عقیق: همهمه اندوه بر در دیوار میپاشد، دریای خروشان حضور مردم تبریز با چشمان گریان در مراسم تشییع امام جمعه شهید تصویری از وفاداری و قدردانی از شهدای خدمت را برجای گذاشت که در تاریخ ثبت و در خاطرهها برای همیشگی به یادماندنی شد.
در مراسم امروز بسیاری از مردان و زنان با همه وجود اشک میریختند و تأثر خود را از فقدان این مرد بزرگ و با اخلاص نشان میدادند، گروههای عزاداری هم با نواختن طبل و سنج و برافراشتن پرچم امام رضا(ع) و امام حسین (ع) در مسیر مراسم تشییع حضور داشتند و موکبها نیز از عزاداران پذیرایی میکردند.
مردم تبریز در مراسم تشییع امام جمعه شهید با فریاد «حیدر حیدر» یا حسین، آلهاشم را بدرقه کردند و عاشورای حسینی را تداعی کردند. امروز در یک کلام عاشورای آلهاشمی بود و تبریز چنین تشییعی را به خود ندیده بود.
تشییع در ناباوری
تیغ آفتاب تندتر میشود و هرجایی چشم بچرخانی جمعیت منتظر را میبینی؛ روی جدولهای کنار خیابان، کنار مغازههای بسته، با بنر و پوستر، زیر آفتاب و سایه. دور تا دور موکبها و چادرهای هلالاحمر، آتشنشانی و اورژانس ایستادهاند، از طلوع آفتاب همه نیروهای امدادی و نظامی آماده شدهاند.
راهها با صلوات باز میشود و جمعیت شانه به شانه در رفتوآمد و دنبال مسیری برای رسیدن به صحنه اصلی است.هیچکس تصور نمیکرد که امروز پنج شنبه سوم خرداد به عنوان روز تعطیل اعلام شود؛ آن هم به خاطر تشییع پیکرهای امام جمعه و استاندار شهید با جمهور شهید بودند و بالگردشان هنگام بازگشت از مراسم افتتاح یک سد در مرز آذربایجان شرقی در منطقه ورزقان دچار سانحه شدند و ادامه ماجرا.
از یکشنبه تا امروز فقط پنج روز گذشته ولی برای برخی گویا یک عمر یا چند سال بوده است؛ بسیاری از مردم ایران از همان لحظه مخابره آن خبر شوم از پای تلویزیون بلند نشدند یا دائما اخبار را در (فضای مجازی) و شبکههای اجتماعی دنبال میکردند تا صبح دوشنبه که برای برخی از شب یلدا هم بلندتر بود.
در مه و بوران چه میکنی؟
مردم ایران به ویژه آذربایجان با چشمهای اشکبار و دل های نگران در مساجد و منزل و پای تلویزیون دست به دعا برداشتند و بعضی که منطقه سقوط بالگرد را نمی شناختند، پیام دادند «ای مرد، در میانه میدان چه میکنی؟! در لابلای جنگل و باران چه میکنی؟! میز ریاست تو چه کم داشت از رفاه، در ورزقان و در مه و بوران چه میکنی؟!».همان ۱۳ ساعت فاصله بین اعلام خبر و پیدا شدن بالگرد و پیکرهای شهیدان خدمت باعث شد تا برخی از دلسوختگان با دیدن گروههای امدادی از سپاه و ارتش و نیروهای کمکی برای پیدا کردن اثری از رئیس و همراهانش یادی از صحرای کربلا کنند و همچون زینب کبری (س) اینگونه ناله سر دهند «گلی گم کردهام، میجویم او را، به هر گل میرسم، می بویم او را...»
قرار بود دوشنبه -۳۱ شهریور- و آخرین روز از دهه کرامت و سالروز میلاد علی بن موسی الرضا (ع)، همچون سالهای گذشته برنامهها و جشنهای مفصلی در سرتاسر کشور برگزار شود ولی داغ رئیسی، وزیر امور خارجه و امام جمعه و استاندار شهید و همراهان که میگفت خادم الرضا را بیشتر می پسندند، حال و روزی برای دوستداران ثامن الحجج (ع) نگذاشت.
عالم تمام بسوزد که یارم کفن نداشت
دوباره سخن از کفن به میان آمد و دیدن سیل جمعیت، یادآور یک مصیبت بود که مداحان اینگونه عرضه می دارند «لایوم کیومک یا اباعبدالله» و وارد روضه قتلگاه و غریبی حسین (ع) می شوند.
زبان حال دلسوزان و مداحان با دیدن جمعیت میلیونی مردم به یاد غربت امام حسین (ع) می افتند و میگویند «ای کاش این مردم در روز عاشورا بودند و پیکر عزیز فاطمه را دفن می کردند و اجازه نمی دادند زیر آفتاب سوزان کربلا...». برخی هم می گویند «این همه مردم به عشق رئیسی ساعت ها زیر آفتاب پیکر خادمان ملت را بدرقه می کنند ولی جسم پاره پاره اباعبدالله (ع) سه شب و دو روز در بیابان کربلا...»
«محبوب القلوب» آذربایجان و ایران شد
"محبوب القلوب" آذربایجان و ایران شد، بی هیچ ادا و اطوار از پیش برنامهریزی شده رایج. یکی از مردمیترین، محبوبترین، جامع الاطراف ترین و مرجع ترین چهرههای سیاسی 45 سال اخیر تبریز و آذربایجان که توانست همه طیف های مردم، در یک کلام، "یک استان و ایران" را حول محور بدیع ترین شیوه مدیریتی و مردم داری از جنس حکومت جمع کند و مورد اقبال قرار گیرد.
سطحی که او از شیوه مدیریت و زعامت معنوی در ایران و آذربایجان به یادگار گذاشت، بدون تردید ناب ترین و اصیل ترین شکل مردم داری و حکومت داری بود، روحش شاد!