۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۰۴
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* با خبر شدیم شما در یکی از کلیساهای مشهور شهر لندن به مناظره با کشیشهای مسیحی پرداختید؛ درباره محتوای این مناظره صحبت میکنید.
ایام فاطمیه در یکی از مراسمهای عمومی مسیحیان واقع در کلیساهای معتبر انگلیس در شهر لندن به نام "وستمینستر" حاضر شدم. پس از انجام مراسم عدهای از کشیشها و اسقفهای اعظم به بنده گفتند اگر ناراحت نمیشوید، سؤالاتی از شما داریم.
اسقف اعظم آنها به من گفت بین گفتار و رفتار پیامبر شما تعارض وجود دارد:
اول اینکه در کتاب مقدس خودتان از قول پیامبرتان است من از شما اجر رسالت نمیخواهم؛ وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر».
اما در زمان حکومتش اولاً یک هدیه بسیار ارزشمند از جهت مادی را به دخترش
فاطمه میدهد که نام آن فدک است. از سوی دیگر یک حساب جاری از نسل خودش تا
قیام قیامت باز میکند و به امت اسلامی میگوید باید "یک پنجم" درآمد
سالانه خودتان را به آنها بدهید. منظورش خمس بود. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى...
؛ و بدانید هر چیزى که [ از راه جهاد یا کسب یا هر طریق مشروعى ] به عنوان
غنیمت و فایده به دست آورید [ کم باشد یا زیاد ] یک پنجم آن براى خدا و
رسول خدا و خویشان پیامبر است ... » آیا این تعارض نیست. از یک طرف
میفرماید چیزی نمیخواهم، اما از سوی دیگر فدک را به دخترش میبخشد و خمس
درآمد مسلمانان را دریافت میکند.
برایم جالب بود که یک کشیش ارتدوکس اینچنین روی مبانی اعتقادی مسلمانان و تاریخ اسلام تمرکز کرده و در این راستا به یک تعارض رسیده است.
به آنها گفتم یک مطلبی را درباره تفاوت نگاهی را بین نگاه شما به پیغمبر شما و نگاه من به پیغمبر شما عرض میکنم.
نگاه شما به پیغمبر من این است که نه تنها او را به رسمیت و نبوت نمیشناسید بلکه تمام تلاشتان را به کار میگیرید تا اعتبار ایشان را مخدوش کرده و زیر سؤال ببرید. اما نگاه من به عیسای مسیح، نگاهی مقدس همراه با معجزاتی خیرهکننده است که در کتاب مقدس ما به آن اشاره شده است. حتی یک سوره قرآن ما به نام مریم قدیسه و جزئیات زندگانی عیسای مسیح اشاره دارد. بعد اشاره به آیاتی از سوره مریم(س) کردم و این آیات را تلاوت کردم: وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا ؛ فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا؛ و در این کتاب [ سرگذشتِ ] مریم را یاد کن هنگامى که از خانوادهاش [ در ] مکان شرقى کناره گرفت؛ و جدا از آنان پردهاى براى خود قرار داد، و ما روح خود را به سوى او فرستادیم ، پس براى او [ به صورت ] بشرى خوش اندام و معتدل نمودار شد.» / 17 و 18 مریم(س)
سپس ماجرای تهمت بنیاسرائیل به حضرت مریم(س) و سخن عیسی(ع) در گهواره را بر اساس آیات بعدی توضیح دادم. آنجا که مریم(س) به وحی الهی رو به فرزند خود کرد: فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا؛ قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا؛ وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا؛ مریم به نوزاد اشاره کرد [ که از او بپرسید.] گفتند: چگونه با کودکى که در گهواره است سخن بگوییم ؟ نوزاد [ از میان گهواره ] گفت : بىتردید من بنده خدایم ، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است؛ و هر جا که باشم بسیار پربهره و سودمندم نموده و تا زندهام به نماز و زکات سفارشم کرده است.
پس از این مقدمهچینی به آنها گفتم درست میگویید: مسئله خمس جزوی از احکام ما مسلمانان است و مسئله فدک هم سهمی از فاطمه(س) بود که شما آنها را به اشرافیت و تجملات آخرین پیامبر نسبت دادید.
اما درباره فدک باید گفت یکی از منابع کلان جامعه اسلامی شمرده میشد. سیدمحمدباقر صدر در جمعبندی رساله فدک با آمار و ارقام و توضیح محدوده جغرافیایی فدک گفته است فدک چیزی بود که اگر عوائد آن به حساب علی بن ابیطالب و فاطمه(س) داده میشد، پشتوانه حکومت و بودجه کلانی برای جامعه اسلامی محسوب میشد که اگر به حساب خلیفه ریخته نمیشد، کسری بودجه محسوسی در دولت خلیفه ایجاد میشد. پس فدک بنا بود پشتوانه مالی حکومت اسلامی شود؛ همگان پیامبر(ص) را از کودکی میشناختند، به امانتداری ایشان یقین داشتند، به سادهزیستی ایشان تا آخرین لحظات عمر شریفشان و سادهزیستی امیرالمؤمنین(ع) شهادت میدادند. از این جهت حتی در اندازه شبهه مادی هم بین مخالفان شیعه مطرح نشده است. همگان میدانستند که اموال فدک بناست در مسیر اعتلای اسلام صرف شود، اما با این حال مورد غصب واقع شد.
روایتی از سادهزیستی بیت علی(ع) که اشک کشیشهای مسیحی را در آورد
به آنها روایتی گفتم که اشک در چشمانشان جمع شد. به آنها گفتم در همان زمانی که فدک در تصرف پیامبر(ص) بود، یک روز پس از نماز ظهر خطاب به علی(ع) گفت من امروز میخواهم ناهار خانه شما باشم. حضرت سرش را پایین انداخت و پاسخ مساعدی نداد. سپس سرش را بلند کرد و فرمود یا رسولالله چیزی برای پذیرایی در خانه ندارم و فرزندانم سه روز چیز مناسبی نخوردند. سپس دست علی(ع) را گرفت و به سمت خانه برد. در این لحظه بود که با طعامی آسمانی مواجه شدند و شکر الهی را به جا آوردند.
ما اعتقاد داریم که پیامبر(ص) وقتی با حضرت زهرا(س) مواجه میشد، رزقهای آسمانی نزد ایشان مییافت و درباره مریم قدیسه نیز همین اعتقاد را داریم چرا که خداوند این موهبت را در قرآن اینچنین به مریم(س) نسبت میدهد:
کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ؛ هر زمان که زکریا در محراب [عبادت] بر او (مریم) وارد مىشد، رزق ویژهاى نزدش مىیافت. [روزى در کمال شگفتى ] گفت: اى مریم، این رزق ویژه براى تو از کجاست؟! گفت: از سوى خداست، یقیناً خدا هر کس را بخواهد، رزق بىحساب مىدهد».
ما چنین اعتقادی به مریم(س) داریم و عدم ایمان به ایشان و معجزاتشان را مساوی با کفر میدانیم.
به آنها گفتم ادامه آیهای که درباره اجر پیامبر(ص) به من گفتید، یا نخواندهاید و بعید میدانم اینچنین باشد و یا فراموش کردهاید که در این صورت میگویم عمداً فراموش کردید که در همین قرآن خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ؛ هر گونه پاداشى که از شما خواستم، آن پاداش براى خودتان است، مال شماست، به نفع شماست.
پیامبر ما در اوج قدرت در نهایت سادهزیستی بود
درباره خمس هم اینچنین است. شما کافی است مصارف خمس را از همین فقهای شیعه بپرسید. مگر با خمس به ساخت و سازهای شخصی میپرداختند؟ مگر بهترین جزیرههای دنیا را به تصرف خودشان در آوردند؟ اگر توانستید یک نمونه از اینگونه رفتار پیامبر و آل پیامبر بر اساس اسناد تاریخی نشان دهید. ایشان در اوج اقتدار و قدرت در نهایت سادهزیستی به سر میبردند. اینچنین شده که آنها را تبدیل به الگوهای برتر حقطلبان عالم کرده است. امیرالمؤمنین(ع) در توصیف زندگانی پیامبر(ص) فرمود: رسول خدا (ص) هرگز نان گندم نخورد و از نان جو هم سیر نخورد؛ مَا أَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص خُبْزَ بُرٍّ قَطُّ وَ لَا شَبِعَ مِنْ خُبْزِ شَعِیرٍ قَطُّ.
به این اُسقفهای اعظم گفتم حالا شما در چنین شرایطی عادت کردید دست روی تعارضاتی بگذارید که خودتان به آن گمان رسیدهاید؟ و ما این را تهمت تلقی میکنیم.
* آنها با این طرح بحث شما گمان نکردند که منظورتان فقر در جامعه اسلامی است؟
خیر چون گفتم منظورمان این نیست که جامعه اسلامی نباید هر سه روز یک بار غذا گیرش نیاید. منظور ما سیره نبوی و علوی در سطح مسئولان جامعه اسلامی است. در تفکر اولیای دین برخورداری مردم از مادیات و رفاه و برابری مسئولان جامعه با قشر تهیدست مطرح است آنجا که امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
خداوند بر پیشوایان عادل واجب فرموده که خود را با مردم تهیدست برابر قرار دهند تا تهیدستى بر فقیر سنگینى نکند و او را از پاى در نیاورد؛إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ [الْحَقِ] الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه. خداوند سطح زندگی مسئولان در نظام اسلامی را با توده طبقه سوم و مادون آنها واجب کرده است. فرمول تقسیم بیتالمال در نظام اسلامی با تعبیر "توفیر فیء" نامیده میشود. یعنی برخورداری پر و پیمان مردم و توده مردم مسلمان.
حتی در زمانی که مردم به رفاه رسیدند، باید سطح زندگی مسئولان در نظام اسلامی همسان با قشر ضعیف جامعه باشد. الگوی عملی آن را در حکومت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مشاهده کردیم. حتی در زمانی که حکومت اسلامی به قدرت و صلابت رسید، این دو بزرگوار به خود اجازه اشرافیت و تجملات که هیچ حتی اجازه ندادند زندگانی معمولی داشته باشند و از نان جو استفاده میکردند.