21 آبان 1403 10 جمادی الاول 1446 - 50 : 10
کد خبر : ۱۳۱۴۸۵
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۸
قرار بود سخنرانی کند و ده‌ها دوربین روی صورتش تنظیم شده بود؛ اما حرارت پروژکتورها باعث شده بود عینکش تار شود و نتواند چیزی ببیند.

عقیق:شهید سیدحسن نصرالله درباره یکی از روزهای بعد شهادت پسرش محمدهادی تعریف می‌کرد: «قرار بود سخنرانی کنم. هنگامی که پشت تریبون قرار گرفتم، با ده‌ها دوربین تلویزیونی، با نورافکن‌های قوی روبه رو شدم.

گرما فوق‌العاده طاقت‌فرسا بود؛ به ویژه اینکه نورافکن‌ها حرارت زیادی تولید می‌کردند و به چشم انسان آسیب می‌رساندند؛ مخصوصاً برای کسانی مثل من که از عینک استفاده می‌کنند خیلی دشوار است.

سخنرانی را مثل همیشه شروع کردم و لحظاتی بعد احساس کردم چیزی را نمی‌بینم. از شدت گرما عرق از سر و صورتم سرازیر شده و شیشه‌های عینکم را پوشانده بود. خواستم دستم را دراز کنم و و از روی میز دستمال کاغذی بردارم و عرق روی چشم و صورتم و دست کم شیشه‌های عینکم را تمیز کنم؛ اما در یک لحظه به فکرم رسید که برخی از دوربین‌های تلویزیونی ممکن است برنامه تولیدی خود را به اسرائیل بفروشند و همه گمان کنند که من برای فرزندم گریه و اشک‌هایم را پاک می‌کنم.

بنابراین ترجیح دادم صورتم خیس بماند ولی به دست دشمن بهانه ندهم که بگوید پدر داغدیده پشت تریبون ایستاده بود و برای جوان ارشد خود گریه می‌کرد و در عین حال دیگران را به شهادت در راه خدا فرامی‌خواند. من یکی از خانواده های شهدا بیش نیستم.»

 

پی نوشت:

کتاب «سید مقاومت» با تدوین مهدی قربانی

منبع:فارس

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: