۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۰۵
عقیق:چرا اگر كسی به مسافرت اجباری برود و شرایط روزه گرفتن برایش مهیا باشد، نباید روزه بگیرد؟(برایش هیچ مشقتی هم ندارد) مگر روزه گرفتن در ماه مبارك رمضان ثواب زیادی ندارد پس چرا كسی كه دوست دارد در سفر روزه بگیرد ،روزه اش درست نیست؟
احكام اسلام داراي مصالح مي باشد . در قرآن و روایات به فلسفه بعضي از احكام اشاره شده است، ولي ما موظفیم همه عبادات را از روي تعبد و تسلیم در برابر اوامر الهي انجام دهیم، گرچه به فلسفة عبادات آشنا باشیم. پس چون دستور اسلام این است كه مسافر نماز را شكسته بخواند و روزه نگيرد . در حال سفر با شرایط خاص نماز هاي چهار ركعتي را شكسته مي خوانیم و روزه نمي گيريم .
از آیاتی كه درباره نماز و روزه نازل شده، استفاده می شود كه احكام مسافر، جهت آسایش وی بوده است. در هر حال حكم عدم روزه داري مسافر به صراحت در قرآن كریم آمده است :
«...فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ... ؛ (1)پس هر كس ماه رمضان در شهر و وطن خود باشد، باید روزه بگیرد. هر كس بیمار یا مسافر باشد، در ایّام دیگر روزه بگیرد. خدا آسانی را برای شما اراده كرده و مشقت و سختی را از شما نخواسته است...».
در مورد نماز آمده است : «وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ ....(2)؛
هنگامی كه سفر كنید، گناهی بر شما نیست كه نماز را كوتاه بخوانید».
خداوند منّت گذارده و حكمی از سر مهربانی برای مسافر وضع كرده است. رد كردن و برگرداندن هدیة الهی،خلاف ادب است. بنابراین عقل سلیم تجویز نمی كند كه بر خلاف خواسته خداوند در سفر نماز را تمام بخواند یا روزه بگیرد. امّا اگر كسی بر خلاف این حكم عمل كند،یعنی مسافر در سفر نماز را چهار ركعتی بخواند و یا روزه بگیرد،صحیح نیست، به دلیل روایاتی كه وارد شده است كه كوتاه خواندن نماز در سفر یك نوع تخفیف الهی است. ادب اقتضا می كند كه انسان این تخفیف را رد نكند . نسبت به آن بی اعتنایی به خرج ندهد.
در روایات اهل سنت از پیغمبر اكرم (ص) نقل شده كه در باره نماز قصر فرمود: «صدقة تصدق الله بها علیكم فاقبلوا صدقته ؛(3) (این هدیه ای از خداوند است. آن را بپذیرید ».
نظیر این حدیث از طریق شیعه نیز آمده است. امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل می كند: «افطار در سفر و نماز قصر از هدایای الهی است. كسی كه از این كار صرف نظر كند ،هدیه الهی را رد كرده است».(4)
امام باقر(ع) فرمود: «گروهی با پیامبر در ماه مبارك رمضان در سفر بودند. پیامبر در سفر روزه نگرفت، ولی برخی از همراهان روزه گرفتند. پیامبر(ص) فرمود: « اینان تا روز قیامت از نافرمانان خواهند بود».(5)
امام صادق(ع) فرمود: «خدا بر مریض و مسافر بخشش كرده كه روزه نگیرند. آیا پسندیده است كه بخشش خدا برگردانده شود؟!»(6)
علّت و فلسفة واقعی احكام شرعی بر ما معلوم نیست. در روایات حكم تقصیر(شكسته شدن) نماز و روزه نگرفتن را بر سفر هشت فرسخی مبتنی كرده، چه مسافر خسته شده و چه خسته نشده باشد. بنابراین ملاك در قصر و اتمام و افطار روزه، خستگی و عدم آن نیست، گرچه سفر حتی با وسایل سریع السیر خسته كننده است. لااقل دوري قابل توجه از وطن به نوعي خستگي روحي براي غالب افراد به دنبال دارد. حال روحي انجام عبادات به طور مفصل را مي گيرد .
به هر حال ملاك قصر در نماز مقدار مسافت است. اگر ملاك را خستگی و عدم خستگی بگیریم، چه بسا افرادی با اسب و شتر مسافرت بیست فرسخ انجام می دهند، ولی خسته نمی شوند؛ برعكس افرادی دو فرسخ مسافرت می كنند و خسته و كوفته می شوند. پس ملاك بر اساس روایات پیمودن مسافت شرعی، یعنی هشت فرسخ است. هر كس این مقدار مسافت را ،چه در یك روز یا در چند دقیقه بپیماید، نمازش شكسته خواهد بود و روزه را باید افطار كند.(7)
گرچه یكی از عوامل حكم آسان گرفتن بر بندگان است، امّا قرائن نشان می دهد كه این ، تنها عامل نمی باشد،زیرا كسی كه با خستگی زیاد به مقصد رسیده، در همان زمان كه به مقصد می رسد، اگر قصد اقامت ده روزه كند، نمازش تمام است . روزه هم در شرایط وجوب، واجب خواهد بود. پس ملاك كمال در سقوط روزه و شكسته شدن نماز خستگی نیست .
در احكام فقهی علت و ملاك احكام به طور قطعي و كامل در دست نیست، بلكه دلیل اصلی ، تعبد و اطاعت از دستورهای الهی است، مثل اینكه چرا نماز صبح دو ركعت و یا مغرب سه ركعت است و یا چرا باید حمد و سوره در نمازهای ظهر و عصر آهسته خوانده شود. در نمازهای مغرب و عشا و صبح باید بلند خوانده شود؛ این ها تعبد است و ما نمی توانیم از خود دلیلی بتراشیم . هرچند حكمت هايي در آن مطرح شده و با عقل هم به دست مي آيد اما اين امور جنبه غالبي داشته و كليت ندارد .
بر اين اساس عمل كردن بر اساس ميل و خواست خود با روح تسليم و تعبد در تضاد و تنافي جدي است . در نتيجه اين عمل نمي تواند نشانه عبوديت و بندگي باشد و چنين روزه اي باطل خواهد بود .
پینوشتها:
1. بقره(2) آیه 185.
2. نسا(4) آیه 101.
3. سنن بیهقی، نشر مصر ، 1348 ش، ج3 ،ص134.
4. حر عاملی، وسایل الشیعه، نشر دارالاحیا التراث العربی، بیروت 1412 ق، ج 5، ص 540 .
5. وسائل الشیعه، ج 7، ص 124.
6. همان.
7. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، نشر جامعه مدرسین قم، 1378 ش، ج 2، ص 11.