخشی به بررسی اسماء حسنای الهی
برمیگردد و بخشی دیگر که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده، این است که
پیامبر گرامی اسلام اسوه شماست که باید به آن ائتسا و تأسّی کنید، لذا
بررسی سیره آن حضرت، اخلاق آن حضرت، آداب آن حضرت، رفتار و گفتار آن حضرت
این وسیله اقتدای، اسوهگیری ما و راهی برای تخلّق به اخلاق الهی شدن است.
صحنه
قلب، صحنه کتابت است که حقایق ایمان در این صحنه و صحیفه نوشته میشود، و
بخش اصیل کتاب همان است که با رفتار و گفتار و نیّات و اخلاقمان در صحنه
نفس، صحیفهای ترسیم میکنیم. معلوم میشود در درون ما یک صحیفه مستوری هست
که یوم النشور یعنی قیامت این کتاب بیرون میآید و باز میشود.