31 ارديبهشت 1401 20 شوال 1443 - 31 : 20
کد خبر : ۱۲۲۵۶۴
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۰:۲۵
کتاب «کهکشان نیستی»، روایتی از زندگی آیت‌الله قاضی طباطبایی چندی است مورد استقبال خوب مخاطبان قرار گرفته است و بسیاری به معرفی آن در فضای مجازی پرداخته‌اند.

عقیق: آن شب با کوله‌باری از غمی به سنگینی تمامی کیهان، به اسطوره افلاکی نبرد و نابودسازی خویشتن، اباعبدالله الحسین(ع) روی آورده بودم؛ قافله‌سالار خیل آنان که در مسیر فنا به خاک و خون تپیده می‌شوند. احراق را او باید به سرانجام می‌رساند و از میانه کریوه‌های بریان‌کننده جگر، شراب نیستی را به کام خشک عطشناکم می‌چکاند. از طرف شارع عباسیه به سمت بین‌الحرمین مطهر حرکت کرده بودم و در طوفان افکاری که قلبم را چاک‌چاک کرده بود، به خود می‌پیچیدم. به دالان طولانی ورودی صحن قمر منیر بنی هاشم(ع) رسیدم. چشم در شبکه‌های ضریح مطهرش انداختم و در عالم شیدایی غوطه‌ور شدم. در همین احوال بودم که ناگهان سیدعلی ترک، که مردم او را دیوانه می‌دانستند، به طرفم آمد. در کنار دالان در مقابلم ایستاد و با لحن خاصی که مقدمه‌ای برای فوران آتشفشان حبس شده هزارساله‌ای در وجودم بود، گفت: «سیدعلی، امروز مرجع و کعبه تمام اولیای جهان ابالفضل العباس(ع) است».

این را گفت و مرا با تهاجمی از حیرت و مهابت و گدازندگی لهیب شوق تنها گذاشت. 40 سال از اینکه با عوالم غیبی در ارتباط بودم می‌گذشت، اما طالب توحید با غیر حق چه صنمی دارد؟! هرچه توسل کرده بودم، حقیقتی که می‌خواستم، برقع از چهره نینداخته بود؛ اما این‌بار گویا از کلام این مرد که هم‌نام و هم‌شهر من بود و همچون من دیوانه، حالی عجیب بر وجودم سایه انداخت. ... آری، «کهکشان نیستی» که 40 سال در طلب آن بودم، در حال طلوع کردن بود. ...

این‌ها بخش‌هایی از کتاب «کهکشان نیستی»، نوشته محمدهادی اصفهانی است که براساس زندگی آیت‌الله سید علی قاضی طباطبایی، استاد اخلاق و عرفان و از اساتید آیت‌الله بهجت و علامه طباطبایی نوشته و توسط انتشارات فیض فروزان منتشر و برای اولین‌بار در سی و سومین دوره نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است. کتاب حاضر، تلاش دارد با نگاهی جدید و با استفاده از ظرفیت‌های روایت داستانی، زندگی یکی از بزرگان شیعه را برای مخاطب امروز نقل کند. نویسنده، داستان را از جوانی مرحوم قاضی و در سن 27 سالگی او آغاز کرده است. همه چیز از سفر آیت‌الله قاضی به نجف شروع می‌شود و تا پایان عمر پربرکت این عالم گرانقدر را در بر می‌گیرد. این اثر شامل 75 بخش است که هریک از آنها با آیه‌ای از قرآن آغاز می‌شود. اگر چه داستان ساخته‌ ذهن نویسنده‌ است اما تلاش شده تا مستندات و وقایع حقیقی زندگی آیت‌الله قاضی طباطبایی حفظ شود و تصویر درستی از زندگی، دستاوردها و ارزش‌های بزرگ و مهم خلق شده توسط ایشان به مخاطبان امروز نشان داده شود. 

کتاب «کهکشان نیستی» در ماه‌های اخیر با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بوده است. بسیاری از مخاطبان به معرفی این اثر در فضای مجازی پرداخته و عنوان کرده‌اند که نگاه نو و قلم توانای نویسنده در ارائه تصویری جدید از زندگی آیت‌الله قاضی سبب شده تا مدت‌ها با این کتاب همراه و مأنوس باشند. خبرگزاری تسنیم همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران با اصفهانی به گفت‌وگو پرداخت که مشروح آن را می‌توانید در ادامه بخوانید:

آقای اصفهانی، کتاب «کهکشان نیستی» با اینکه حدود یک سال  از انتشارش می‌گذرد توانسته است در میان مخاطبان، جایگاه خود را پیدا کند و برای چندین‌بار تجدید چاپ شود. فکر می‌کنید دلیل این اقبال چیست؟

علت اقبال به این کتاب را می‌توان از چند وجه بررسی کرد. یکی از نکات قابل تأمل در این زمینه، این است که جهان پس از دوران رنسانس با پمپاژی از سوی غرب از حیث فکری مواجه شد که در آن، ارتباط با غیب انکار و فهم ازهستی به سمت مکانیکی شدن پیش رفت. مردم در چنین فضایی دچار خلأ روحی و عطش باطنی نسبت به غیب شدند و خودشان را در حصار دنیای مدرن و صنعتی دیدند. از آنجایی که باطن و فطرت انسان‌ها الهی است و این کشش‌های غیبی در وجود انسان از سوی خداوند قرار داده شده است، طبیعتاً ما با یک رجوعی به سمت عالم غیب بعد از دوران مدرنیته و پست‌مدرن در غرب مواجه خواهیم شد.

اگر به کتاب‌هایی نگاه کنیم که در دنیا مورد توجه قرار گرفته، متوجه می‌شویم که بخش قابل توجهی از این آثار، کتاب‌هایی است که ره‌آوردهایی برای ارتباط با غیب و بُعدی فراتر از هستی را برای انسان فراهم می‌کند. شاهد این ماجرا این است که آثاری که درباره بزرگان و عرفا نوشته شده است، خیلی مورد توجه قرار می‌گیرد. اقبال به مثنوی معنوی و آثاری که مرتبط با زندگی بعضی از عرفا است، در این دسته قرار می‌گیرد. در مجموع باید گفت که جهان چه در غرب و چه در شرق، به دنبال کورسویی برای رجوع خود به سمت حقیقت و عالم غیب است.

نکته دیگر اینکه، شخصیت مرحوم قاضی، شخصیتی است که منجر شده مردم کتاب «کهکشان نیستی» را بپسندند و با آن ارتباط برقرار کنند. از سوی دیگر، کتاب در قالب رمان نوشته شده و این موضوعی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ چون داستان‌گونه بودن کتاب در ایجاد مفاهمه بیشتر بین افراد تأثیرگذار است.

تاریخ تشیع عالمان و عارفان بزرگی را به خود دیده است. کسانی که تأثیرات فکری و فرهنگی چشمگیری بر زمانه خود و دوران پس از خود گذاشته‌اند. چطور شد که داستان زندگی آقای قاضی سوژۀ کتاب «کهکشان نیستی» شد؟ کدام وجه یا وجوه شخصیت ایشان برای شما جالب بود که ضرورت نوشتن اثر جدیدی در زمینه زندگانی آقای قاضی را ایجاب کرد؟

علاقه شخصی من از دوران نوجوانی تا به امروز در دایره جذبه شخصیتی ایشان به عنوان یک نمونه موفق از شاگردان حقیقی مکتب اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته است و این امر تأثیر اولیه را در نوشتن اثر حاضر داشت. من این امر را توفیق و عنایتی می‌دانم که با ایشان آشنا شوم و چند خطی نیز درباره ایشان بنویسم.

یکی از خاصیت‌هایی که در زندگی و شخصیت مرحوم آقای قاضی وجود داشته و الآن نیز جاری است، جامعیت محیرالعقول ایشان است؛ به طوری که جزو شخصیت‌های شاخص عرفان شیعه محسوب می‌شوند. در واقع، ایشان کمالات بزرگی از گذشتگان خود داشته و بسیاری از نقائص آنها را نداشتند. از سوی دیگر، برای آیندگان نیز میراثی به جا گذاشتند که اگر آیندگان به آن میراث رجوع کنند، می‌توانند شاهد مقام جمع الجمعی در وجود یکی از شاگردان اهل بیت علیهم السلام باشند.

شخصیت مرحوم قاضی چه از حیث اجتماعی و تربیت شاگردان، چه از منظر حوزوی به معنای فقهی و اصولی و چه از حیث عرفانی به معنای عرفان نظری و عملی و یک عارف بالله کامل بودن حائز اهمیت است؛ چون تأثیر بر نسل‌های آینده از وجوه مختلف خواهند داشت.

نکته مهم این است که عرفان در کل دنیا در حال ارائه شدن است و به عنوان یک ره‌آورد در ارتباط با غیب طرح می‌شود. به همین دلیل،‌ طراحان غیر الهی هم بعضاً پشت سر آن قرار می‌گیرند و عرفان دروغین را نیز مطرح می‌کنند. در چنین شرایطی، حضور و معرفی شخصیتی که این جامعیت را از حیث اجتماعی، علوم حوزوی، تربیت شاگردان و ... داشته باشد، می‌تواند چراغ راهی برای افرادی باشد که در دنیای امروز به دنبال عرفان حقیقی می‌گردند؛ عرفانی که در واقع انعکاس‌دهنده مکتب اهل بیت(ع) است.

از این منظر مهم است که بتوانیم از جهات مصداقی افرادی را معرفی کنیم. ممکن است فردی بگوید که اهل بیت(ع)، 14 معصوم بودند و غیر از آنها کسی نمی‌تواند به مقامات الهی برسد، اما نکته اینجاست که مرحوم ‌آقای قاضی و اساتید و شاگردان ایشان توانستند اثبات کنند که رسیدن به حقایق الهی، توحید حقیقی و معرفة‌النفس شدنی است و این را از اهل بیت(ع) وام گرفته‌اند؛ بنابراین طرح زندگی ایشان به عنوان عالم تراز و شخصیتی که قابل رجوع برای بسیاری باشد، لازم است و حتی پرداختن بیش از این نیز ضروری به نظر می‌رسد.

تاکنون آثار یا خاطراتی درباره ایشان منتشر شده، اما تفاوت «کهکشان نیستی» با آثار و روایت‌های پیشین، در این است که تلاش شده از زاویه‌ جدیدی نیز به زندگانی آقای قاضی پرداخته شود. به نظر می‌رسد پرداختن به بُعد زندگی خانوادگی ایشان و تأثیر حضور همسرشان و مجاهدت‌ها و ایثاری که ایشان داشتند در زندگی آقای قاضی و سلوک ایشان، نقش بی‌بدیل و انکارناپذیری داشته است. این وجهی است که در موضوع پرداختن به زندگی علما و عرفا کمتر به آن توجه می‌شود. این خلاف عادت از چه امری نشأت گرفته است؟

خاطرات و کتاب‌هایی که درباره آقای قاضی نوشته شده بود، بیشتر با محوریت زندگی‌نامه و شرح احوال ایشان بود. خاطراتی منفصل از هم طرح شده بود، اما با یک پژوهش تاریخی نسبتاً مفصل، چه درباره ایشان و چه درباره زمانه ایشان، به این نتیجه می‌رسیم که داستان زندگی ایشان با درصد زیادی از واقعیت‌هایی که قابل دسترسی است، باید نوشته شود. انتخاب ساختاری داستانی برای بیان زندگی ایشان، نشان دادن تاریخ و زمانه حیات ایشان، چالش‌هایی که فرد در مسیر سلوک با آن مواجه است، مبارزاتی که او را در خودش فرو می‌برد و ... مزیت‌هایی دارد، از جمله آنکه باعث می‌شود همراه شدن لحظه به لحظه با این عارف بزرگ، جذاب‌تر شود.

یکی از بخش‌های انتخاب شده برای کتاب «کهکشان نیستی»، زندگی خانوادگی ایشان است. خوشبختانه از احوالات شخصی ایشان، مکتوباتی باقی مانده است که از جمله این‌ها، نامه‌هایی است که ایشان به تبریز می‌فرستادند و از لابه‌لای آنها می‌توان وضعیت درونی خانوادگی ایشان را دریافت کرد. باید این را بدانیم مادامی که همسر یک مرد الهی با او همراهی می‌کند، قطعاً او را به وصول الی الله و موفقیت در کار و زندگی هدایت می‌کند.

نقش بی‌بدیل زن در اجتماع در درجه اول در همراهی با همسرش خلاصه می‌شود. ترسیم این موضوع در مقابل نگرش‌های فمینیستی و جدید از این جنس است که زن را صرفاً در خارج از خانواده خلاصه و تعریف می‌کنند و مادری و همسر بودن را برای آنها یک اجحاف در حق زن می‌دانند. اما گذشتگان ما بر خلاف این جریان فکر و زندگی می‌کردند. این امر تنها در زندگی آقای قاضی خلاصه نمی‌شود. حضرت زهرا(س) و همسران ائمه(ع) و علما نیز همین مشی را داشتند و پشتوانه آرامش در خانواده بودند. کلام امام(ره) که فرمودند مرد از دامن زن به معراج می‌رود، به همین نکته اشاره دارد.

اینگونه بیان از زبان همسر آقای قاضی، خانم رخشنده سادات،‌ سبب می‌شود قاطبه‌ای از خانم‌ها به کتاب «کهکشان نیستی» علاقه‌مند شوند و همذات‌پنداری کنند. امیدوارم که کتاب توانسته باشد از این منظر بر این بخش از مخاطبان خود تأثیر لازم را گذاشته باشد.

تأکید بر حفظ نماز به خط مرحوم آیت‌الله قاضی طباطبایی

پیرامون زندگی هرکدام از بزرگان، چه شخصیت‌های مذهبی و چه شخصیت‌های ملی، روایت‌های متعددی نقل شده که بیش از آنکه جنبه واقعیت داشته باشد، در پی اسطوره‌سازی است. روایت‌هایی که پیرامون افراد متعدد که قهرمان ملی یا مذهبی مردم هستند، شکل می‌گیرد تا جنبه‌ای دست‌نیافتنی و اسطوره‌ای به آنها بدهد. در پرداختن به زندگی آقای قاضی تا چه اندازه با این مسئله مواجه بودید؟

اسطوره‌سازی و اسطوره‌خواهی ریشه در واقعیت دارد، به این معنا که بُعدی در انسان مخفی و نهان است که احتیاجاتی را به او القا می‌کند که این احتیاجات برخاسته از عطش او نسبت به ساختارشکنی حصار پیچیده شده به گرد انسان است؛ انسانی که خصوصاً دنیای جدید معرفی می‌کند و محصور در بدن است. اسطوره‌سازی از گذشته وجود داشته است؛ از این حیث که انسان‌ها به موجودی ورای خودشان و آنچه درک می‌کردند و می‌یافتند، نیاز دارند و لزوماً امر بدی نیست، اما نکته در اینجاست که ائمه اطهار(ع) راهی را برای انسان طراحی کرده‌اند که تمامی اسطوره‌ها را که در طول تاریخ از فکرها و جان‌ها برخاسته بود، کنار می‌گذارد و به شکل حقیقی و اعلا نشان می‌دهد. در این حالت، انسان به تعبیر عرفا مقام کون جامع را دارد و از اعلاترین درجات تا اسفل هستی حاضر است و بر نازله‌های جهان نیز سیطره دارد. حقیقت انسان ماهیتی است که می‌تواند تمام تفکراتی را که نسبت به اسطوره‌ها از گذشته تا امروز وجود داشته است، اشراب و سیراب کند. بخشی از اسطوره‌سازی به این دلیل است که انسان‌ها حقایق را در خود نشناختند و حقیقت خود را درنیافتند، انسان الهی معرفی نشده است تا معلوم شود که تمام این اسطوره‌ها جزئی از وجود او محسوب می‌شوند.

وقتی شخصیت الهی یک انسان حقیقی را طرح می‌کنید، ممکن است اول نگران این باشید که دارید اسطوره‌سازی می‌کنید. اما نکته مهم این است که انسان در میراثی که از قرآن کریم و اهل بیت(ع) برای ما به یادگار مانده، موجودی بزرگ تعریف شده است. یکی از مهمترین دریچه‌هایی که در برابر دنیای جدید ایجاد شده و کورسویی است که می‌تواند برای هدایت به سمت حقیقت در دنیای جدید در نظر داشت، این است که انسان عظیم، بزرگ و حقیقی شناخته و آنچه هست معرفی شود، در این صورت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

من نگران داستان‌سازی نسبت به آقای قاضی نبودم؛ چون او بزرگ بود وحقیقت انسان بزرگ است. اما از حیث اجتماعی طرح این مسئله ظرافت‌هایی را می‌طلبید که باید نسبت به آن دقت می‌شد. پشتوانه طرح این موضوعات، روایات و قرآن کریم و سیره‌ای است که از علما وجود دارد. به این سبب جرأت طرح این مسائل  با توجه به اسناد محکم و موجود ایجاد می شد. نسبت به تاریخ زندگی ایشان نیز همینطور است. اتفاقاتی که در زندگی ایشان رخ داده، سینه به سینه و بعضاً از چند طریق نقل شده است؛ بنابراین طرح انسان حقیقی در برابر اسطوره‌سازی که نیاز انسان‌ها به ماهیت حقیقت انسان است، موضوع قابل تأملی است.

 یکی از نکات جالب زندگی آقای قاضی، بُعد عرفانی و سلوکی ایشان است. به فرموده رهبر معظم انقلاب، سلوک ایشان، از جنس سلوک من درآوردی و تخیلی مانند برخی از دکان‌های تصوف نیست. کمی درباره سلوک ایشان بیشتر توضیح دهید و بفرمایید عرفان آقای قاضی از چه جنسی است؟

در کتاب خیلی سعی شده است که به صورت جدی به این مسئله پرداخته شود. کتاب «کهکشان نیستی» در حد بضاعت کوچک بنده سعی بر این داشته که جنس عرفان آقای قاضی را روشن کند. تأکیدی که برخاسته از واقعیت قطعی زندگی ایشان در کتاب شده، این است که ایشان طابق النعل بالنعل شریعت اهل بیت(ع) را عمل می‌کردند. آنقدر این مسئله در زندگی و منش ایشان پررنگ بود که مخالفان، ایشان را به ریا متهم می‌کردند.

اگر شما خط و روند نورانی مکتب اهل بیت(ع) را پی بگیرید و در تاریخ با آن حرکت کنید، می‌بینید که این نور در حال تکمیل و جلوه‌گری بیشتری است. وقتی این سیر به ایشان رسیده است، خود را در مکتب معرفة‌النفس نشان داده و ظهور و بروز کرده است؛ مکتبی که برگرفته از عرفان اهل بیت(ع) است و مشکلی با آرای ملاصدرا، ابن عربی و دیگر فلاسفه ندارد که بخشی از این حرف‌ها را تبیین کنند. اگر کسی حرف خوبی زد، آن را می‌پذیرند اما تکفل آن امر، خاص مقام ولایت اهل بیت(ع) است. حتی خود مرحوم آقای قاضی درباره بعضی از بزرگانی که در عرفان مطرح هستند، می‌گویند که اگر این‌ها حرفی برای گفتن دارند، به خاطر مقام ولایت اهل بیت(ع) دارند. این مسائل شاخصه‌های مهم در زندگی و منش عرفانی آقای قاضی است. ایشان کاملاً تربیت‌یافته و دست‌پرورده مکتب تربیتی ائمه اطهار(ع) و عرفانی است که سر آن در آسمان‌ها و غیب در حال حرکت و شهود است و پایش روی نقشه شریعت در نظام دنیوی حرکت می‌کند؛ بنابراین جنسی که سلوک ایشان داشته، کاملاً منطبق بر فقه است و به آنچه اهل بیت(ع) ارائه می‌کنند، نزدیک است.

آثار چندی درباره آقای قاضی و سلسله عرفای متأخر شیعه نوشته شده است. شما برای نگارش کتاب «کهکشان نیستی» به چه منابع جدیدی اعم از مکتوب و میدانی دسترسی داشتید و این اثر فارغ از نگاه هنری و ادبی، به لحاظ تاریخی چه دریچه جدیدی به روی مخاطب در حوزه سلسله عرفای متأخر شیعه و بخصوص مکتب ملاحسینقلی همدانی باز می‌کند؟

منابع برای نگارش کتاب «کهکشان نیستی» زیاد بود؛ البته در رابطه با منابع این موضوع را نیز متذکر شوم که بسیاری از کتب موجود از روی همدیگر نوشته شده بود. تقریباً هر کتابی را که تصور کنید در این فضا نوشته شده بود، از قدیم رصد کرده بودم. گاه در سمینارهایی که برگزار شده بود نیز شرکت کردم. نوشته‌های آقا سیدمحمدحسن قاضی طباطبایی، فرزند ایشان، را که در چند جلد در کتاب «صفحات من تاریخ الاعلام فى النجف الاشرف» نوشته شده بود، مطالعه کردم. همچنین پژوهش‌هایی که به دستم رسید از دیگر منابع مورد استفاده در راه نگارش این کتاب بود. نامه‌های آقای قاضی که به تبریز ارسال و در مجموعه‌ای به صورت اجمالی منتشر شده بود، از دیگر منابع مورد استفاده برای نگارش «کهکشان نیستی» بود. این نامه‌ها آنچنان ارزش علمی ندارند، اما ارزش تاریخی دارد و ساختار زمانی کتاب، عمدتاً برخاسته از این نامه‌ها است.

نکته‌ قابل تأ‌مل اینکه کتاب «کهکشان نیستی» صرفاً با رویکرد تاریخی و با این نگاه به زندگی ایشان نوشته نشده است؛ کما اینکه یکسری اقوال درباره زندگی ایشان وجود داشت و بسیاری نیز آن را مطالعه کرده بودند. هدف در کتاب «کهکشان نیستی» و کارهایی که قرار است در ادامه این مسیر انجام دهم، تبیین و تقریب ذهن مردم امروز و جوانان نسبت به مکتب تربیتی نجف است. تبیین این مسئله ممکن است شخصیتی را طلب کند که حول محور او اثری نوشته و راجع به او صحبت شود. «کهکشان نیستی» کتاب اول برای تبیین اجمالی مکتب تربیتی نجف است و این مسئله منابع بیشتری می‌طلبد تا راجع به آن صحبت شود.

شاخصه‌ای که کتاب حاضر دارد و دریچه‌ای که به سمت مکتب حاج حسینقلی همدانی باز می‌کند، نگرش معرفةالنفسی و شرایطی است که انسان مجاهد سالک با آن مواجه می‌شود و آنها را در مصداق پیاده می‌کند. این شاید یکی از خاصیت‌های کتاب باشد؛ اگر لطف خدا و امیرالمؤمنین(ع) شامل شده باشد، این انعکاس برای خواننده قابل رؤیت خواهد بود.

در کتاب روایت‌های مختلفی از زندگی آقای قاضی نقل شده است. برای شما به عنوان فردی که در این حوزه تحقیق کردید و نویسنده اثر بودید، کدامیک از روایت‌ها و بخش زندگی ایشان، قابل تأمل و اثرگذار بود؟

پاسخ به این سؤال مشکل است؛ چون نسبت به دوره‌های مختلف زندگی آقای قاضی و سلوک ایشان حال خاصی دارم و خیلی برایم تفاوتی نمی‌کند. من شیفته شخصیت ایشان بوده و هستم؛ بنابراین زندگی ایشان به صورت کلی برایم جذاب است. طبیعتاً نقطه‌هایی از زندگی ایشان برجستگی‌هایی دارد. به نظرم آن اتفاقی که برای ایشان با باز شدن درها در کربلای معلی رخ می‌دهد، یکی از اتفاقات شیرین و زیبایی است که برای عرفای شیعه رخ داده است.

اگر «کهکشان نیستی» به نسبت موفق بوده و مورد استقبال قرار گرفته، بدون هیچ‌گونه مداهنه‌ای مربوط به شخصیت آقای قاضی و عنایتی است که امیرالمؤمنین(ع) نسبت به ایشان داشته است. پیداست که عنایت ایشان شامل حال شده و اگر مخاطبانی این کتاب را دوست داشتند، خوبی از خود امیرالمؤمنین(ع) و آقای قاضی بوده است.

منبع:تسنیم

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: