06 دی 1403 25 جمادی الثانی 1446 - 54 : 12
کد خبر : ۱۳۱۸۹۴
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۳
طبق نص صریح، چشم زخم وجود دارد و نمی‌توان انکارش کرد اما در این میان، نحوه مواجهه ما با این مسئله، حتی از خودش هم مهم‌تر است.

عقیق: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بدون اینکه به نیش و کنایه کافران مکه توجهی کند آیاتی از قرآن را با نجوایی خوش تلاوت می‌کرد. آفتاب در میانه آسمان ایستاده بود و ابرها بر سر مبارک ایشان سایه انداخته بودند. هر کسی که از کنار ایشان رد می‌شد دقایقی می‌ایستاد و محو جذبه ترتیل کلام خداوند از دهان آخرین فرستاده‌اش می‌شد و ناخودآگاه به فکر فرو می‌رفت. کافران کُفری شده بودند و صبرشان تمام شده بود: «محمد تا همه را مسلمان نکند دست‌بردار نیست. باید دنبال راه چاره باشیم.»

و فکر می‌کنید راه چاره آدمی که همه راه‌ها را برای زمین زدن پیامبر رحمت امتحان کرده چه بود؟

آن روزها قبیله بنی اسد معروف بودند به چشم زخم! کافی بود توجه‌شان به آدمی و زندگی‌اش جلب شود و به او غبطه بخورند؛ آن آدم همان فردا سینه قبرستان بود. کافران مکه تصمیم‌شان را گرفته بودند. رفتند و در آستانه قبیله بنی اسد ایستادند: «یکی از چشم‌زخم‌ترین مردان‌تان را برای کُشتن محمد می‌خواهیم!» و آن مرد، از میان قبیله، به شرط پول، بیرون آمد.

ولی مگر می‌توان کسی را با زخم چشم کُشت؟ این خرافه بود یا واقعیتی که به باور رسیده بود؟
 
آن مرد با فاصله و روبه‌روی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نشست. رسول خدا آیات قرآن را زمزمه می‌کرد و مردک، دهان به تحسین و چشم به تماشای پیوسته حضرت محمد صل الله و علیه و آله و سلم باز کرده بود و یک نفس تلاش می‌کرد تا با شوری چشم‌هایش، زندگی و عمر مبارک ایشان را زخمی کند تا اینکه جبرئیل با آیه «و ان یکاد ...» بر پیامبر نازل شد. «و آن کافران می‌خواهند که با چشم زخم به تو آسیب بزنند ...» پیامبر سر بلند کرد. مرد را دید و به خدا پناه ‌برد از شر حسادت‌کننده‌ای که حسادت می‌ورزید.
اما آیا چشم زخم، همان قدر که از این روایتِ به جای مانده از زمان آخرین فرستاده خدا به دست‌مان رسیده، واقعی است؟ و آیا چشم‌هایی وجود دارند که زندگی ما را با تماشا کردن‌هایشان زخمی می‌کنند؟
 
آیت‌الله فاطمی‌نیا علیه الرحمه، به زیبایی و با تأمل به این سوال پاسخ داده‌اند:«اول صحبت در این است که اصلاً چشم بد داریم یا نداریم؛ آیا این یک چیز مقبولی است یا اینکه مردم دارند این‌طور می‌گویند؟ نسخه عتیقی که ابی‌الحدید هم استفاده کرده و از روی آن نسخه، برای نهج‌البلاغه شرح نوشته، در آن مفصل دارد که «العینُ حقٌ»، یعنی چشم حق است. نمی‌خواهم بترسانمتان، اما می‌خواهم بدانید که هست و ان‌شاءلله به چیزهایی که می‌گویم عمل کنید.ما در روایات داریم که کتمان حوائج، به برآورده شدن آن‌ها کمک می‌کند اما چرا؟ چون وقتی می‌گویید ممکن است چشم‌هایی متوجه شود که نگذارد آن خواسته یا هدف به مرحله انجام و سرانجام برسد. و چقدر خوب است که حرف‌هایمان را اصلاً نزنیم و اسرارمان را نگوییم و فاش نکنیم. یکی این است. مهم‌اش این است.
 
تبصره‌هایی هم در مسئله چشم زخم هست که می‌خواهم بگویم، آقا جان تو را خدا دقت کنید. این‌ها مهم است. تبصره‌ها این است که درست نیست ما بگوییم چشم، حق است اما بیاییم یک عده را بدنام کنیم، خواهشمندم دقت بفرمایید. یک نفر مثلاً آمد خانه ما، اتفاقاً آن روز یک کاسه چینی شکست، بگویید این چشم این بود ها؛ شما نگویید و تهمت نزنید. این ارتباط دادن مسائل کار ما نیست. مگر ما غیب می‌دانیم؟ این کارها چیست؟ این حرف‌ها چیست؟ این یک. پس تبصره یک اینکه شما با اتفاقاتی که پیش می‌آید کسی را بدنام نکنید.
 
اما تبصره دوم برای زمانی است که چشم زخم آدمی به تواتر می‌رسد. تعارف نداریم. به تواتر می‌رسد و بدچشمی یک نفر مشخص می‌شود. یکی و دو تا و چهار تا نیست و آدم می‌فهمد که فلانی بدچشم است. در این حالت چه کار کنیم؟ راه ندهیم؟ من دیدم ولوله می‌شود. به دخترش می‌گوید تو برو بچه‌ات را نبیند. به پسرش می‌گوید تو هم حرف نزن؛ سیر تا پیاز را نگو. اصلاً ولوله می‌افتد در خانه‌ها. تن‌ها می‌لرزد چون طرف می‌آید و بدچشم هم هست. هیچ حرفی هم در آن نداریم. چه کار کنیم؟ دلش را بشکنیم؟ تبصره دوم این است که اگر بدچشمی‌اش را فهمیدی باز هم حق نداری آبرویش را ببری. اما وقتی همه فهمیدند دیگر فهمیدند. به قول معروف جامش از بام افتاده. اما اینجا اگر تو دل او را بشکنی، محلش نگذاری، اجازه ندهی به خانه‌ات بیاید، ضررش از چشم زخم بیشتر است. من به عنوان دوست پیر شما، طلبه پیر، به شما یک راه نشان می‌دهم که ردخور هم ندارد. اگر این افراد به خانه‌تان آمدند، هیچ نترسید، هیچ ولوله به پا نکنید، فقط یک صدقه کنار بگذارید. تمام شد. مردم، صدقه نهانی خیلی کارها می‌کند.»
 
طبق آیات صریح قرآن مانند آیات ۵۱ سوره قلم، ۶۷ سوره یوسف و آیه ۵ سوره فلق؛ چشم زخم و حسد، آن‌قدر وجود دارد که خداوند خطاب به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از ایشان می‌خواهد که از شر آن به ذات پروردگار پناه ببرد و هرچند امری قابل لمس نیست اما طبق نص صریح وجود دارد و نمی‌توان انکارش کرد. اما در این میان نحوه مواجهه ما با این مسئله حتی از خودش هم مهم‌تر است. چرا که نباید تبدیل به دغدغه‌ای شود که زندگی روزمره ما را مختل کند و باعث شود که برای دفع آن به خرافه‌گرایی یا حتی رمال‌ها روی بیاوریم.
 
آیت‌الله مکارم شیرازی در نقد نگاه افراطی به چشم زخم می‌گوید: «با توجه به احادیث باید امکان وجود این امور را پذیرفت البته نه به این معنی که برای دفع آن باید به کارهای خرافی و رمالی و دعانویس رجوع کرد. زیرا علاوه بر اینکه این کارها شرک محسوب می‌شود سبب وارد شدن خرافات به حقایق می‌شود.» آیت‌الله قرائتی نیز در پاسخی مشابه می‌گوید: «زهر هر چیزی در درون اوست و زهر عده‌ای نیز چشمان‌شان است و براساس منابع اسلامی برای رفع چشم، پناه بردن به خدا، صدقه دادن، گفتن الله اکبر و کمک به فقرا، دفع کننده آن است.»
 
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «تأثیر چشم زدن حق است و امین نیستی که چشم تو در خودت یا در دیگری تاثیر کند. پس اگر از تاثیر چشم می‌ترسی سه مرتبه بگو: ماشاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم.»
 
در واقع چشم زخم تنها از عوامل بیرونی به درون زندگی‌های ما نیست و‌ ممکن است که بعضی مواقع این ما باشیم که به زندگی دیگران چشم زخم می‌زنیم! چرا که گاهی ما چیزهایی داریم که دیگران ندارند و گاهی دیگران چیزهایی دارند که ما نداریم اما باید حواس‌مان را جمع کنیم تا طوری به زندگی هم خیره نشویم که پس از نگاهِ چشم‌هایمان، آن زندگی زخمی شود و رنجی به جان عزیزان‌مان و دیگر انسان‌ها بیندازیم. بزرگان و عالمان دینی راهکارهای مختلفی برای کنترل مسئله چشم زخم گفته‌اند و نشان‌مان داده‌اند اما اصلی‌ترین و مهم‌ترین راهکار، افزایش حس قناعت در درون‌مان است. امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «گواراترین زندگی برای کسی است که به آنچه خداوند قسمت او کرده، خرسند باشد.» قناعتی که چشم‌های ما را به زندگی دیگران خیره نخواهد کرد و زخمی از روی حسادت بر سعادت آدم‌ها نخواهد نشاند.
 
منبع:فارس
گزارش خطا

ارسال نظر