یکی از نشانهها و علایم ظهور حضرت مهدی(عج)،[1] خروج شخصی به نام «دجال» است. از نظر لغت شناسان، به هر دروغگو و حقه بازی «دجال» گفته میشود.
در روایات (که اکثراً در منابع اهل تسنن یافت میشوند) صفات گوناگون و عجیبی در توصیف او یاد شده است. از جمله: ادعای ربوبیت میکند،[2] عمر طولانی دارد،[3] همراه او آب و آتش است،[4] کور را بینا کرده و مرض برص را بر طرف میکند.[5]
امیر مؤمنان علی بن ابیطالب(ع) در حال سخنرانی بودند که سه مرتبه فرمودند: «پیش از آنکه مرا از دست داده و نیابید، هر چه میخواهید بپرسید». شخصی از نیکان به نام صعصعة بن صوحان از جا برخاست و عرض کرد: یا امیر المؤمنین! دجال کیست؟
حضرت در پاسخ فرمودند: «آگاه باشید که ]نام[ دجال صائد بن الصائد است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کرده و بپذیرد و خوشبخت کسی است که او را تکذیب کند. او از منطقهای ظهور میکند که آنرا "اصبهان" گویند. از محلهای که به محله یهودیان معروف است. چشم راست او به هم چسبیده و هیچ حدقهای ندارد (ممسوح است). چشم دیگر او در پیشانیاش است و آنچنان روشن است که مثل ستاره صبح میدرخشد. در چشم او گوشتی است که گویا به خون مخلوط است و بر پیشانیاش – مابین دو چشم – نوشته است کافر که هر کاتب و بیسوادی میتواند آنرا بخواند. دریاها را درمینوردد و خورشید با او سیر میکند. در مقابلش کوهی از دود و در پشت سرش کوه سفیدی است که مردم میپندارند که غذاست. او در زمان قحطی سختی خروج میکند. در زیر پایش الاغی سبز یا تیره رنگ است. هر گام الاغ او یک میل راه طی میکند. سریع در زمین به سیر و گردش میپردازد. از چشمه و آبی که بگذرد تا روز قیامت خشک میشود. با صدای بلند – که همه اهل مشرق و مغرب میشنوند – فریاد میزند: به سوی من بیایید ای اولیا و دوستان من! من ] خدایی هستم که[ خلق کرد و صورتها را آفرید و تقدیرات را مقدر کرد و راهنمای شماست. "أنا ربکم الاعلی" دروغ میگوید! او دشمن خداست ... و در نهایت به دست آنکه عیسی پشت سرش نماز میخواند (حضرت مهدی) کشته میشود».[6]
در اینکه حقیقتاً دجال کیست؟ نمیتوان – فعلاً – به جمعبندی نهایی برسیم. اما به طور خلاصه، احتمالاتی در اینباره وجود دارد:
الف. دجال، شخصیتی حقیقی است که کارهای خارق العادهای را در قالب سحر انجام میدهد، او در آخر الزمان خروج میکند. و سرکرده یک فتنه عظیم برای بشریت است. همانطور که از معنای لغوی کلمه دجال معلوم است، او شخص ساحر و خدعهگری است و دارای امکانات مادی فراوانی است. بعضی روایات او را مسیح گمراهی نامیده که در مقابل مسیح هدایت؛ یعنی حضرت عیسی(ع) است.
او در زمان ظهور امام زمان(عج) شروع به فعالیت علیه حضرت کرده و به اصطلاح پرچم خویش را برمیافرازد. او از کسانی است که عمر طولانی دارد و هم اکنون نیز موجود بوده و تا زمان خروجش زنده خواهد ماند. او سراسر جهان به جز مکه و مدینه را فتح خواهد کرد.[7]
ب. دجال، همان ابلیس است.
ج. دجال، همان سفیانی است.
د. دجال، جنبه سمبلیک و رمزی دارد.
«دجال، نمادی است از اوج تمدن و تکنیک غرب که با اسلام و مبانی آن ستیز دارد. تمدنی که در صدد به سلطه کشیدن هر انسانی است ... ما به طور وضوح مشاهده میکنیم که چگونه تمدن و تکنیک غرب مادیگرا در این عصر بر تمامی جوامع، حتی مسلمانان تسلط پیدا کرده است...».[8]
براﻯ مطالعه بیشتر رجوع شود به:
دجال، دروغگوی فریبنده، فصلنامه موعود، شماره 4.
پی نوشت:
[1]. البته این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است (سنن ترمذی، ج 4، ص 507 ـ 519؛ سنن ابی داوود، ج 4، ص 115؛ صحیح مسلم، ج 18، ص 46 و 81)، ولی در منابع روایی شیعه هم از علامات نزدیک شدن قیامت (بحارالأنوار، ج 6، ص 296، باب 1، أشراط الساعة و قصة یأجوج) و هم از نشانههای ظهور شمرده شده است. و این اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر(عج) هم از علائم آخرالزمان میباشد.
[2]. سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1360.
[3]. صحیح مسلم، ج 8، ص 205.
[4]. صحیح بخاری، ج 8، ص 103.
[5]. مسند احمد، ج 5، ص 13.
[6]. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، باب 3، ص 532، ح 8. در بعضی از روایات آمده است که او سرانجام توسط عیسی مسیح(ع) به قتل خواهد رسید (بحارالأنوار، ج 14، ص 348 ، باب 24، ما حدث بعد رفعه و زمان ...) و یا اینکه آمده است که او سرانجام به دست عیسی مسیح(ع) در کنار دروازه «لد» در منطقه شام به هلاکت میرسد. براﻯ آگاهی بیشتر رجوع شود به: بحارالأنوار، ج 52 ، ص 193و 209؛ کمال الدین، 525 - 526؛ کشف الغمة، ج 3، ص 281؛ المسائل العشر، چاپ شده در مصنفات شیخ طوسی، ج 3، ص 122؛ ارشاد، ج 2، ص 371؛ کنز العمال، ج 14، ص 198 – 200. البته، این دو تعبیر از این جهت با هم منافات ندارند که حضرت عیسی(ع) در رکاب حضرت مهدی(عج) میباشد و میتوان کار سرباز را به فرمانده هم استناد داد.
[7]. الفقیه، ج 2، ص 564، باب تحریم المدینة و فضلها ...؛ التهذیب، ج 6، ص 12، باب 5، تحریم المدینة و فضلها.
[8]. صدر، سید محمد صادق، تاریخ ما بعد الظهور، ص 141 - 142. به نقل و استفاده از: رضوانی، علی اصغر، موعود شناسی، ص 533، نشر مسجد جمکران.