۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۵ : ۱۰
عقیق:متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام حامد کاشانی با عنوان «صف اول امن تر از همیشه!» در مورد مداحی میثم مطیعی در نماز عیدفطر سال های گذشته است که در ادامه می خوانید؛
یکی بود، یکی نبود...
روزی مداحی دعوت شده بود تا پیش از اقامهی نماز عید شعری بخواند.
پشت تریبون رفت و حق گفت و با نقد اشرافیت و نگاه غربزدهی برخی مسئولان، فضای رخوتزدهی معمول در نمازهای جمعه و عید را شکست.
آن صفِ اولیهایی که مورد نقدش قرار گرفتهبودند به تکاپو افتادند که یا زبانش را ببُرند یا پایش را از آن تریبون.
جز توده مردم و برخی ارگانها، مراکز مدعی انقلابیگری مثل ستاد ائمه جمعه، صدا و سیما و حتی برخی افراد و مراکز مرتبط با بیترهبری بهجای حمایت، پشتش را خالی کردند، غافل از آنکه او دقیقاً خواسته رهبر را اجرا کرده بود.
حضرت آقا اما رأساً و شخصاً پای کار آمد و بهگرمی دست او را فشرد و به شهادت شاهدان عینی، به شدت حمایتش کرد و در واقع فهم و فعل مخالفان را به نقد کشید.
ورق برگشت؛
حالا همه طرفدار آن مداح شده بودند. در مصلای نماز جمعه ابیاتی از اشعار او بود که روی بنرها چاپ میشد، شعرش مدام بازنشر میگردید و بارها شعرخوانی آن روز پخش شد و رسانه ملی گزارشها ساخت و خلاصه کسی نبود که آن شعر را نشنیده باشد.
تاکید رهبری بود، عید فطر بعدی را مجبور بودند تحملش کنند ولی دیگر طاقتها طاق شد و همان عده، از ترس تیغ زبانش مصلحت اندیشیدند که صلاح نیست برای عید فطر بعدی دعوتش کنیم و بعید است رهبری در این امر جزئی برای بار دوم ورود کند و بدون آنکه توجهی به هزینه سنگینی که برای پخش صدای محرومان از این تریبون پرداخت شده داشته باشند، عزیز دیگری انتخاب شد و شعر خواند و چه بسا اینگونه برداشت شد که این تغییر واکنش به نقد صف اولیها بوده است، غافل از آنکه آنچه مورد اهتمام رهبری بود، بازخوانی اولویتهای نظام و فریاد بر اشرافیگری و انحراف برخی مسئولان از ذات انقلاب بود که باید صراحتاً بیان میشد.
القصه؛ تریبونی که شخص رهبر انقلاب برای آن هزینه کرده بود، به راحتی از دست رفت و دیگرانی که این نقد و نقدهای بعدی را توهین تلقی میکردند، حرفشان به کرسی نشست و صف اولشان امن شد!
...
زمان امیرالمومنین علیهالسلام نیست...
ابوذری هم در کار نیست...
ولی از پیش چشمم نمیرود که ابوذر را با چه تعابیر شنیع و چه تمسخرهایی و اینکه او اقتضائات روز و حکومت را درک نمیکند چگونه کوبیدند.
تا بوده همین بوده و تا هست چنین است...
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ...
اگر با اخلاص حرفی گفته شود خدا به اثر و نفوذش برکت میدهد و عرصه برای بیان حق زیاد و هنوز تا چاک خوردن گلوها و بریده شدن زبانها خیلی فاصله است...
میثمها میدانند که تا دار خیلی فاصله دارند… و از دار هم باکی نیست.
الحمدلله که آبرو و عزت، همه از آن خداست.
پس خذها بقوة…