عقیق: زینب حسینی روش: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوبهای هنری و قالبهای جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.
هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسانسازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزشهای لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأتهای مذهبی با جمعیت قابلملاحظهای از افراد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند میتوانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأتهای مذهبی به مخاطبان خود میدهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان بهویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبهرو شود.
بر همین اساس در بیست و نهمین گام مصاحبه با مداحان با قاسم رضایی مداح اهل بیت (ع) گفتوگو کردیم که بخش دوم آن تقدیم نگاهتان میشود:
*به نظر شما عملکرد جامعه هیأتی در بهبود دینداری مردم، سلوک دینی مردم عملکرد خوب و قابل دفاعی بوده است؟ آیا الان همه هیئات ما کارکرد و سازندگی مطلوبی دارند؟ یا اگر چنین نیست دلیلش چیست؟
به قول شهریار؛ اگر منبر تو منبر بود، اگر هیأت تو هیأت بود، کار مردم نمیرسید به دار. متأسفانه عملکرد برخی از هیئات ما نازل شده است. قبل از انقلاب اراذل و اوباش میآمدند هیأت، تغییر میکردند، شهید طیب ها، رسول ترکها، شهید شاهرخ ضرغامها، اما آیا هیئات ما امروز اینطور است و چنین ثمراتی دارد؟ جهانگیر خان قشقایی با نصیحت یک خادم هیأت علی الظاهر در اصفهان متحول شد. گفت بیچاره سه تار دلتو برو درست کن، شد آیت الله میرزا جهانگیر قشقایی، آیت اللهی که شاگردانی مانند آیت الله بروجردی، آقا جمال گلپایگانی، و...... را تربیت کرد.
ما اگر مرجع تقلید خوب میخواهیم، رئیس جمهور خوب، مسؤول خوب، کارمند خوب میخواهیم همه اینها باید در جلسه هیأت و روضه تربیت شوند، اما هیأت و مداحی که حال خودش خوب نیست چطور میتواند انسان خوب و مؤمن و تراز تربیت کند. مرحوم شیخ عبدالکریم حائری جلوی پای ملأ حسین مولوی بلند میشد میگفت والله من یقین دارم وقتی ملأ حسین از امام زمان (عج) میخواند آقا را می بیند. حاج اکبر ناظم روز عاشورا فرزند مردهاش را زنده کرد. آقا مصطفای هاشمی شد فخر المادحین، اینها مگر چه داشتند که اینقدر عظمت پیدا کردند، جز اینکه خالصانه در این راه قدم برداشتند و سعی کردند اول خود را از هر لحاظ اصلاح کنند.
یکی از مسائلی که مداحان باید به آن توجه کنند پوشش است، ما در اسلام چیزی به نام تشبه به کفار داریم مداح نباید طوری لباس بپوشد که شبیه کفار شود، از لباس تنگ گرفته تا چادر، گاهی با چادر هم میشود شبیه به کفار شد، باید به این مسائل دقت کنند. امروز چرا برخی مجالس اهل بیت (ع) یا مساجد کم رونق شده است، باید اشکال کار را پیدا کرد، آسیب شناسی کرد. امور مساجد اعلام کرده امروز بسیاری از مساجد تهران نیمه تعطیل هستند. این نشان میدهد اشکالی وجود دارد، البته وضعیت معیشتی و مشکلات اقتصادی هم در این مساله مؤثر است اما با همین ضعفی که وجود دارد هم باز میشود کاری کرد و چارهای یافت.
*آیا این درست است که گفته میشود در مجالس ما برای اهل بیت (ع) بین سوگ و سرور تعادل نیست؟ سوال دوم اینکه چرا در این مجالس بین اهل بیت (ع) تفاوت قائل میشویم؟
ما در اسلام ۹۰ شادی داریم و دو گریه، آن دو گریه هم باید سبب نشاط بشود و اگر نشود باطل است. ما وقتی در سوگ عزیزان خود هستیم بعد از گریه اشتهایمان کور میشود، سردرد میگیریم و حالمان تا مدتها بد است، اما مجلس عزای امام حسین (ع) این طور نیست، بعد از گریه برای امام حسین (ع) آن عزادار و گریه کن تازه اشتهایش باز شده و مینشینند دور هم با هم میگویند و میخندند. بر خلاف تصور بعضیها این یعنی مجلس عزای اهل بیت (ع) نشاط آور است نه غم افزا.
اما عدهای هستند که میخواهند همین نشاط را تبدیل به غم و افسردگی کنند. پرفسور آمریکایی، جان کالینز بنیانگذار جنگ نرم، مایکل و برانت ماکیاولی، قبلتر از آنها برخی به صراحت گفتند ما بنا داریم مردم را به سمت و سوی سوگ و غم بکشانیم. همین مناسبت سازی هایی که به خصوص در سالهای اخیر رواج پیدا کرده برای چیست؟ کار چه کسانی است؟ دهههای عجیب و غریبی که در بعضی شهرها مد شده است. چرا باید این بدعتها رخ بدهد. چرا باید در ایام شادی و مولودی خوانی ماه شعبان روضه بخوانند و سینه زنی کنند؟ رهبر معظم انقلاب در دیدار گروه معارف صداوسیما و مسؤولین هیئات فرمودند اصلاً بنا نیست ما در همه مناسبتها سینه زنی کنیم، این کار درست نیست. متأسفانه ایام شادی اهل بیت (ع) از طرف برخی مداحان هم مورد غفلت قرار گرفته است.
رسانه هم باید در برنامه سازی های خود بسیار مراقبت کند، برنامه سازانی که در این خصوص کار میکنند باید به لحاظ فرهنگی، علمی و سیاسی سابقه خوبی داشته باشند، به هر روشی که نمیشود اقامه امر اهل بیت (ع) کرد، چه مراسمات شادی باشد چه عزا. در خصوص مراسمات شادی هم صرف دست زدن و مولودی خواندن کافی نیست، اینها خوب است اما باید روشهای دیگر را هم در نظر داشت، شادی و نشاط را باید به طرق مختلف جامعه تزریق کرد. من خودم شب ولادت سعی میکنم مردم را بخندانم، چیزی بگویم که خنده شأن بگیرد و دمی شاد شوند، همین شوخیهای حلال که آقای قرائتی انجام میدهند چقدر خوب است.
چو وا نمیکنی گرهای خود گره نباش / ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست.
رسانه ملی خیلی میتواند مؤثر باشد، هم تأثیر خوب هم تأثیر بد. باید روی ذائقه شنیداری مردم کار کرد. امروز ذائقهها تغییر کرده است، اگر یک مداحی مدح یا سرود سنگینی بخواند مردم تعجب میکنند. گاهی یک جوانی میآید به من میگوید چرا نوحه نمی خوانید میگویم اینکه خواندم نوحه بود دیگر، امروز طوری شده که فقط بعضی سبکهای ریتم دار را نوحه میدانند و اصلاً با سبک سنگین و ساده ارتباط برقرار نمیکنند، این همان تغییر ذائقه است که باید اصلاح شود.
*اینکه شعرهای ما نازل شده به این خاطر است که شاعرها کم کاری میکنند یا اینکه شعرا ذائقه مخاطب را در نظر میگیرند و بر همان اساس شعر میگویند؟
این مطلب دو بخش دارد. امروز هم شاعر خوب کم نداریم. همین آقای حمید برقعی چقدر خوب هستند، شعرهایشان فوق العاده است. در یک شعری دیدم شعر محتشم را به چالش کشیده بود. در جواب محتشم که گفته بود: کشتی شکست خورده طوفان کربلا، آقا حمید گفته: شاعر شکست خورده طوفان واژهها. به زیبایی نقص شعر را جبران کرده است. حقیقت هم همین است. کشتی شکست خورده غلط است، امام حسین (ع) شکست نخورد نه تنها معنوی بلکه ظاهری هم شکست نخورد. این شکست نیست. اگر سپاه یزید تن به تن میجنگیدند یک نفرشان زنده نمیماند. به عمر سعد گفتند چرا نامردی کردی چرا خلف وعده کردی گفت اگر تن به تن ادامه میدادیم همه ما کشته میشدیم، خودشان هم میدانستند. در روز عاشورا تمام شهدای جنگ تن به تن را دسته جمعی شهید کردند، در کربلا یک شهید وجود ندارد که توسط یک نفر شهید شده باشد، بیست سی نفری یک نفر را دوره میکردند و میکشتند.
عرض کردم که شعرا دو دسته هستند، عدهای از شعرا استاد دیدند و منابع را خواندند که نمونه آن زیاد است. اما عدهای از شعرا هم هستند که ذائقه مخاطب را نگاه میکنند و شعر میگویند. رهبر انقلاب فرمودند شعر را بی رحمانه نقد کنید. الان بسیاری از شعرا اجازه نمیدهند کسی شعرشان را نقد کند، این کار جلوی رشد و پیشرفت همان شاعر را میگیرد، جلوی تغییر و بهتر شدن را میگیرد. در شعر گفتن دو وجه وجود دارد؛ جوشش و کوشش. برای مثال یک شاعر مثل صائب تبریزی است که هم جوشش را دارد هم کوشش، هر غزلش یک دنیا است، یک شاعر هم باباطاهر است که از او فقط تعدادی دو بیتی میبینیم این شاعر هم از جوشش خدادادی بهره مند است اما شعر زیادی از او وجود ندارد. البته هر دو برای ما عزیز و محترم هستند. شاعر دیگری که میتوان نام برد بی دل دهلوی است، کتابها میتوان درباره اشعارش نوشت.
این شعر زیبای صائب را ببینید:
چشم پرخون صدف گوهر یک دانه اوست / دل هر کس که شود زیر و زبر خانه اوست
هر دلی سوخته خون می چکد از فریادش / میتوان یافت که ناقوس صنم خانه اوست
مداح و شاعر اهل بیت (ع) باید برای مداحی و شعرسرایی این خاندان زحمت بکشد تا به جای درست برسد، صرف اینکه همه چیز شده سرچ گوگل اینکه مطالعه نیست، زحمتی ندارد ثمر چندانی هم ندارد.
ادامه دارد...
منبع:مهر