۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۰ : ۱۲
عقیق:سوره قصص بیست و هشتمین سوره جزء بیستم و از سورههای مکی قرآن است. دلیل نامگذاری این سوره به نام قصص، پرداختن به داستانهای مربوط به برخی از پیامبران است.
داستان تولد حضرت موسی (ع)، ازدواج او با دختر شعیب، مبارزه موسی (ع) با فرعون، داستان قارون و بهانههای مشرکان مکه برای ایمان نیاوردن به پیامبر (ص) از مطالب سوره قصص است. آیه ۵ سوره قصص درباره پیروزی و به ارث بردن زمین توسط مستضعفان، از آیات مشهور این سوره است که در مباحث مهدویت مورد استناد واقع شده است.
در فضیلت تلاوت سوره قصص آمده است کسی که سه سوره نمل، شعرا و قصص را در شب جمعه بخواند، از دوستان خدا و در جوار رحمت او و تحت حمایتش خواهد بود.هیچ گاه دچار سختی نخواهد شد و در آخرت بهاندازه رضایت و حتی بیشتر از آن، از بهشت به او خواهند داد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدای بخشاینده مهربان
وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ ۖ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا ۖ قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّىٰ یُصْدِرَ الرِّعَاءُ ۖ وَ أَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ ﴿٢٣﴾
و چون به آب مدین رسید گروهی از مردم را بر آن یافت که دامهای خود را آب میدادند و پشت سرشان دو زن را یافت که گوسفندان خود را دور میکردند.موسی گفت: منظورتان از این کارچیست؟ گفتند: ما به گوسفندان خودآب نمیدهیم تا شبانان همگی گوسفندانشان را برگردانند و پدر ما پیری سالخورده است (۲۳)
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿٢٤﴾
پس برای آن دو گوسفندان را آب داد، آنگاه به سوی سایه برگشت و گفت: پروردگارا من به هر خیری که سویم بفرستی سخت نیازمندم (۲۴)
فَجَاءَتْهُ إِحْدَا هُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا ۚ فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ ۖ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿٢٥﴾
پس یکی از آن دو زن در حالی که به آزرم گام برمیداشتنزد وی آمد وگفت: پدرم تو را میطلبد تا تو را به پاداش آبدادن گوسفندان برای ما، مزد دهد وچون موسی نزد او آمد و سرگذشت خود را بر او حکایت کرد، وی گفت: مترس که از گروه ستمگران نجات یافتی(۲۵)
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ ۖ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ﴿٢٦﴾
یکی از آن دو دخترگفت: ای پدر او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام میکنی هم نیرومند و هم در خور اعتماد است (۲۶)
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَىٰ أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ ۖ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِکَ ۖ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ ۚ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿٢٧﴾
شعیب گفت: من میخواهم یکی از این دو دختر خود را که مشاهده میکنی به نکاح تو در آورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر ده سال را تمام گردانی اختیار با تو است و نمیخواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاء الله از درستکاران خواهی یافت (۲۷)
قَالَ ذَٰلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ ۖ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ ۖ وَ اللَّـهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿٢٨﴾
موسی گفت: این قرار داد میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم بر من تعدی روا نباشد و خدا بر آنچه میگوییم وکیل است (۲۸)