عقیق: فتنه، اساسیترین حربه جبهه باطل برای متوقف کردن جریان حق است. در طول تاریخ، بیش از آن که زورگویی و اِعمال فشار بخواهد مؤمنان را از پا در بیاورد، این گسست و تشتت ناشی از فتنهها بوده که عامل فشل شدن و تضعیف جبهه حق واقع شده است. در ادامه سخنان حکیم انقلاب، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را در مورد برخی ویژگیهای فتنه و خاصیت آن را میخوانیم.
وقتی به جمهوری اسلامی هجوم آوردند خواص جامعه موضع خود را روشن کنند
وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگی فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازی نیست. شفافسازی، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگی، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کی به شفافسازی کمک میکند و کی به غبارآلودگی کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند. (۱۳۸۸/۱۰/۲۹)
بدبینی در جامعه رواج پیدا نکند
عواملی که وحدت ملی را تأمین میکند، این است که آن کسانی که سخنشان در میان مردم، حوزه تأثیری دارد - یا مسؤولند، یا چهره موجه دینی اند؛ چهره روحانی اند، چهره سیاسی اند - در اظهارات خودشان کاری نکنند که یک گروه و جناح از مردم، دلهایشان نسبت به دیگران چرکین شود. فتنهانگیزی نکنند. البته فتنهانگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامهای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند.
همین رادیوهای بیگانه و همین مراکز خبری، شاید بشود گفت نصف حرفهایشان طراحی شده است، برای این که بتوانند دلهای گروهی از مردم را نسبت به گروه دیگری بدبین و مکدر کنند. اصلاً مینشینند طراحی میکنند که این طور بگوییم که این اثر را بکند. کسانی که زبان و قلمشان کار میکند، در درجه اول باید این را رعایت کنند که آنچه میگویند، ایجاد بدبینی نکند. مردم نسبت به یکدیگر بدبین شوند، یا مردم نسبت به مسؤولان بدبین شوند؛ این باز یک نوع فتنهسازی و گناه دیگری است.
تردید، سیر پیشرفت را کُند میکند
بعضی افراد همه همتشان این است که با شایعهپردازی، با جعل خبر و با پرداختهای تقلبآمیزِ خبر - ممکن است یک خبر اصلش هم راست باشد، اما به نوعی آن را پردازش کنند تا مطلب دروغ و خلاف واقعی را در ذهن مخاطب القاء کند - دلهای مردم، جوانان و خوانندگان و شنوندگان خودشان را نسبت به مسؤولان نظام بدبین و آنها را دچار تردید کنند. این کار چه فایدهای دارد؟ جز کُند کردن حرکتِ پیشرفت ملت و کشور، هیچ فایده دیگری ندارد. جز این که مسؤولان را در این کار مردد کند، مردم را نسبت به آینده ناامید سازد و نیروی عظیم امید را از مردم بگیرد، هیچ فایدهای ندارد.(۱۳۷۹/۰۱/۰۶)
تتبیین زمانی لازم است که نفاق ظهور پیدا میکند
مهمترین برههای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائی است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتی بود که از درگیری و چالش حکومت اسلامی با افرادی که مدعی اسلام بودند، به وجود میآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهمالسّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگی فضا. والّا آن وقتی که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتی که در میدانهای نبرد حاضر میشوند، با دشمنانی که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست.
آن وقتی مسأله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانی واقع میشود که اینها مدعی اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط میروند، هواهای نفسانی کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه میاندازد؛ به طوری که اصحاب عبداللَّهبنمسعود میآیند خدمت حضرت، میگویند «انّا قد شککنا فی هذا القتال»! چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایه حرکت صحیح جامعه اسلامی را مثل موریانه میجود. اینی که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است. امروز هم همین است. امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همین جور است؛ در سطح داخل جامعه خودمان که نگاه کنید، همین جور است. تبیین لازم است. (۱۳۸۸/۰۹/۲۲)