30 تير 1403 14 محرم 1446 - 48 : 09
کد خبر : ۱۳۰۵۶۵
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۶
برای رسیدن به حقیقت معرفت عاشورا باید «نگاه برنامه‌ای» نسبت به ماجرای قیام امام حسین علیه‌السلام داشت، برنامه‌ای که از یک سو سناریوی دشمن و توطئه جبهه شیطان در نابودی اسلام را بر هم زد، از دیگر سو موجبات رشد عجیب یاوران حسینی را فراهم آورد.

عقیق: عاشورا در نگاه تاریخ، ماجرایی سراسر حزن و اندوه و حماسه است، اما در نگاه تربیت‌یافتگان مکتب وحی، کلاس جامع جهت تربیت مؤمنان و سالکان راه حق تلقی می‌شود، هرچند در این نگاه، جنبه حماسی و احساسی عاشورا هم پررنگ است. با این تعریف، عاشورا ترکیبی از شور و شعور است و باید این دو در کنار هم دیده شود و سیره عترت هم بر همین منوال بود؛ به عنوان نمونه زیارت عاشورا دارای هر دو جنبه احساسی و معرفتی است و این روش را در سایر ادعیه مثل دعای ندبه هم مشاهده می‌کنیم. اسم این دعا مبتنی بر ندبه و فغان است، اما جنبه‌ی معرفتی آن پررنگ‌تر است.

هرگاه هر یک از این ابعاد یعنی ابعاد حسی و معرفتی را کنار بگذاریم، حق معرفت به عاشورا را ادا نکردیم. آنان که صرفاً سعی دارند به تاریخ کربلا بپردازند و از جنبه معرفتی آن غافل شوند، راهی به حقیقت این رویداد عظیم نخواهند برد، همچنان که وقتی صرفاً به معرفت عاشورا بپردازیم و از جنبه حسی آن غافل شویم، حق معرفت آن را ادا نکردیم؛ از این جهت روایات ما ثواب‌های زیادی را جهت اشک بر مصائب اباعبدالله علیه‌السلام بر شمردند و ثمراتی معنوی را برای این اشک‌ها بر شمردند که کمترین آنها، بخشش گناهان و اوج آن، همجواری با رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاندان مطهر ایشان در بهشت‌های قیامت است. اما در عین حال معصومین علیهم‌السلام تأکید دارند که باید حق معرفت امام هم ادا شود وگرنه به مرگ جاهلیت از دنیا می‌روید.

حال از همین دو منظر باید عاشورا را دید تا بدانیم چرا زینب سلام‌الله علیها از عاشورا و شهادت امامش حسین علیه‌السلام جز زیبایی ندید. برای رسیدن به حقیقت معرفت عاشورا در همان ابتدا باید «نگاه برنامه‌ای» نسبت به ماجرای قیام امام حسین علیه‌السلام داشت، برنامه‌ای که از یک سو سناریوی دشمن و توطئه جبهه شیطان در نابودی اسلام را بر هم زد، از دیگر سو موجبات رشد عجیب یاوران حسینی را فراهم آورد و برنامه‌ای که مسیر آینده بشریت به سوی مُلک خداوندی را هموار کرد. در ادامه‌ی این مطلب، ورود جزئی‌تری مبتنی بر همین سه محور خواهیم داشت.

قیام حسینی، نابودی اسلام اموی
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دو یادگار را از خویش برای امت تا قیامت باقی گزارد که کتاب خدا و عترت مطهرشان بود و فرمود تا زمانی که به این دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد. اما بلافاصله زمانی که حضرت رحلت کرد، همان امتی که اندکی قبل در روز غدیر به خلیفه برحق پیامبر یعنی امیرالمؤمنین علیه‌السلام تبریک گفتند، به غصبت مقام ایشان پرداختند و جامعه را به عقب یعنی به ارزش‌های جاهلی بازگرداندند، نظام طبقاتی را حاکم کردند، سنت نبوی را تحریف کردند و مشغول امتیازدهی به اطرافیان شدند. در نهایت اینکه صف‌اولی‌های لشکر پیامبر به انحراف رفتند و در دام کسب حرام افتادند؛ در واقع از دین جز اسم و از قرآن جز پوسته‌ای باقی نمانده بود تا جایی که همین مسلمانان که مسیر ارتداد را پیش گرفتند، امیر مؤمنان را در محراب نمازش به قتل رساندند، نیزه بر ران امام حسن کوفتند و با توطئه یهودیان، ایشان را با سم به شهادت رساندند و بعد زمینه‌های توطئه علیه امام حسین را فراهم آوردند.

در چنین شرایطی بود که امام حسین علیه‌السلام به خواست خدا قیام کرد و شعار خود را اصلاح وضعیت امت جدش پیامبر قرار داد؛ چرا که فساد امویان به حدی بود که قصد داشتند شجره اسلام را از ریشه بزنند و اسلامِ خودخواسته خود را حاکم کنند؛ اسلامی سراسر تحریف قرآن و تحریف سنت نبوی. اسلامی سراسر خشونت و جاهلیت و در یک کلام، اسلامِ منهای عترت. در این موقعیت، یک خون با برکتی نیاز بود تا قربانیِ دین اسلام و بلکه قربانیِ تمامی رسالت‌های پیشین انبیای الهی شود و نتیجه‌ی آن، بر سر راه آوردن مسیر دین حق در جای خود و تداوم این دین تا پایان دنیا شود؛ لذا در زیارت عاشورا، امام حسین را با لقب «ثار الله» می‌خوانیم، مفهومی به ظاهر ساده، اما دارای دریایی از معرفت. جالب است که ماجرای قتل امام حسین از همان آغازین دوران بشر یعنی ماجرای نبوت آدم علیه‌السلام مطرح بود و این قضیه سینه به سینه بین انبیاء می‌گشت تا اینکه به پیامبر اسلام رسید و ایشان نیز بارها از کربلا و ماجرای قیام امام حسین یاد کردند طوری که تمام اطرافیان و صحابه ایشان کاملاً نسبت به ماجرای عاشورا اشراف پیدا کرده بودند. بنابراین قیام امام حسین علیه‌السلام برنامه‌ای از پیش تعریف شده نزد خداوند و خوبان بشر بود؛ حدیثی هم از امام جواد علیه‌السلام نقل است که فرمود «أولُ ما جَری بِه القلم عَلَی اللّوحِ، قَتلُ الحُسَین»؛اولین چیزی که با قلم بر لوح نوشته شد، شهادت حسین بود. در نهایت  اینکه تاریخ گویای آن است که با شهادت امام حسین علیه‌السلام عده زیادی از مسلمانان به خود آمدند،‌ گروه‌های زیادی که به امام پشت کرده بودند، ابراز پشیمانی کردند تا حدی که عده‌ای از آنان در همان دوره و حتی بعدها دست به قیام علیه امویان زدند، طوری که زمینه نابودی و انقراض آنها را فراهم کردند. خون امام حسین علیه‌السلام سبب احیای مجدد بدنه جامعه اسلامی شد و در سده‌های بعدی زمینه‌ساز گرایش مسلمانان به محبت عترت شد.

قیام حسینی، تداوم مسیر امامت
ماجرای ولادت امام حسین علیه‌السلام تا قیام و شهادتشان، سبب تداوم مسیر امامتِ سایر اهل بیت وحی شد؛ چرا که هدف اصلیِ توطئه‌ی جبهه ابلیس، منقطع کردن سلسله امامت بود. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید جبرئیل بر رسول خدا فرود آمد و گفت: «سلام بر تو ای محمّد، من به تو مژده به دنیا آمدن فرزندی برایت را می‌دهم که امّتت پس از وفات تو، او را به قتل خواهند رساند». رسول خدا فرمود: «من به آن نیازی ندارم». جبرئیل به آسمان عروج کرد و دوباره بر رسول خدا  فرود آمد. (این کار سه مرتبه صورت گرفت). جبرئیل گفت: «خداوند وصایت را در نسل او قرار داده است». پیامبر فرمود: «دراین‌صورت می‌پذیرم». (کامل الزیارات، ص56) همچنین امام باقر ذیل آیه28 ‏ زخرف: «وَ جَعَلَهَا کلَمَةً بَاقِیَةً فىِ عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون» فرمود: «این آیه در شأن ما نازل شده است و امامت در نسل حسین بن علی بن ابی طالب(ع) تا روز قیام وجود دارد.» یعنی خداوند کلمةً باقیة را در نسل امام حسین قرار داد که همان امامت است.

قیام حسینی، تربیت آسمانی
از منظری دیگر، ماجرای قیام امام حسین علیه‌السلام صحنه‌ای برای تربیت و رشد یاوران امام تا اعلا علیین بود. در بین یاران امام حسین، هم شیعیان رشدیافته‌ای همچون حضرت عباس، علی اکبر و حضرت زینب سلام الله علیها حضور داشتند و هم افرادی همچون حرّ که راه را بر کاروانیان بستند. هر کدام به فراخور جایگاهی که داشتند، ارتقاء یافتند و به مراتبی رسیدند که هر سالکی آرزوی آن جایگاه را در سر می‌پروراند. زینب سلام‌الله علیها شاهد این تربیت‌های شگفت‌انگیز آن هم طی مدت 6 ماه بود. سرعت رشد یاوران به اندازه‌ای بود که تا آن زمان نمونه‌ای در تاریخ انبیاء و رسولان گذشته نداشت. نوح نبی پس از 950 سال توانست عده‌ای معدود که گفته‌اند تا 17 نفر می‌رسید، با خود همراه کند و در کشتی نجات خود جای دهد، اما کشتی نجات حسین حدود 100 نفر را در خود جای داد و به یاوران را به اوج رشد رساند. اما این کشتی توقف ندارد و هر ساله تعداد زیادی از پاک‌طینتان را درون خود جای می‌دهد. چه بسیار توبه‌کارانی که به واسطه حب امام حسین علیه‌السلام به سمت ارزش‌ها روی آوردند و روی می‌آورند؛ لذا آن زمان که دشمن به خاک و خون کشیده شدن کاروانیان را می‌دید، زینب سلام‌الله علیها شاهد زیبایی‌های تربیت خداوند به واسطه امام حسین علیه‌السلام بود.

قیام حسینی، تمدن مهدوی
اتصال ناگسستی بین قیام امام حسین با قیام امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه وجود دارد، به گونه‌ای که قیام مهدوی در گروی قیام حسینی است. اولین استنادش، همان تداوم خط امامت از نسل امام حسین علیه‌السلام بود که مطرح شد. علاوه بر این، نقش عنصر حبّ در حرکت امت‌ها به‌سوی تمدن الهی در آخرالزمان بسیار پررنگ است که این عنصر در وجود امام حسین علیه‌السلام نمایان‌تر است. اربعین نمونه بارز این حقیقت در عصر حاضر است. اگر در این یک دهه‌ی اخیر شاهد حضور گسترده ده‌ها کشور از ملیت‌ها و نژادهای مختلف هستیم،‌

قیام حسینی، نمایش اوج عبودیت
در نگاهی دیگر، امام حسین علیه‌السلام با قیام خویش، اوج عبودیت یک عبد در قبال پروردگار خویش را به نمایش گذاشت؛ هرچند این عنصر مشترک بین سایر اهل بیت است، اما از آنجایی که این قیام، جلوه‌ای حماسی دارد، نمود بارزتر و شفاف‌تری دارد. اینکه یک انسان مؤمن اینچنین علیه ظلم قیام می‌کند و با آن وضع فجیع در راه خدا کشته می‌شود و لحظه‌ای به درگاه خداوند شکوه نمی‌کند بلکه شاکر نعمت خداست و یا در اوج سختی‌های جنگ، در اوج اخلاق قرار دارد و از خانواده خویش تا آخرین لحظات، پشتیبانی عاطفی دارد، تنها از یک فرد بر می‌آید که همان امام حسین یا امام از جانب خداست. اوج رشد امام این است که  آنچنان طاهر و عبد خدا باشد که بتواند نتیجه تربیت خود را اینچنین در عرصه‌ای مثل کربلا به منصه‌ی ظهور برساند.

 

منبع:تسنیم

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: