۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۱۱
عقیق: امام سجاد را بیشاز هر چیز به عنوان شخصیتی میشناسیم که به دور از هیاهوی سیاست مشغول به دعا و نماز بوده. اما این فهم موجب آن شده که از اقدامات مهم این امام بزرگوار در عرصه سیاست و مبارزه غافل باشیم. به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد، در مورد مهمترین اقدامات سیاسی ایشان یعنی کادرسازی تشکیلاتی، پای سخنان عالم مکتب اهلبیت آقاسیدعلی خامنهای مینشینیم.
امام سجاد شبیهترین امام به امیرالمؤمنین است
حضرت[علی(ع)]، قلّه اسلام است؛ اسوه مسلمین است. در همین روایت، [امام صادق(ع)] فرمود: «و ما اشبهه من ولده و لا اهل بیته احد اقرب شبها به فى لباسه و فقهه من على بن الحسین علیهما السّلام». امام صادق مىگوید: در تمام اهلبیتمان ـ اهلبیت و اولاد پیامبر ـ از لحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت، هیچ کس به اندازه على بن الحسین به امیرالمؤمنین شبیهتر نبود؛ امام سجّاد، از همه شبیهتر بود.
امام صادق فصلى در باب عبادت امام سجّاد ذکر مىکند؛ از جمله مىفرماید: «و لقد دخل ابوجعفر ابنه علیهما السلام علیه»؛ پدرم حضرت ابى جعفر باقر یک روز پیش پدرش رفت و وارد اتاق آن بزرگوار شد. «فاذا هو قد بلغ من العبادة ما لم یبلغه احد»؛ نگاه کرد، دید پدرش از عبادت حالى پیدا کرده که هیچ کس به این حال نرسیده است. شرح مىدهد: رنگش از بىخوابى زرد شده، چشمهایش از گریه درهم شده، پاهایش ورم کرده و... امام باقر اینها را در پدر بزرگوارش مشاهده کرد و دلش سوخت: «فلم املک حین رأیته بتلک الحال البکاء»؛ مىگوید وقتى وارد اتاق پدرم شدم و او را به این حال دیدم، نتوانستم خوددارى کنم؛ بنا کردم زار زار گریه کردن: «فبکیت رحمة له». امام سجّاد در حال فکر بود ـ تفکّر هم عبادتى است ـ به فراست دانست که پسرش امام باقر چرا گریه مىکند؛ خواست یک درس عملى به او بدهد؛ سرش را بلند کرد: «قال یا بنى اعطنى بعض تلک الصحف التى فیها عبادة على بن ابىطالب علیهالسلام»؛ در میان کاغذهاى ما بگرد و آن دفترى که عبادت علىبنابىطالب را شرح داده، بیاور.ظاهراً از دوران امام علىبنابىطالب علیهالسّلام نوشتهها و کتابهایى در باب قضاوتهاى آن حضرت، در باب زندگى آن حضرت، در باب احادیث آن حضرت، در اختیار ائمّه بود.
چه کسی میتواند مثل علی عبادت کند!
از مجموع روایات دیگر، آدم اینطور مىفهمد که در موارد گوناگونى از آن استفاده مىکردند. اینجا هم حضرت به پسرش امام باقر فرمود آن نوشتهاى را که مربوط به عبادت علىبن ابىطالب است، بردار بیاور. امام باقر مىفرماید: «فاعطیته»؛ رفتم آوردم و به پدرم دادم. «فقرأ فیها شیئاً یسیرا ثم ترکها من یده تضجرا»؛ مقدارى به این نوشته نگاه کرد ـ امام سجّاد، هم به امام باقر درس مىدهد، هم به امام صادق درس مىدهد، هم به من و شما درس مىدهد ـ با حال ملامت آن را بر زمین گذاشت؛ «و قال من یقوى على عبادة على علىبنابىطالب علیهالسّلام»؛ فرمود چه کسى مىتواند مثل على بنابىطالب عبادت کند؟ امام سجّادى که آن قدر عبادت مىکند که امام باقر دلش به حال او مىسوزد ـ نه مثل من و شما؛ ما که کمتر از اینها هم به چشممان بزرگ مىآید ـ امام باقرى که خودش هم امام است و داراى آن مقامات عالى است، از عبادت علىبن الحسین دلتنگ مىشود و دلش مىسوزد و نمىتواند خودش را نگه دارد و بىاختیار زار زار گریه مىکند، آن وقت علىبنالحسینِ با اینطور عبادات مىگوید: « من یقوى على عبادت علىبنابىطالب»؛ چه کسى مىتواند مثل على عبادت کند؟ یعنى بین خودش و على فاصلهاى طولانى مىبیند.(۱۳۷۸/۱۰/۱۰)
تصور مثل امام سجاد بودن هم نشدنی است
شخصیت امام سجاد از آن شخصیتهای دست نیافتنی است. نه اینکه فقط در عمل دست نیافتنی است، حتّی در ذهن هم دست نیافتنی است. از آن خورشیدهای تابانی است که ما فقط میتوانیم شعاعش را از دور ببینیم. (۱۳۷۵/۰۹/۰۵)
علیبنالحسین، امامی تشکیلاتی
در کلمات امام سجّاد توجّه به کادرسازى هم هست. در کتاب شریف تحفالعقول، چند مورد کلام طویل از امام سجّاد نقل شده. بنده متأسّفانه وقت نکردم به کتابهاى دیگر نگاه کنم و اگر نمونههاى دیگرى از این کلمات از امام سجّاد هست، پیدا کنم؛ گمان هم نمیکنم باشد، یا زیاد باشد؛ کلمات کوتاه چرا، امّا کلمات بلند، مثل آن دو سه مورد حدیثِ مفصّلى که در تحفالعقول از امام سجّاد نقل شده، دیگر فکر نمیکنم باشد. لحن این احادیث و خطاب این احادیث نشاندهندهى کارى است که امام سجّاد میکرده؛ یکى از اینها معلوم است که خطاب به عامّهى مردم است؛ اوّلش «ایّها النّاس» است و با «ایّها النّاس» شروع میشود؛ در این خطاب، تذکّر به معارف اسلامى است؛ حضرت در این حدیث مفصّل میفرمایند که وقتى انسان را در قبر میگذارند، از ربّ او سؤال میکنند، از پیغمبر او سؤال میکنند، از دنیاى او سؤال میکنند، از امام او سؤال میکنند؛ این یک لحن ملایم و رقیقى است که به درد عامّه مردمى که در حیطهى تبلیغات امام سجّاد قرار میگرفتند، میخورد.
امّا یک حدیث دیگر هست که جور دیگرى شروع میشود و مضمون آن هم نشان میدهد که مال خواص است؛ اولش اینجورى شروع میشود: کَفانا اللّهُ وَ اِیّاکُم کَیدَ الظّالِمینَ وَ بَغیَ الحاسِدینَ وَ بَطشَ الجَبّارینَ لا یَفتِنَنَّکُمُ الطَّواغیت یعنی خداوند توطئه ستمگران و تجاوز حسودان و سختگیرى زورگویان را از ما و شما جلو گیرد؛ این مال عامّه مردم نیست، مشخّص است که مال یک عدّه خاصّى است. میشود حدس زد که امام در طول این مدّت یا در دورههاى مختلف و در سالهاى مختلف، یا با جمعهاى مختلف، دو سه جور بیان و تعلیمات داشتند؛ بعضىاش آنجور است، بعضىاش اینجور است؛ در بعضى هم اشاره به دستگاه حاکم و طواغیت زمان هست، در بعضى نه، فقط به کلّیّات و مسائل اسلامى اکتفا شده و لاغیر.
این زندگى امام سجّاد است که در طول این ۳۵ سال، آرام آرام، آن مردم غافل و بىخبر را از چنگ شهوات از یک طرف، و تسلّط دستگاههاى جبّار از یک طرف، و کمند علماى سوءِ وابسته به دستگاهها از یک طرف، کنار میکشد و از آن محیط تاریک و ظلمانى نجات میدهد و مجموعاً یک عدّه و یک مجموعه مؤمن علاقهمند صالحى را که بتوانند قاعدهاى بشوند براى کارهاى آینده، به وجود بیاورد؛ این زندگى امام سجّاد است. البتّه جزئیّات زندگى آن حضرت، جاى بحث چندساعته جداگانهاى دارد که بنده بحث هم کردهام و ساعتهاى متمادى راجع به زندگى امام سجّاد صحبت کردهام؛ الان بیش از این اشاره در بحث کنونى ما نمیگنجد. (۱۳۶۵/۰۴/۲۸)