31 تير 1402 5 محرم 1445 - 13 : 14
کد خبر : ۱۲۷۱۶۱
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۲
حاج مهدی آصفی:
حاج مهدی آصفی پیرغلام اباعبدالله(ع) می‌گوید: این روزها جوانان خوش‌ذوق و علاقه‌مندی داریم، اما کلاس و استاد ندارند. کسی با سی دی نمی‌تواند مداح شود. تلویزیون نمی‌تواند مداح تولید کند. جوان اگر می‌خواهد مداح شود باید پیش استاد برود و زانو بزند.

عقیق: امیرحسین کسائی: حاج مهدی آصفی از پیرغلامان اهل‌بیت(ع) است که بیش از 60 سال با سبکی ساده و سنتی و البته متفاوت در دستگاه امام حسین (ع) خدمت کرده است. او از پیشکسوتان این عرصه است که سخنان و روش و منشش می‌تواند چراغ راه نسل جدید باشد. در چهارمین قسمت برنامه شمیم با او به گفت‌وگو نشستیم.

اتفاقی که نقطه عطف مداحی مهدی آصفی شد

چگونه وارد عرصه مداحی شدید و محضر کدام اساتید را درک کردید؟

من در جوانی شاید زیر ۲۰ سال مداحی را شروع کردم. در بازار جنب مسجد امام که یک سه راهی دارد به اسم تهرانی که رو به روی آن حجره حاج محمد مرشدی مداح بود. او هم مداح بود و هم لوازم نقاشی می‌فروخت؛ چون معتقد بود مداح باید شاغل باشد و فقط به مداحی اکتفا نکند. اگر مداح شاغل نباشد و درآمد نداشته باشد، باید چاپلوسی کند و مجیز مردم را بگوید و شهادت ناحق بدهد.

یکی از مشکلات ما این است که بزرگ‌ترها به کوچک‌ترها میدان ندادند و از طرفی هم کوچک‌ترها به بزرگ‌ترها احترام نگذاشتند. بزرگ‌ترها باید زیر بال و پر کوچک‌ترها را بگیرند

من در آن حجره خدمت ایشان بودم و روضه‌هایش را شرکت می‌کردم تا اینکه ایام حج شد. او مرد متدینی بود و از بانیان سوال می‌کرد که آیا من کسی را به جای خودم نایب بفرستم یا نه؟ برخی می‌گفتد مشکل نیست و از نظر ما قبول است. یکی از رموز موفقیت من این بود که چندجایی به جای این مرد بزرگ به نیابت در مجالس رفتم. او به سفر حج رفته بود و من در جلسات جایش شرکت می‌کردم. یکی از بانیان مجالس که از خواندن من خوشش آمد گفت حاج آقا از سفر تشریف آوردند، شما هم در مجلس ما همراه ایشان شرکت کنید و بخوانید. این نقطه عطفی برای من بود. تا سال ۱۳۴۹ همین روند بود و در این سال من به عنوان خدمه به حج رفتم. بعد از آن تا سال ۷۷ هر سال به حج مشرف شدم. این البته جدای از سفرهای عمره من بود. در آن سال‌ها سالی ۳ مرتبه عمره می‌رفتند.

حاج محمد مرشدی استاد من بود که البته اگر به او بگویند مداح و به ما هم بگویند مداح، به آن‌ها ظلم شده است. آن‌ها در سطوحی بودند که هم مداح بودند و هم سخنران. امام جماعت مسجد می‌شدند و حتی تفسیر قرآن می‌گفتند و در عین حال هم نوحه می‌خواندند. نوحه‌هایی می‌خواندند که با نوحه‌های امروزی زمین تا آسمان فرق داشت. الحمدلله آنقدر این مرد بزرگ بود که هنوز برخی‌ها خیال می‌کنند، من فرزند آقای مرشدی هستم. من هنوز عکس ایشان را در کیف خود دارم.

 

برخی ائمه را نردبان برای خودشان قرار می‌دهند

بحث اساتید و بزرگان شما در این عرصه شد. از خاطرات و نکاتی که از این افراد آموختید هم بگویید.

مداح نباید منتظر محرم باشد تا پاکت‌ها را جمع کند. اگر منتظر همچنین روزهایی باشد مانند همان کسانی است که شمشیر برای جنگ با امام حسین تیز می‌کنند

آن‌ها نوکر به معنای واقعی بودند. بعضی‌ها ائمه را نردبان خودشان قرار می‌دهند که این صحیح نیست. ما را به ‌آن‌ها می‌شناسند و ما باید سنگ آن‌ها را به سینه بزنیم، ولی بعضاً آن‌ها را وسیله کار خود قرار می‌دهیم. مثلاً افراد تلاش می‌کنند در این کار خودشان را عنوان کنند یا به هرحال نشان دهند. آقای قمشه‌ای در سخنرانی‌اش یک بیت شعر می‌خواند با این مضمون که آمد لب بوم قالیچه تکون داد/ قالیچه خاک نداشت، خودشو نشون داد.

نوع کارهای ما این‌گونه شده است. هیأت، مسجد، منبری، مداح، واعظ و ... همه اهل خودنمایی شده‌اند. این کارها پیروی از مکتب شیطان است. مداحی یک نوع هنر است که مقام معظم رهبری هم فرمودند. یکی از مشکلات ما این است که بزرگ‌ترها به کوچک‌ترها میدان ندادند و از طرفی هم کوچک‌ترها به بزرگ‌ترها احترام نگذاشتند. بزرگ‌ترها باید زیر بال و پر کوچک‌ترها را بگیرند. محمد علامه، حاج حسن محمدی دولابی، حسن ناظم و ... کجا رفتند؟ نظیر این‌ها در جامعه ما نیست.این ۵-۶ نفر را باید بالای پل صراط بگذاریم و بگوییم معیار مداحی این آقایان هستند. خدا رحمت کند آقای حاج سیدمصطفی‌هاشمی دانا را که می‌گفت امام حسین(ع) آن اربابی که ما می‌گوییم هست، اما معلوم نیست آن نوکری که او می‌خواهد، ما باشیم.

 

مداحی که منتظر پاکت محرم است، مانند سپاهیان شمر است

هر سال در ایام منتهی به محرم، بین مردم می‌گویند، دیگر نان مداحان در روغن است. حرف از شغل داشتن و بسنده نکردن به مداحی زدید. بزرگان و گذشتگان در خصوص پاکت چگونه رفتار می‌کردند؟

این حرف و جمله‌ای که گفتید، خیلی بد است. یکشاعری داریم به اسم صدرالممالک اردبیلی که شاعر بسیار توانایی بود. او یک بیت دارد و باید آن را طلا نوشت: جمعی به کوفه منتظر مقدم تو اند/ آنان که تشنه‌اند به خون خدا حسین. مداح نباید منتظر محرم باشد تا پاکت‌ها را جمع کند. اگر منتظر همچنین کاری باشد، مانند همان کسانی هست که شمشیر برای جنگ با امام حسین تیز می‌کنند. البته پاکت دادن وظیفه بانی است، اما نباید طی کرد.

امام صادق(ع) از مسیری عبور می‌کردند و دیدند کسی در حال بنایی است. پنجره باز بود گفتند چه می‌کنی؟ گفت می‌خواهم نسیم وارد اتاق من شود و هوا عوض شود. امام فرمود دیدت را وسیع کن و بگو پنجره را باز می‌کنم که صدای اذان بیاید و بعدش هم نسیمی بیاید.

بانی که مداح را دعوت می‌کند، باید وظیفه‌اش را انجام دهد. بعضی‌ از آن‌ها در سطح بالایی انجام می‌دهند، مشکلی نیست، اما مداح نباید تعیین کند. اگر یکی از نظر ما کم پاکت داد باید بدانیم فردا روزی امام حسین(ع) ۱۰ برابر آن را جبران می‌کند. مرحوم محمود کاشانی استاد ما می‌گفت اگر شما روضه‌ای رفتید و در ذهنتان مبلغی مدنظرتان بود و کمتر دادند، نگران نباشید، حضرت زهرا(س) جبران می‌کند. قدیمی‌ها با چنین نگاهی مداحان را تشویق و راهنمایی می‌کردند. مداحان بدانند هر چقدر دادند بگیرید، حرفی نزنید و توقعی نکنید، مگر روغن کرمانشاهی فروخته‌اید؟

متاسفانه این روزها جوانان خوش ذوق و علاقه‌مند داریم اما کلاس و استاد ندارند و نمی‌بینند. باید بدانیم کسی با سی دی و نوار نمی‌تواند مداح شود. تلویزیون نمی‌تواند مداح تربیت کند. جوان اگر می‌خواهد مداح شود باید مستقیم بیاید پیش استاد و زانو بزند و تلمذ کند. همه گرفتاری ما این است که برخی مداحان، استاد ندیده‌اند

برخی از مداحان برای اینکه خودشان دخالتی در این رقم تعیین کردن نداشته باشند، مدیر برنامه می‌گیرند و می‌گویند برای دعوت از ما باید فلانی صحبت کنید. بعد او می‌گوید پول به حساب بریزید تا فلانی بیاید.

تا به فنا نرسید، بقا نمی‌بینید

بعد از 60 سال مداحی بگویید، چگونه برای این بزرگان باید نوکری کرد؟

مداحان باید در خانه امام حسین(ع) خود را خاک کنند و تواضع داشته باشند. علاوه بر آن در اجتماع بزرگان هم باشد. در ضرب المثل داریم «تو خودتو ول کن تورو می‌گیرند. اگه خودتو بگیری تورو رها می‌کنند». دوستان ما یک مقداری در این دیوان صائب باید مطالعه داشته باشند که یک دریای بی‌انتها است. یک غواص می‌خواهد که برود و این مرواریدها را جمع کند. تا به فنا نرسید شما را بقا نمی‌کنند.

اجتماعات ما نیاز به پندخوانی دارد، اما کمرنگ شده است

مقام معظم رهبری بارها روی پندخوانی در مجالس هیأت تاکید داشتند. این ظرفیت را در هیأت‌های امروز چگونه می‌توان احیا کرد؟

پندخوانی جزو ارکان مداحی است. دستور این است که مداح وقتی می‌ایستد برای سخنرانی و اجرای کار، ابتدا بعد از بسم الله باید یک رباعی بخواند و آن رباعی نمایانگر این است که چه می‌خواهد بخواند. اگه دقت کنید رباعی از ۴ مصرع تشکیل شده است. به ما یاد داده‌اند که این ۴ مصراع مثل در باغی می‌ماند که ۴ لنگه دارد تا در چهارم را باز نکنی، بیننده نمی‌فهمد این باغ حکایت از چه دارد.

وقتی یک مداح در شروع کارش، رباعی درباره حضرت زهرا(س) بخواند، مستمع متوجه می‌شود که این آقای مداح می‌خواهد به حضرت زهرا(س) توسل پیدا کند. پندخوانی لازمه و رکن کار مداحی است. هدف این پندخوانی‌ها، موعظه است و عبارت است از یک سری اشعاری که هم دارای فرمایش‌های ائمه اطهار(ع) و هم موعظه‌هایی به مخاطب دارد. به طور مثال این شعر:

تاجم نمی‌فرستی تیغم به سر مزن
مرهم نمی‌گذاری زخم دگر مزن
مرهم نمی‌نهی به جراحت نمک مپاش
نوشم نمی‌دهی به دلم نیشتر مزن
دیگر تو خود به مردم صاحبنظر نهی
از طعنه تیغ به دل صاحب نظر مزن

این شعر توصیه‌هایی درباره انتخاب دوست است که می‌گویدبا رهروان قدم بر ره پر خطر نزن. همه پندخوانی موعظه است و اجتماعات ما نیاز به این امر دارد، اما متاسفانه کمرنگ شده است.

 

تلویزیون نمی‌تواند برای ما مداح تربیت کند

اگر بخواهیم دوباره پندخوانی را به هیأت بیاوریم با احیای جایگاه پیش‌منبرخوانی محقق می‌شود؟

باید اولا در رسانه‌ها مانند رسانه شما، صداوسیما و نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان هیأت و تشکل‌های دینی روی این مباحث حرف زده شود و اساتید اهل فن را بیاورند و سخن بگویند و انتقال تجربه کنند.

متاسفانه این روزها جوانان خوش ذوق و علاقه‌مندی داریم اما کلاس و استاد ندارند و نمی‌بینند. باید بدانیم کسی با سی دی و نوار نمی‌تواند مداح شود. تلویزیون نمی‌تواند مداح تربیت کنند. جوان اگر می‌خواهد مداح شود باید مستقیم برود پیش استاد و زانو بزند و تلمذ کند. همه گرفتاری ما این است که برخی مداحان، استاد ندیده‌اند. در مقابل مداحانی هم داریم که استاد دیدند و امروز مایه افتخار هستند و شعر و سبکی می‌خوانند که قابل تقدیر است. ولی خُب جوابگو نیست و در تهران بزرگ یا ایران اسلامی، هیأت‌های بسیاری داریم که نیازمند مداح است.

پیش‌منبرخوانی در مجالس بزرگ بستر همین پندخوانی است.

 

به هر قیمتی بنا نیست از مردم اشک بگیریم

اگر ارزیابی داشته باشید وضعیت نوحه‌های امروز و کار مداحان جوان را نسبت به گذشته چطور توصیف می‌کنید؟

 امروز شاعران و مداحان رقابت دارند که نوحه‌ای بگویند یا بخوانند که دیگری نگفته باشد. این اصرار برای جدید گفتن مشکل‌ساز است. نوحه را دیر بگویند اما باحال بگویند. تمام این‌ها کنار هم موجب می‌شود که نوحه‌ها آن ور آبی شده است

اغلب نوحه‌های امروزی خیلی معذرت می‌خواهم آن ور آبی است و این قشنگ نیست. اصلاً نوحه اسمش رویش است؛ یعنی باید محزون باشد. باید شأن اهل بیت(ع) را حفظ کنند تا آن‌ها قبول کنند. قدیمی‌ها چه بودند که یک السلام علیک می‌گفتند مستمع خودش را در حرم اباعبدالله(ع) می‌دید؟ مضاف بر اینکه ما بنا نداریم به هر قیمتی مردم را به گریه بیندازیم. مداحی می‌گوید بگو ۳ مرتبه یا حسین و مداح دیگر می‌گوید ۵ مرتبه بگو، این کارها یعنی چی؟

ما وظیفه خودمان را باید انجام بدهیم، مردم گریه کردند خوش به حالشان زیرا خود گریه کردن مقدماتی می‌خواهد. اولین مقدمه‌اش حلال‌خوری است. بعدم این روضه‌های باز خواندن به چه دلیل است؟ باید بزرگان و نهادهای مرتبط جلسه تشکل دهند و درباره این موضوعات صحبت کنند.

اصرار برای جدید گفتن مانع از مانگاری نوحه می‌شود

چرا نوحه‌های قدیمی ماندگار شده و مثلاً هنوز هم شب عاشورا دم می‌دهند که «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است»؟

این نوحه که اشاره کردید معروف است که برای پدر مرحوم آیت‌الله بهجت است. ببینید گوینده آن کیست! گوینده با چه نیت و اخلاصی این شعر را گفته است؟ همه این‌ها در ماندگاری اشعار اثرگذار است. امروز شاعران و مداحان رقابت دارند که نوحه‌ای بگویند یا بخوانند که دیگری نگفته باشد. این اصرار برای جدید گفتن مشکل‌ساز است. نوحه را دیر بگویند، اما باحال بگویند. تمام این‌ها کنار هم موجب می‌شود که نوحه‌ها آن ور آبی شده است.

نظام رشتی خودش سیمش وصل بود و نوحه‌ای برای روز عاشورا گفت که قریب ۸۰ سال است هنوز می‌خوانند و تا خداوندی خدا پا برجاست به نظرم این شعر ماندگار است: «شاه گفتا کربلا امروز میدان من است/ عید قربان من است/ مادرم زهرا در این گودال مهمان من است/ عید قربان من است» خدا می‌داند وقتی این شعر را می‌خوانی مستمع چطور گریه می‌کند و سینه می‌زند.

این نوحه‌های قدیمی را بعد از چند مرتبه مردم حفظ می‌شوند؛ چون کوتاه و ساده و روان و همه فهم است، اما نوحه‌های امروزی پیچیده است و هرچه مداح می‌خواند کسی نمی‌فهمد چه برسد که بخواهد حفظ شود.

هیأت حرم اهل بیت و محضر آنان است

این روزها شاهد حضور اقشار بدحجاب و بی‌حجاب در مجالس عزاداری سیدالشهدا هستیم. هیأتی‌ها در مواجهه با این افراد چه باید کنند؟

اگر هیأت‌ها و هیأت‌دارها برای خاطر رضای خدا و امام حسین(ع) این مجلس را تشکیل دادند، هرکسی را که به هر طریقی وارد این مجلس شد، باید مهمان حضرت زهرا(س) بدانند و با کمال عزت و احترام با آن‌ها رفتار کنند. این احترام به آن‌ها موجب می‌شود که آن افراد هم دقت‌ نظر لازم را داشته باشند و حرمت نگه دارند. بخشی از این بی‌حجابی‌‌ها و بدحجابی‌ها به خاطر رفیق بد است و تنها راه نجات هم این است که در مجالس امام حسین(ع) حضور پیدا کنند تا اصلاح شوند و تغییر عقیده دهند. مجلس سیدالشهدا(ع) افراد را عوض می‌کند. در روایت داریم که امام صادق(ع) می‌فرماید همه ما باب نجات هستیم اما امام حسین(ع) کشتی نجات است و افراد را زودتر به مقصد می‌رساند.

نقل است که حاج حسن محمدی دولابی در هیأتی می‌خواند که فرد مستی وارد مجلس شد. برخی تلاش می‌کنند تا مانع حضور او شوند، اما فرد اهل دلی می‌گوید رهایش کنید او به امام حسین(ع) پناه آورده است. حاج حسن این غزل را از شهریار می‌خواند که ای عسس گر شاد از این هستی که شب مستم گرفتی/ من از آن شادم که می‌افتادم و دستم گرفتی. این فرد آرام آرام که از حالت مستی خارج می‌شود، این را تکرار می‌کند که دستم گرفتی. در نهایت او مرید مجلس و هیأت امام حسین(ع) می‌شود. هیأت امام حسین(ع) دریای پهناور است و افراد می‌توانند در این دریا خود را پاک کنند.

از سوی دیگر به این خواهران بدحجاب هم می‌گویم که به احترام امام حسین(ع) حال که توفیق حضور در این مجالس را دارید، احترام نگه دارید. حضور در حرم امام حسین(ع) دل بخواهی نبوده است. خود حضرت آنان را آورده و خودش هم دست آنان را می‌گیرد. ما اعتقاد داریم که مجلس اهل بیت(ع) محل حضور آنان است. آیا صحیح است که افراد با آن کیفیت و وضع ظاهری در آن مجلس شرکت کنند؟ البته من یقین دارم که نمی‌کنند و خودشان هم رعایت می‌کنند. برای من ثابت شده که افراد شرکت کننده در مجلس عزاداری، مسلماً تغییر حالت می‌دهند.

همین که اجازه دارم بگویم «سلام بر حسین» بالاترین عنایت است

60 سال است که توفیق نوکری و ذاکری اهل بیت(ع) را دارید. در این سال‌ها از امام حسین(ع) چه دیدید و برای زندگی شما چه کرده است؟

همین که دست من را گرفتند، بالاترین عنایت برای من است و همین که به من اجازه دادند که بگویم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ بالاترین لطف است. با عنایتی که خدا به ما کرده است، اصلاً کشور ایران، کشور اهل بیت(ع) است و این بالاترین لطف و عنایت به ماست. خدا کند که بتوانیم ادای وظیفه کنیم. من تا جایی که خودم را می‌شناسم، در این دستگاه خراب کردم که آباد نکردم. ان‌شاءالله بعدها بیش‌تر از این چراغ مجالس اهل بیت(ع) فزون‌تر باشد و مردم بیش‌تر بیایند.

 

منبع:فارس

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: