16 آذر 1400 3 جمادی الاول 1443 - 42 : 11
کد خبر : ۱۲۰۹۰۳
تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۳
خداوند پس از خلقت آدم (ع) همگان را امر به سجده کرد، اما ابلیس با بهانه‌تراشی و تفاخر نسبت به نوع خلقتش با آدم (ع)، تن به این فرمان نداد.

عقیق:ماجرای آفرینش اولین بشر یعنی آدم نبی علیه‌السلام و خلیفه قرار دادن ایشان از سوی خداوند متعال، از مهم‌ترین نقاط عطف‌ رویداد خلقت محسوب می‌شود. این ماجرا با اندک تفاوت‌هایی،‌ مورد وفاق تمام ادیان آسمانی است. 

به‌طور خلاصه، ماجرا از این قرار است که خداوند در مقطعی از زمان اراده کرد مخلوقی را به نام بشر در عالم مستقر کند تا از مجرای او، برنامه‌های خویش در این حیطه را پیش ببرد. خداوند این برنامه را با آفرینش آدم علیه‌السلام به عنوان اولین نبی آغاز کرد و پس از آنکه از روح خویش بر او دمید، به ملائک و ابلیس امر کرد بر آدم (ع) سجده کنند. ملائک با اندکی مسامحه سجده کردند، اما ابلیس گستاخانه از فرمان خداوند سرپیچی کرد و از درگاه الهی رانده شد؛ لذا از همان زمان دشمنی خویش با نوع انسان را آغاز و خداوند نیز مسیر عداوت او را هموار کرد تا انسان‌ها به واسطه همین موجود در بوته آزمون قرار گیرند. 

اما از جمله بهانه‌تراشی‌هایی که ابلیس در برابر خداوند به خرج داد، تفاخر نسبت به نوع خلقتش با آدم نبی بود. او در پاسخ به خداوند درباره علت عدم سجده گفت: «خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین»؛‌ یعنی مرا از آتش آفریدی و آدم را از طین. (اعراف 12،‌ صاد 76)

در پاسخ به این نوع استدلال ضعیف ابلیس لازم است به چند نکته اشاره شود:

الف) ابتدا درباره قیاس او درباره برتری آتش نسبت طین، باید گفت:
اول اینکه ابلیس هرچند از جنّ و هر دو از آتشند، اما گاهی خاک دارای قابلیت‌هایی است که آتش فاقد آن است. 

دوم اینکه شاید ابلیس تصور کرده از آنجا که نوع جن، دارای قابلیت‌هایی خاص مثل تغییر شکل، عکس‌العمل سریع و قوای فرامادی است، این قابلیت درون آدم نیست،‌ در حالی که او فقط به یک جنبه از آدم علیه‌السلام توجه کرد و از سایر ابعاد او که فراتر از هر مخلوقی است،  غافل شده بود.  

سوم اینکه "طین" ، خاکی معمولی و از جنس ماده نبود بلکه سنخیتی فرامادی و از جنس نور داشت؛ همچنان که نازل‌ترین نوع خاک که از جنس ماده است،‌ با عنوان "تراب" در قرآن یاد شده است؛ با این نگاه، ابلیس یا ضعف بصر داشت و یا خود را به غفلت زده بود که آتش را برتر از "طین" دانست. ابوحنیفه به عنوان پایه‌گذار مذهب حنفی بر امام صادق علیه‌السلام وارد شد. حضرت فرمود: به من خبر رسیده که تو قیاس می‌کنی. گفت بله. فرمود: قیاس نکن، زیرا نخستین کسى که قیاس کرد، شیطان بود.  آنگاه که گفت: "خَلَقْتَنِی‏ مِنْ‏ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ‏ مِنْ‏ طِین‏"؛ مرا از آتش آفریدى و آدم را از خاک. او بین آتش و خاک قیاس کرد و اگر نورانیت آدم را با نورانیت آتش قیاس می‌کرد، امتیاز میان دو نور و پاکیزگى یکى را بر دیگرى می‌فهمید؛ فَقَاسَ مَا بَیْنَ النَّارِ وَ الطِّینِ وَ لَوْ قَاسَ نُورِیَّةَ آدَمَ بِنُورِیَّةِ النَّارِ عَرَفَ فَضْلَ مَا بَیْنَ النُّورَیْنِ وَ صَفَاءَ أَحَدِهِمَا عَلَى الْآخَرِ. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص 58) در همین راستا خداوند از روحی از جانب خویش بر ایشان دمید و به این ترتیب فضیلت آدم علیه‌السلام نسبت به سایر مخلوقات معلوم شد.

ب) ضعف دیگری که در استدلال ابلیس وجود دارد، عبور او از عبودیت و روی آوردن به تکبر بود؛ در واقع سوای از بررسی ضعف و قوت استدلال و قیاس ابلیس، باید به این پرسش پاسخ داد که او چرا از فرمان خداوند با هر دلیل و منطقی سرپیچی کرد؟ ابلیس که خود را تا آن زمان مخلوقی عابد معرفی کرده بود، در این فتنه الهی مردود و بلکه نفاق درونی‌اش برای همگان آشکار شد.   

ج)نکته دیگر اینکه خداوند قبل از امر به سجده بر آدم علیه‌السلام،‌ او را ابتدا خلیفه قرار داد،‌ تعلیم اسمای غیبی کرد و او را تنها موجود جهت انبای این اسماء قرار داد تا جایی که ملائک توان خود را در این حد نیافتند. در چنین شرایطی امر به سجده کرد و ملائک نیز تسلیم‌وار سر به سجده نهادند و ابلیس از این کار ابا کرد.2 در صورت کلی توان خلافت آدم علیه‌السلام مسئله‌ای بود که تا آن زمان هیچ کس یارای تحمل آن را نداشت. 

----------
پی نوشت:
1ـ 
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ / صاد 72
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدین‏ / حجر 29

  فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ صاد 73
إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ صاد 74

 

منبع:تسنیم

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: